عمده حدسها مربوط به نقشآفرینی دلالها بود؛ کسانی که قصد خرید بلیت به قیمت معمولی و فروش آن را در بازار سیاه داشتند. این گمانهزنیها کمی بعد با شروع فروش بلیتها در اینترنت تایید شد؛ روندی که تا ساعتی قبل از مسابقه هم ادامه داشت و جماعت دلال بلیتها را بین ۱۰۰ هزار تا بیش از یک میلیون تومان به فروش میرساندند.
بازی دیشب پرسپولیس و السد قطر در مرحله برگشت نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا درحالی در ورزشگاه آزادی برگزار شد که حواشی این مسابقه بهطور کامل تحتتاثیر پیشفروش عجیب بلیتهای ورزشگاه آزادی قرار گرفته بود. چنانکه حتما میدانید بلافاصله بعد از باز شدن سایت فروش اینترنتی بلیت، تقریبا تمام بلیتهای طبقه پایین به فروش رسید و پس از آن سامانه موردنظر از دسترس خارج شد.
به گزارش دنیای اقتصاد، پس از چند ساعت اختلال، سایت برگشت و البته ظرف فقط چند دقیقه بلیتهای طبقه بالا هم به اتمام رسید تا فقط ۹ هزار قطعه بلیت برای عرضه در محل استادیوم باقی بماند. این اتفاق آنقدر عجیب بود که موجی از شگفتی و البته گمانهزنی را به دنبال آورد. عمده حدسها مربوط به نقشآفرینی دلالها بود؛ کسانی که قصد خرید بلیت به قیمت معمولی و فروش آن را در بازار سیاه داشتند. این گمانهزنیها کمی بعد با شروع فروش بلیتها در اینترنت تایید شد؛ روندی که تا ساعتی قبل از مسابقه هم ادامه داشت و جماعت دلال بلیتها را بین ۱۰۰ هزار تا بیش از یک میلیون تومان به فروش میرساندند.
این مساله، باب یک بحث جدید را در حوزه اقتصاد ورزش باز کرد. قبلا که بلیتفروشی بهصورت دستی انجام میشد، دلالها در کنار گیتهای بلیتفروشی تجمع میکردند و کاملا قابل رویت بودند، اما رواج بلیتفروشی الکترونیکی آنها را پشت مانیتورهای کامپیوتر کشاند. بنابراین این بار پلیس فتا وارد کار شد و خبرهایی هم در مورد برخورد این نیرو با متخلفان به انتشار رسید. با این همه همچنان این ابهام مطرح است که چرا چنین اتفاقی رخ داد و برای جلوگیری از تکرار آن چه میشود کرد؟ آیا این پدیده فقط منحصر به ایران است؟
نه، اینطور نیست. حتی در مورد بزرگترین مسابقات و معتبرترین استادیومهای دنیا هم همیشه بحث بازار سیاه وجود داشته است. مثلا نبرد سنتی بارسلونا و رئال مادرید موسوم به الکلاسیکو، همواره یک فرصت فوقالعاده برای طمعکاران به شمار میآید. آنها همیشه بلیتهای الکلاسیکو را به چند برابر قیمت در بازار سیاه به فروش میرسانند و تنها یک جستوجوی ساده اینترنتی کافی است تا پی به ابعاد ماجرا ببرید. حتی در همین جامجهانی اخیر هم عرضه بلیت در بازارهای غیررسمی رواج داشت؛ بهطوری که قیمت باکس ویژه استادیوم میزبان فینال جامجهانی بین فرانسه و کرواسی به ۸۷ هزار پوند رسید که ۱۱ برابر بیشتر از نرخ مصوب فیفا بود!
فدراسیون جهانی فوتبال در آن زمان مدام به هواداران هشدار میداد که در صورت خرید بلیت از سایتهای متفرقه ممکن است در ورود به ورزشگاه دچار مشکل شوند. بنابراین میبینیم که این مشکل تقریبا همه جای دنیا وجود دارد، اما به دلایلی این مشکل در فوتبال ایران پیچیدهتر است.
عادت زشت سودجویی
یکی از کاتالیزورها و شتابدهندههای تشکیل بازار سیاه در فوتبال ایران، پیروی آن از سایر شئون اجتماعی است. مشکلات اقتصادی اخیر به وضوح نشان داد که متاسفانه سودجویی و اتکا به درآمدهای ناگهانی و بادآورده به یک آفت تبدیل شده است. همه دیدیم که چه بر سر کالاهای اساسی آمد و حتی شایعه کمیاب شدن محصولاتی مثل رب و دستمال کاغذی، چطور عدهای را به صرافت خرید بیش از حد، انبار کردن این محصولات و البته فروششان به چند برابر قیمت انداخت.
اوج این داستان در ماجرای ارز دیده شد و حالا بهنظر میرسد منتفع شدن کاذب و نامشروع عدهای در این داستانها، به یک الگو برای برخی دیگر از شهروندان تبدیل شده است. وقتی آن هجوم وحشتناک به سایت فروش بلیت بازی پرسپولیس و السد اتفاق میافتد، واضح است که عدهای از قبل برای این کار نقشه داشتند و بعد از گشایش سایت، فرصت را از دست ندادهاند. به این ترتیب فوتبال هم تابعی از سایر شرایط و شئون اجتماعی است که در این مورد نیاز به فرهنگسازی اساسی داریم.
کارت هواداری، تقویت نرمافزاری
جدا از مساله فقر فرهنگی اما، حفرههای دیگری هم وجود دارد که با درایت میتوان دستکم بخشی از آنها را پر کرد. بهطور مشخص لازم است که سایت ارائهدهنده بلیت مسابقات، ظرفیت بالا و نفوذپذیری پایینی داشته باشد و محدودیتهای حقیقی برای خرید بیش از یک بلیت برای هر نفر ایجاد کند.
در کنار این، بحث همیشگی شناسنامهدار کردن هواداران و صدور کارت هواداری واقعی و کارآمد را برای آنها داریم؛ کارتهایی که در چنین مواقعی بتواند به هوادار شناختهشده تسهیلات ارائه بدهد و او را از دور خرید و فروش بلیت در بازار غیررسمی خارج کنند. وقتی هواداران یک باشگاه تبدیل به یک شبکه منسجم میشوند، طبعا ارائه خدمات به آنها هم راحتتر خواهد شد. دیگر نیازی به تکرار نیست که اولین ابزار رسیدن به آن نقطه هم ثبات مدیریت است؛ چیزی که در فوتبال ایران به «افسانه» میماند!