
یادداشت امیر راغب در سایت الف در تحلیل وضعیت "جنبش سبز" :
« زیباترین پدیده، جمع شدن مردمی از سلیقههای گوناگون گرداگرد هم بود. آنها برای آن که به این کار موفق شوند تفاوتها و تنوعهایشان را کنار نمیگذاشتند، بلکه به رسمیت میشناختند. کسی لازم نمیدید که برای شرکت در این یکرنگی هویت خویش را از دست بدهد و دیگری شود.»
(بخشی از بیانیه 16 موسوی)
1. شکلگیری پدیدهای که امروز از سوی گردانندگان و حامیان آن «جنبشسبز» خوانده میشود را در یک مبداءشناسی، میباید به طور مشخص، به رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری نسبت داد. طرح ادعای «تقلب بزرگ» در انتخابات که از سوی میرحسین موسوی عنوان شد، کلیدواژهای بود که شکلگیری ارادهای مشترکی را دستکم در بخش عمدهای از معترضان رایدهنده به وی انتظار میکشید. ارادهای که البته با ناتوانی مدعیان تقلب، در اثبات ادعایشان، هرگز آنگونه که باید انسجام نیافت تا خواهندگان آن را به تکاپوی بهرهبرداری از برخی برخوردها و رفتارهای نسنجیده در کنترل آشوبها و اعتراضات پس از انتخابات، در راستای دسترسی به این ارادهی مشترک و منسجم وادارد.
چیستی مبداء و محور اصلی شکلگیری انسجام، حائز اهمیت فراوانی بوده و طراحان این به اصطلاح «جنبش» را با چالشی جدی مواجه میساخت. چرا که این محور و مبداء، نه تنها در چگونگی ادامهی حرکت و تداوم «جنبش» نقشی محوری ایفا میکرد بلکه ضرورتی بود که میباید هر از چندگاهی، روحی تازه را به رگ حیات جنبش، میدمید.
گزینشی که گردانندگان «جنبش سبز» در پردازش محور اشتراک نیروها می-داشتند هرچه بود، نقش محوری را نیز در ساخت بدنهی جنبش و فرآیند ریزشها و رویشهای آن در بستر تداوم حرکتش ایفا می-کرد و این، بر اهمیت چنین گزینش، میافزود.
2. اهانتی که در روز شانزدهم آذر و در جریان تجمع دو گروه دانشجویی در دانشگاه تهران - که اینبار و تحت تاثیر رخدادهای ششماه پس از انتخابات، ذیل دوگانهی حامیان و مخالفان جریان سبز شکل گرفته بودند - به حضرت امام خمین روا داشته شد، با واکنش گروههای مختلف مردم و دلبستگان به آرمانهای بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، مواجه گردید. در این بین، موج اعتراضات، گروهی را خطاب قرار داد که در ماههای اخیر، در تجمعات خود، صراحتا شعارهایی را در تعارض با مواضع محوری حضرت امام طرح کردهاند.
در واکنش به این موج عمومی، گروهی که مسئولیت این هتاکی بر عهدهی آنان و حامیانشان قرار داده شده بود؛ با طرح ادعای «مشکوک و ساختگی بودن» تصاویر پخش شدهی اهانت به عکس امام، در عین-حال، به تلاش برای مبرا ساختن حامیان خود از چنین اقدامی برآمدهاند.
3. تلاش گردانندگان «جنبش سبز» به منظور مبرا ساختن این جریان و بدنهی آن از چنین اقدام هتاکانهای، متناسب با سازوکارهای جنبشی، آشکارا تلاشی است که با هدف مدیریت نگرشها و انتظارات از جنبش سبز صورت میگیرد. این تلاش برای به ثمر رسیدن، الزاماتی را میطلبد که نسبتی مستقیم با سازوکارهای تعبیه شده در طراحی این حرکت دارد. و اما وضعیت این جریان، در زمینهی بهرهمندی از این امکانها چگونه است؟
در این راستا باید گفت؛ این حرکت، در چالش با مبداء و محور خود، و هدفی که برگزیده است امروزه شرایط نابسامانی را از سر میگذراند. ضرورت «تداوم»، چنان وضعیت نابسامانی را بر این جریان، حاکم کرده است که سران و طراحان آن را آشکارا از طراحی چارچوب و کنترل این حرکت، ناتوان ساخته است. این از هم گسیختگی و نابسامانی، گردانندگان «جنبش سبز» را ناگزیر از پردازش طرحی دیگر، به ورطهی بسط «تکثر و چندپارهگی» گفتمانی، کشانیده است. به این ترتیب، از هم گسیختگی، بیآنکه وضعیت مطلوبی را برای این جنبش به بار آورده باشد؛ صراحتا ویژگی فضیلت آفرین آن تلقی میگردد. (نگاه کنید به بیانیه موسوی).
وضعیتی که روح سرگردان حاکم بر این حرکت، به منظور ادامهی حیات خود، برای طراحان و گردانندگان آن رقم زده است، موسوی و دیگر گردانندگان جنبش سبز را امروزه در وضعیتی منفغلانه، ناتوان از مدیریت و کنترل حرکتی که خود کلید زدهاند، به پیش میبرد. در این میان، تلاش موسوی و دیگران برای پاک کردن لکهی اهانت به امام راحل از دامن سبزها تلاشی بیهوده است. جنبش سبز، از لحاظ ساختاری، دارای نوعی تکثر بی حد و حصر، بدون چارچوب و فاقد هرگونه امکان نفی و اثبات است. و به این ترتیب، نه سران این جنبش، و نه بدنهی آن، هیچگونه امکانی برای ابراز برائت از هرگونه عمل کنشگران سبز ندارند.