bato-adv
کد خبر: ۳۵۲۹

عشرت شایق در آلمان

«زیرگذر» م.ف.

تاریخ انتشار: ۱۹:۲۲ - ۰۹ آبان ۱۳۸۶
چطور اعتماد ملی بکنیم؟
روزنامه اعتماد ملی، ارگان حزب اعتماد ملی که طبیعتا به دنبال کسب اعتماد ملی ایرانیان است، عکس بزرگ سیدمحمد خاتمی را در صفحه اول خود چاپ کرد و نوشت «خاتمی، سرلیست اعتماد ملی».
 لابد حدس می زنید که منظور از این سیدمحمد خاتمیِ سرلیست اعتماد ملی، همان سیدمحمد خاتمی است که تا به حال ده بار قسم خورده که برای انتخابات مجلس کاندیدا نمی شود. برخی معتقدند این حرکت ژورنالیستی قابل تحسین (البته از طرف اعضای اعتماد ملی، و الا بقیه مردم مگر مریضند که دورغگویی را تحسین کنند؟) به این خاطر صورت گرفته که نشان بدهد کروبی با خاتمی و احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی مشکلی ندارد. 

کروبی قبل از این به فکرش رسیده بود که به جای تکنیک نخ نماشده حمله به جنتی، از یک ترفند جدید انتخاباتی استفاده کند و در همین راستا شروع به حمله به اصلاح طلبان تندرو کرده بود. برخی از نزدیکان خاتمی از جمله مشارکتی ها و مجاهدین هم این را به خودشان گرفته بودند و دلخوری بالا گرفته بود. سخنگوی این حزب گفته بود «اگر خاتمی کاندید شود، قطعا به عنوان سرلیست اعتماد ملی معرفی خواهد شد» و نوابغ روزنامه اعتماد ملی هم خواسته اند به بهانه آن گفته با این ترفند سوءتفاهم ها را رفع کنند. 
خوشبتانه گویا همین طور هم شده و با رفع سوتفاهمات همگی فهمیده اند که به این اعتماد ملی، نمی شود اعتمادی کرد!

اندازه آقای شریعتمداری
حالا که حرف اعتماد ملی و راستگویی و این طور حرف ها شد بد نیست سری هم به دوستانمان در دولت خدمتگزار بزنیم. مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری در راستای وظیفه خود، کتابی درباره سفر اخیر رئیس جمهور به نیویورک منتشر کرد که در مقدمه آن ضمن تعریف و تمجید فراوان از حماسه حضور احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا، آن را قابل مقایسه و حتی برتر از فتح فاو توسط رزمندگان ایرانی و پیروزی حزب الله در لبنان توصیف کرد.

این مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری همان مرکز پزوهش و اسناد ریاست جمهوری است که چندی پیش هم احمدی نژاد را سقراط زمانه توصیف کرده بود و از این جهت مرکزی است کاملا پژوهشی و مستند! اما معلوم نیست ایندفعه چرا این مقاله به مذاق خیلی ها خوش نیامد و اعتراض های فراوانی به اون شده.
با مزه ترین اعتراضی که به این مقاله شد مطلبی بود که در کیهان به چاپ رسید .در این مطلب با عنوان "اندازه نگه دارید"نوشته شده است:"

«پس از حضور حماسي و افتخارآفرين آقاي دكتر احمدي نژاد در دانشگاه كلمبيا و مجمع عمومي سازمان ملل متحد، نگارنده (یعنی حاج حسین آقای شریعتمداری) طي يادداشتي با عنوان «مجسمه سنگي» آورده بود: «...چند روز پيش دكتر احمدي نژاد نيويورك را منفجر كرد! اين انفجار با سر و صداي فوق‌العاده‌اي همراه بود اما برخلاف انفجارهاي ديگر، صداي آن مهيب نبود. اين انفجار همه چيز را زير و رو كرد، بي‌آن‌كه خانه‌اي يا ساختماني را ويران كند و جاني را بستاند. انفجار عظيمي بود، اما در آن از بمب‌هاي چند تني موسوم به مادر بمب‌ها ـ نوع آمريكايي ـ و پدر بمب‌ها ـ نوع روسي آن ـ و هيچ ماده منفجره ديگري استفاده نشده بود. اصلا اين انفجار از نوع انفجارهايي كه يك مشت بي پدر و مادر در گوشه و كنار جهان ايجاد مي‌كنند و جماعتي از مردم بي پناه و مظلوم را به خاك و خون مي‌كشند نبود. احمدي‌نژاد اگرچه دل پري داشت، اما دست خالي به نيويورك رفته بود، صداي انفجاري كه او پديد آورد، در سراسر دنيا شنيده شد...

اشاره به بخش فوق از يادداشت مورد اشاره به وضوح نشان مي‌دهد كه «كيهان» نيز مانند تمامي مردم ايران و ساير ملت‌هاي مسلمان، حضور اخير رئيس‌جمهور محترم كشورمان در نيويورك و مواضع اعلام‌شده ايشان را حركتي حماسي و افتخارآفرين مي‌داند. بنابراين، آنچه در پي خواهد آمد، نمي‌تواند به مفهوم ناديده گرفتن اهميت و يا كاستن از عظمت آن حماسه تلقي شود، بلكه سخني دوستانه با برخي اطرافيان رياست محترم جمهوري است.» (تمت مطلب کیهان)

در این خصوص به چند نکته مهم برمی خوریم:
1. تازه کیهان اندازه نگه داشته و «تمام مردم ایران و سایر ملت های مسلمان» قاطی ماجرا شده اند. فکرش را بکنید؛ اگر اندازه نگه نمی داشت چی می شد!

2. مثل اینکه موج انفجار اخیر خیلی ها را گرفته و هنوز هم ول نکرده است. احتمال دارد منشا رفتار های اخیر دوستان ناشی از همین موج گرفتگی باشد.

3. این روسها و آمریکایی ها علاوه بر اینکه پدر و مادر همه بمبها را می سازند، خیلی هم بی ادب هستند!

عشرت در آلمان
مطمئن نیستم همانطور که با کروبی و خاتمی و احمدی نژاد و از همه مهمتر با حسین شریعتمداری می شود شوخی کرد، با عشرت شائق نماینده بسیار بومی تبریز هم بتوان شوخی کرد.

به همین خاطر شوخی را کنار می گذارم و خیلی جدی خبر فارس را نقل می کنم که از قول عشرت شائق خبر داده بود که ایشان به همراه هشت تن از زنان مجلس برای بررسی اعتیاد به آلمان خواهند رفت.

به احتمال قوی سفر سرکار خانم شایق به آلمان برای بررسی اعتیاد به یکی از دلایل زیر است:
1. تحقیقات جامع و مفصل ایشان در مورد پدیده اعتیاد (البته هنوز مکتوب و منتشر نشده است.)
2. مدارک دانشگاهی ایشان در زمینه جامعه شناسی، روانشناسی و رشته های مرتبط با اعتیاد (بعد از این! انشاءالله)
3. مسئولیت های خیرخواهانه ایشان در بنیادهای خیریه مخصوص ترک اعتیاد و رسیدگی به خانواده معتادان (فرض محال که محال نیست)
4. فعالیت های گسترده ایشان در زمینه تدوین و تصویب قوانینی در ارتباط با اعتیاد و معتادان (در دست تردید برای تصمیم جهت اقدام در مجلس دهم شورای اسلامی)
5. تسلط ایشان به زبان و فرهنگ آلمانی (تهمت نزنید!) 

خودکشی دلفین ها
در هفته ای که گذشت خبر خودکشی بیش از هفتاد دلفین در ساحل جاسک مورد توجه قرار گرفت. به همین منظور خبرنگار واحد خودکشی زیرگذر برای بررسی علل خودکشی دلفین ها به منطقه اعزام شد و با یکی از دلفین ها که قصد خودکشی داشت، مصاحبه کرد. 

خبرنگار ما: چرا قصد خودکشی دارید؟
دلفین: شما چی کاره ای؟ مفتشی؟ 

خبرنگار ما: نه من خبرنگار هستم.
دلفین: کارت شناسایی داری؟ 

خبرنگار ما : بله، اینم کارت .
دلفین: این که مهلتش داره تموم میشه! 

خبرنگار ما: حالا شما میگی چرا می خوای خودکشی کنی یا برم از یکی دیگه بپرسم؟
دلفین: من می خوام خودکشی کنم چون خیلی ناامیدم. 

خبرنگار ما : چرا ناامیدی؟
دلفین: چون نهنگ ها خیلی به ما زور میگن. کوسه ها هم خشونت می ورزند. 

خبرنگار ما : خب این کهنشد دلیل. به ما آدم ها هم یه عده ای زور میگن و باهامون خشونتمی ورزن.
دلفین: آخه فقط این نیست که، محیط زیستمون آلوده س. 

خبرنگار ما: ای بابا محیط زیست ما هم آلوده س. هوا کثیفه، آب ها آلوده اس. سروصدا زیاده.
دلفین: فقط این نیست که. ماهی کم میشه، غذا پیدا نمیشه. 

خبرنگار ما: آخه کسی واسه این خودکشی می کنه؟ من خودم فقط روزی یه ساندویچ می خورم. بقیه شو میدم کرایه خونه و تاکسی.
دلفین: آخه یه مسئله گنده تری هست... چیزه... جنس مخالف کم شده... می فهمی که! 

خبرنگار ما : چرا نمی فهمم؛ من خودم هم مجردم. کی به خبرنگار با ماهی سیصد تومن حقوق زن میده! مشکلاتت فقط همین بود؟
دلفین: نخیر. این جا راحت نیستم. از ترس کوسه ها و نهنگ ها و ماهی گیرها و کشتی ها نمی تونیم تکون بخوریم. 

خبرنگار ما : ای بابا... خب منم از ترس سردبیر و اداره نظارت و قاضی و دولت کمیته فیلترینگ و مدعی العموم جرأت نمی کنم جم بخورم.
دلفین: اصلا می دونی... ما آرامش روانی نداریم... استرس داریم. 

خبرنگار ما: وضعتون از ما که بدتر نیست. ترس از تورم و گرونی و توقیف و جنگ؛ این چیزا نمی ذاره یه شب راحت بخوابم.
دلفین: ای بابا... اصلا تو واسه چی زنده ای؟

شایان ذکر است خبرنگار واحد خودکشی زیرگذر در حین انجام مصاحبه، به وسیله چند دلفین به زیر آب کشیده شد و تاکنون خبری از وی به دست نرسیده است. روحش شاد!

پل هوایی
جشن هالووین در حالی در ولایات غرب آغاز می شود که ما از شدت وفور کدو یکی دو سر خودمان می زنیم دوتای دیگر باز هم توی سر خودمان (پس چی؟ انتظار داشتید توی سر کدوها یا هالوها بزنیم؟)
هپی هالویین!
برچسب ها: طنز زیرگذر
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین