فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ نوروز شد و دوباره خیل گردشگران ایرانی به ترکیه سرازیر شدند. سالانه بین دو تا دو و نیم میلیون گردشگر ایرانی به ترکیه میرود و ایران جایگاه چهارم و گاهی پنجم بین گردشگران در ترکیه دارد. در سوی دیگر، تنها بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار گردشگر ترکیهای به ایران میآیند و گردشگران ترکیه در ایران، جایگاه نهم را دارند. به دیگرسخن، ما نتوانستهایم به ازای هر ۱۰ گردشگری که به ترکیه میفرستیم، حتی یک گردشگر ترکیهای به ایران بکشانیم.
تازه در این میان، بسیاری از کسانی که بهعنوان گردشگر ترکیهای در ایران به شمار میآیند، بازرگانانی هستند که برای سوداگری به ایران میآیند. البته ایرانیانی که به ترکیه میروند نیز عموما یکی از اصلیترین اهدافشان، همین تجارت است. اما یک تفاوت اساسی دیگر نیز همینجا است. ترکیهایها برای بازاریابی در مقیاس گسترده به ایران میآیند و ایرانیان برای خرید در مقیاس عموما شخصی به ترکیه میروند.
پرسشی که هر بار بسیاری از ایرانیان، بهویژه منتقدان سفر به ترکیه میپرسند، چرایی این نابرابری است. عموما هم ترکیه را مقصر این نابرابری میدانند. در اینجا تلاش میکنیم بهطور چکیده، به این چرایی و راههای گذر از آن اشاره کنیم.
به تازگی «ایرام» یا مرکز پژوهشهای ایران* (İran Araştırmaları Merkezi) گزارشی درباره گردشگری میان ایران و ترکیه تهیه کرده است. اگرچه بیشتر دادههای این گزارش، به گردشگران ایرانی در ترکیه میپردازد، اما بخشی هم به جایگاه گردشگری ایران در دنیا پرداخته و نشان داده چرا ایران نتوانسته گردشگران بینالمللی را به خود بکشاند. اشاره به شمار اندک هتلهای ایران و از میان همان اندکشمار هتلها، رقم بسیار ناچیز هتلهای ۵ ستاره، و نهایتا تفاوت میان هتلهای پنج ستاره واقعی با هتلهای پنج ستاره در ایران، نکاتی است که ترکیهایها به آن اشاره دارند. کسانی که در کشورشان هتلهای پنج ستاره با امکانات بسیار زیاد دارند، طبیعتا نمیتوانند به هتلهایی که ما ۵ ستاره مینامیم (و تازه بهای هر شبشان هم بسیار بیشتر از هتلهای پنج ستاره ترکیه است)، باور داشته باشند (کافی است نگاهی به سفرنامههای ایرانیانی که به هتلهای آنتالیا رفتهاند بیندازیم تا این تفاوت را از نگاه ایرانیان نیز دریابیم).
در این زمینه ایران البته توانمندیهای دیگری دارد. برای نمونه، کیفیت، خدمات و بهای اتوبوسهای ویآیپی ایران بسیار بهتر از ترکیه است؛ اما وقتی در کنار دیگر گزینهها جای میگیرد، نمیتواند چندان برجسته باشد.
مسئله مهمی که نباید نادیده گرفته شود، ناآگاهی شهروندان ترکیه (برخلاف رصد دقیق و علمی ایران توسط اندیشکدههای ترکیه) درباره ایران است. ترکیهایها همچنان دریافت درستی از ایران ندارند. برداشتشان درباره محدودیتهای دینی و اجتماعی در ایران مبالغهآمیز است و ما هنوز نتوانستهایم این نگاه را درست کنیم.
در این میان، نادیده گرفتن گوناگونی بازار گردشگرفرست را هم باید افزود. در واقع باید دید کدام گروه از گردشگران ترکیه پتانسیل بیشتری برای سفر به ایران دارند. در ترکیه چند گروه که عموما اقلیت بهشمار میآیند داریم که به ایران علاقمندند (دستکم بیشتر از دیگر شهروندان).
«علویان» این کشور، به جز احساس نزدیکیای که به تشیع دارند (قزلباشان شاه اسماعیل، بیش از آنکه شیعه فقهی باشند، علوی بودند و بعدها به خاطر فقهی شدن تشیع در ایران، از پادشاهان صفوی فاصله گرفتند)، برخی زیارتگاههای اصلیشان (همچون آرامگاه خاندان صفوی در اردبیل، آرامگاههای عارفان در استان سمنان، زادگاه حاجی بکتاشولی در خراسان و...) هم در ایران است.
«زازاها» که برخی به نادرست آنها را کُرد میدانند، در اصل از منطقه دیلمان گیلان به آنجا رفته و همچنان زبانشان به گویش گیلکی بسیار نزدیک است. در میان زازاها میتوان علاقمندان افراطی به کشور ایران یافت.
«کردها» که به دلیل حضور گروهی از همتباران کردشان در ایران، و همچنین نزدیکیهای فرهنگی، تاریخی و اسطورهای با ایران میتوانند مورد توجه قرار گیرند.
«آذریها» که در استانهای هممرز با ایران زندگی میکنند و زبانشان با زبان ترکیها آذری ما یکی است. همچنین شیعه بوده و بنابراین پتانسیل بالایی برای سفر به ایران دارند.
«استادان و دانشجویان تاریخ و زبان ترکی» تقریبا همگی به ایران علاقمند هستند. اگرچه در میان این گروه، افراد بسیاری یافت میشود که نگاهشان تنها بر پایه قومگرایی و زبانی است، اما بسیاریشان هم به دلیل تاثیری که زبان و ادب فارسی بر زبان ترکی و بهویژه عثمانی داشته، واقعا شیفته این زبان بوده و بیش از دیگران در راستای معرفی زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به جامعه ترکیه تلاش میکنند.
با نگاهی به سیاستهای فرهنگی کشورمان، در مییابیم که نه تنها توجه به دلیل علاقمندی گروههای یادشده در بالا به ایران، مورد توجه مسئولین و سیاستگذاران فرهنگی ایران نیست، بلکه برخی از این گروهها اصلا مورد تایید سیاستگذاران ما هم نیستند. اگر ترکیه هم میخواست چنین نگاهی به گردشگری داشته باشد، طبیعتا هرگز نمیتوانست در گردشگری موفق شود. کافی است بدانیم بر پایه نظرسنجی جهانی موسسه پیو (PEW) در سال ۲۰۱۵، ترکیهایها پس از اسرائیل و عربستان، سومین کشوری هستند که از ایران بدشان میآید. اما هرگز این نگاهشان را به گردشگری وارد نکرده و همیشه با آغوش باز و احترام، به پیشواز گردشگران ایرانی میآیند.
بههر روی نباید از یاد برد که امروزه گردشگری، آیینه خوبی برای نشان دادن کامیابیهای نه تنها اقتصادی، بلکه سیاسی و فرهنگی یک کشور است. اگر گردشگری ترکیه کامیاب شده، بهخاطر واقعبینیها، برنامهریزیها و تلاشهایش است. ترکیه وضعیت گردشگران ایرانی را با دقت دنبال میکند و بهطور مرتب دادهها و اطلاعات درباره انگیزهها، خواستها و میزان رضایتشان را بررسی میکند. آیا ما تاکنون درباره گردشگران ترکیه بررسیهایی اینچنین انجام دادهایم؟
* Özcan, Ceyhu C. (۲۰۱۷) , “İran ve Türkiye Turizm İlişkisi”, İram (İran Araştırma Merkezi) , Ankara.
مسلمآ وقتی می بینند ایرانی ها پولشان را در ترکیه خرج می کنند
ترکها می فهمند که پولشان را نباید در ایران حیف ومیل کنند
امیدوارم مسیولین بیدار بشند.
من نوعي هم واسه تفريح از اين مملكت بايد خارج بشم
نه كلابي نه تفريحي نه محل تفريحي خفني
حتي بچه هامون شهرباري درست حسابي اونم تو پايتخت ندارن!!!!!