استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد وضعیت ایران را برای اروپا فاجعهانگیز میداند و معتقد است در لحظه کنونی دو امکان وجود دارد: «یا جرج بوش قبل از ترک کاخ سفید در ژانویه ۲۰۰۸ ؛ ایران را بمباران میکند و یا ایران به بمب اتمی دست مییابد.»
نویسنده مدعی است: «اروپاییها در حالی که به شدت مراقب حالت اول هستند، حالت دوم را نمیبینند.»
تیموتی گارتن اش (Timothy Garton Ash) استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد در مقاله ای که امروز( ۵ نوامبر) در سایت روزنامهی آلمانی فرانکفورتر آلگماینه زیر عنوان « فعالان صلح کجایند؟» با بیان مطلب فوق، مدعي شد: «در ۲۵ سال پیش در لندن، رم و بن میلیونها تن به خیابان آمدند تا به استقرار سلاحهای اتمی امریکا اعتراض کنند. اکنون کشوری وجود دارد که حکومتش اسرائیل را به نابودی تهدید میکند و در آستانه دست یابی به سلاح اتمی است؛ این کشور ایران است. دستیابی حکومت ایران به بمب اتمی منجر به یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه خواهد شد، زیرا دولتهای سنی نیز میخواهند که بمبهای خود را داشته باشند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «پس کجایند آن فعالین صلح انگلیسی و آلمانی و ایتالیایی. این موضوع که در سالهای جنگ سرد کشورهای پاکستان و هند و اسراییل به سلاح اتمی دست یافتهاند، نامطلوب است، ولی دلیلی برای آنکه تلاش دیگران برای پی دستیابی به این سلاح موجه باشد، نمیشود.»
در این مقاله به اروپا پیشنهاد میشود که به طور موازی سیاست شلاق و شیرینی را در مورد ایران پیش ببرد: «اروپا باید در رابطه نزدیک با ایالات متحده و حتی الامکان چین و روسیه، با ایران به گفتوگو پردازد، آن هم بدون پیششرط و در مورد هر موضوعی که ایران مایل است، از تفسیر متون دینی (آن طور که رییس جمهوری ایران محمود احمدی نژاد در نامه به بوش میگوید) گرفته تا مسئله عراق و توافقات اتمی. هدف از این مذاکرات باید آن باشد که ایران و امریکا بطور مستقیم با یکدیگر به گفتگو بپردازند. امریکا میگوید تا زمانی که ایران غنی سازی را متوقف نکند حاضر به گفتگو نیست و ایران میگوید که غنی سازی را متوقف نمیکند تا زمانی که امریکا حاضر به گفتگو نباشد. برای اینکه هدف، یعنی مذاکره مستقیم بین امریکا و ایران بدست بیاید، احتیاج به تحرک و مصالحه زیادی است و دیپلماسی نیز یعنی همین.»
گارتن اش معتقد است؛ اگر نخواهد فشار نظامی وارد آید، تنها راهی که میماند فشار اقتصادی است. مبادله اقتصادی ایران با اتحادیه اروپا برای این کشور اهمیت زیادی دارد. این مبادلات ۲۷ درصد کل مبادلات اقتصادی ایران است. ایتالیا بزرگترین شریک تجاری ایران و آلمان مهمترین صادر کننده کالا به ایران است . بسیاری از این صادرات از طرف بانکهای خصوصی تضمین میشوند. چنانچه این بانکها خود را کنار بکشند مسئله اهمیت زیادی مییابد. حجم مبادلات آلمان با ایران سالانه ۵ میلیارد یورو است.
وي همچنين، قطع مبادلات اقتصادی با ایران را شلاق اروپا در رابطه با ایران میداند و میگوید انگلیس و فرانسه به طور اصولی حاضر هستند که از تضمین مالی مبادلات با ایران در آینده خودداری کنند. آلمان و دیگر کشورهای اروپایی که متحمل خسارات بیشتر میشوند، در این مورد تعلل بیشتر به خرج میدهند. در این میان نقش تعیین کننده را آلمان بازی میکند.
البته استدلالی نیز در مقابل ا تحریم اقتصادی ایران از سوی اروپا میشود، از جمله اینکه آیا روسیه و چین در پی آن نیستند که جای خالی اروپا را پرکنند، و این که آیا این نوع اقدامات تاثیر بر قشرهای ممتاز در ایران میگذارد، یا بر کسانی فشار وارد میکند که اهداف این تحریمها نیستند؛ آیا این اقدام مانند حمله نظامی مردم را در آغوش رژیم نمیاندازد؟
مقاله میخواهد که کشورهای اروپایی سریع تر دست به اقدامی بزنند قبل از آنکه بمبهای امریکایی فرو بریزند و یا ایران به بمب دست یابد.