bato-adv
کد خبر: ۳۳۸۰۹

احمدی نژاد حامی نامزدی غیراز لاریجانی بود

محمد رضا باهنر

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۲ - ۰۲ آبان ۱۳۸۸


محمدرضا باهنر که این روزها بیش از گذشته بر ضرورت وحدت‌گرایی در فراکسیون اصولگرایان و در کلیت مجلس تأکید دارد، همین مشی را در بیرون از هرم سبز بهارستان نیز دنبال می‌کند. چه آنکه در مجمع تشخیص مصلحت نظام به همراه تعدادی از دوستانش از جمله عسکراولادی و حدادعادل و میرسلیم به دنبال تدوین متنی است که هاشمی آن را متنی از سوی «دلسوزان نظام» خوانده بود. متن گفت‌وگوی او را در ادامه می‌خوانید:

اخیراً مطالبی در فضای سیاسی کشور مطرح می‌شود که شاید بتوان به آن «نبش قبر حوادث گذشته» نام نهاد. از جمله آنکه آقای فدایی عملکرد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم مورد نقد قرار داده و اعلام کرده‌اند که آقای لاریجانی، نامزد خروجی این انتخابات نبوده است. البته پیش از این نیز یکبار آقای رسایی این ادعا را مطرح کرده بودند. کسانی که این موضوع را مطرح می‌کنند، بر این باورند که اختلافات درونی اصولگرایان از همان زمان شکل گرفت. نظر شما در این زمینه چیست؟
من معتقدم که نباید خیلی به مسائل گذشته برگشت. اگر بنا به مطرح کردن اختلاف سلیقه‌ها باشد، راحت‌تر می‌توان این کار را کرد.
 
در مورد آن داستان تاریخی باید بگویم که یک اختلاف اساسی در آن زمان وجود داشت. اگرچه در مورد مسیر انتخاب نامزد اصولگرایان تفاهم شده بود و قرار بود هیأتی بروند و پس از بررسی‌هایی، به نامزد مورد نظر برسند. در این هیأت آقای فدایی، عسگراولادی و بنده و آقای ناطق نوری هم عضو بودند. قرار بر این بود که این هیأت با یکسری ضوابط مشخص همچون اخلاق و کارآمدی و. . . به کاندیداهای مطرح رأی بدهند تا با احتساب بیشترین آرا به کاندیدای نهایی برسند. 

اما در این مرحله یک اختلاف سلیقه‌ای پیش آمد. ما با حساب تجربه بیشتری که در این امور داشتیم معتقد بودیم که کاندیدای نهایی باید 4 یا 5 ماه پیش از انتخابات مشخص شود تا فعالیت‌های تبلیغاتی در مورد وی آغاز شود. اما عده‌ای از دوستان ما معتقد بودند که تا بعد از ثبت نام از کاندیداها و شروع تبلیغات رسمی، کاندیدای نهایی را معرفی نکنیم و در این فاصله هر یک از این کاندیداهای اصولگرا بروند و ظرفیت‌سازی اجتماعی بکنند و بعد در یک نقطه حساس و ضروری همه این کاندیداها بنشینند و بین خودشان تفاهم کنند.

اما ما معتقد بودیم که این پیشنهاد عملیاتی نیست و اگر کسی برود و چند ماه در جامعه کار کند و برای خودش آرایی را جمع کند، دیگر به سادگی حاضر به واگذاری رأیش در یک تفاهم جمعی به کس دیگری نخواهد بود. عملاً هم همینطور شد که ما می‌گفتیم. زمانی که ما آقای لاریجانی را به عنوان نامزد شورای هماهنگی معرفی کردیم ایشان حائز بیشترین رأی و امتیاز در آن جمع ما بودند و کسی هم نمی‌تواند آن را منکر شود و در آن تردید کند. تمام اعضای آن هیأت هنوز هستند و می‌توانند این موضوع را اعلام کنند.

گفتید آقای فدایی هم عضو این هیأت انتخاب‌کننده نامزد شورای هماهنگی بودند؟
بله ایشان هم بودند. البته ایشان معتقد بودند که در آن زمان نباید امتیاز‌گیری می‌کردیم و باید این کار را به سه ماه بعد موکول می‌کردیم. ایشان در آن جلسه امتیاز دادن شرکت نکردند. اما مابقی کسانی که امتیاز می‌دانند، به آقایان قالیباف، احمدی‌نژاد، رضایی، لاریجانی و ولایتی امتیازاتی دادند.

خاطرتان هست که این افراد چه کسانی بودند؟
درست به یادم نیست. بهتر است از کسی نام نبرم که به دلیل یاری نکردن حافظه‌ام، برخی تصور نکنند که کسی را جا انداخته‌ام و این بهانه‌ای نشود برای اینکه کس دیگری بیاید و حرف مرا تکذیب کند. چون اصلاً قصد ما این نیست که این مسائل را دوباره مطرح کنیم. همانطور که گفتم اختلاف ما بر سر زمان اعلام نامزد نهایی اصولگرایان بود. امثال آقای فدایی بر این باور بودند که باید دیرتر و با تأخیر زیادتر این فرد را معرفی می‌کردیم اما ما معتقد بودیم که باید زودتر نامزد اصولگرایان را معرفی کنیم. چون کنار گذاشتن و کنار راندن دیگر کاندیداها سخت‌تر می‌شد. همانطور که دیدید زمان مشخص کرد که حرف کدام یک از ما درست بود.

اما آقای فدایی معتقدند که در همان زمان اعلام حمایت شورای هماهنگی از نامزدی آقای لاریجانی، این آقای قالیباف بود که حائز بیشترین آرای بود.
اینکه می‌گویم تحلیل ما در آن اختلاف نظری که تشریح کردم، درست بود؛ در همینجا هم مشخص می‌شود. زمانی که طیف آقای فدایی به اعلام حمایت از آقای قالیباف رسیدند آیا دیگر نامزدها حاضر شدند به نفع او کنار بروند؟ مثلاً آقای احمدی‌نژاد به نفع قالیباف کنار رفت؟ یا آقای رضایی و لاریجانی کنار رفتند؟ پس همان پیش‌بینی ما درست بود که می‌گفتیم اگر اعلام اسم نامزد اصولگرایان را به تأخیر بیندازیم، نمی‌توان اصل پروژه را به پیش برد. چون هر یک از آن افراد برای خودشان، رأیی جلب کرده بودند و احساس می‌کردند که زمینه موفقیتشان بالاست و به همین دلیل هم در عرصه ماندند.

آن انتخابات گذشت؛ اما بخشی از این اختلاف نظرها در انتخابات بعدی یعنی انتخابات مجلس خودش را نشان داد. کما اینکه برخی معتقدند ریاست آقای لاریجانی در مجلس در نتیجه تفاهم ایشان با آقای احمدی‌نژاد بوده است. این ادعا صحت دارد؟ آیا چنین رایزنی‌هایی میان این آقایان وجود داشته است؟
من اصل موضوع را تکذیب نمی‌کنم. طبیعی است همانطور که ما ممکن است علاقمند باشیم که کسی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود، آقای رئیس‌جمهور هم بر اساس محاسباتش ترجیح دهد که فلانی رئیس مجلس بشود یا نشود. اما باید ببینیم که تأثیر این مسئله چقدر است. دوستانی که معتقدند لاریجانی به دلیل تفاهم با احمدی‌نژاد رئیس مجلس شد، زمانی می‌توانند ادعایشان را ثابت کنند که آقای احمدی‌نژاد با کس دیگری تفاهم کند و آن فرد هم رئیس مجلس شود. اما دیدیم که اینطور نشد.

منظورتان در دومین انتخابات هیأت رئیسه در مجلس است؟
بله! بنده معتقدم که نظر رئیس‌جمهور در انتخاب رئیس مجلس حتماً مؤثر است اما تأثیر تعیین‌کننده‌ای ندارد و فقط ممکن است آرای رئیس مجلس را 20 تا بالا ببرد یا پایین بیاورد. اگر آقایون و دوستان ما همچون آقای فدایی مدعی هستند که آقای لاریجانی به دلیل تفاهم با آقای احمدی‌نژاد، رئیس مجلس شد؛ بگویند که چرا سال بعد که آقای احمدی‌نژاد از نامزد دیگری حمایت کرد، آن فرد نتوانست رئیس مجلس شود؟

یعنی آقای احمدی‌نژاد در انتخابات امسال هیأت رئیسه مجلس از نامزدی آقای حداد عادل حمایت کردند؟
حالا! من کاری به اعلام اسامی ندارم. اصلاً در همین انتخابات هیأت رئیسه فراکسیون اصولگرایان، چرا این اتفاق نیفتاد؟ مگر آقای فدایی نمی‌گفتند که دو ضلع از اضلاع اصولگرایی با همدیگر تفاهم کرده بودند که آنها را کنار بگذارند، پس چرا حالا که آنها با ضلع حامیان دولت با هم ساختند، نتوانستند ما را کنار بگذارند؟ بنابراین نتیجه می‌گیریم که فقط این مسائل ملاک نیست و فضای عمومی مجلس به دنبال وحدتگرایی و مدیریت متعادل و استفاده از همه نیروهاست. هر گروهی که به دنبال حذف بقیه باشد، قبل از آنکه آنها کسی را حذف کنند، بقیه آنها را حذف خواهند کرد. تجربه ما هم این را نشان داده و هیچ تردیدی نداریم. اگر در مجلس گروهی آنقدر افراطیگری کنند که بگویند فقط خودشان باید باشند، گروههای مقابل هم خواهند گفت که شما نباشید ولی ما خواهیم بود.

پس ادعای اینکه نزدیکی شما به آقای لاریجانی باعث صف‌بندی جدیدی در میان اصولگرایان مجلس شده و عدم تخصیص پست‌های کلیدی به طیفی از اصولگرایان نتیجه آن بوده، صحت ندارد؟
ابداً. ما همین الان هم اعلام کردیم که در دور جدید فراکسیون اصولگرایان، بیش از گذشته بر وحدتگرایی تأکید داریم. این به منزله آن است که باید اعضای فراکسیون اصولگرایان را ولو برادران خوبمان از جناح رادیکال حامی دولت، حفظ کنیم. ما به آنها و دیگر دوستان، از جمله منتقدان دولت، احتیاج داریم و دست دوستی و همکاری به سوی همه آنها دراز می‌کنیم. حتی از این فراتر را هم در نظر داریم و معتقدیم که با دوستان فراکسیون اقلیت در مجلس نیز در مواردی که ضرورت ندارد کار سیاسی بکنیم، هم می‌توانیم همکاری کنیم. 

کما اینکه مثلاً لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها که یک پروژه فراجناحی است، باید یک وحدت عمومی در مجلس میان دوستان اصلاح‌طلب و اصولگرا شکل بگیرد. ما این کار را با عضویت برخی دوستان اقلیت در کمیسیون ویژه بررسی طرح تحول اقتصادی انجام دادیم و از این‌ کار پشیمان که نیستیم هیچ، فکر می‌کنیم که کار خیلی خوبی هم کرده‌ایم. این در حالی است که دوستان تند ما فکر می‌کردند که در کمیسیون هدفمند کردن یارانه‌ها نباید هیچ یک از نمایندگان اقلیت حضور داشته باشند. در حالی که ما حضور نمایندگانی همچون آقایان تابش و آنصاری را در کمیسیون ویژه مجلس مفید می‌دانستیم و می‌دانیم. چون جمع‌بندی نهایی در این کمیسیون را هم آنها قبول دارند و هم ما قبول داریم.

اما این نوع همکاری را برخی از همکارانتان در مجلس نمی‌پسندند و آن را نوعی لطف بی‌جهت هیأت رئیسه مجلس به جناح اقلیت می‌دانند. همان نمایندگانی که شما از آنها به عنوان «دوستان رادیکال» یاد می‌کنید.
ما این تصور را مضر به حال مملکت می‌دانیم. در مواردی که ضرورتی ندارد کار سیاسی بکنیم، می‌توانیم با همه کار کنیم. اما در مواردی مثل انتخابات هیأت رئیسه مجلس، دیگر نمی‌توان شراکتی عمل کرد و گفت که مثلاً از اقلیت هم کسانی باشند. اما در مواردی همچون صدور بیانیه در محکوم کردن جنایات اسرائیل در غزه، اگر بخواهیم رویکرد فراکسیونی داشته باشیم که ضرر می‌کنیم. به همین دلیل است که برخی نامه‌ها در مجلس را بیش از 250 نماینده امضا می‌کنند چون مورد توافق اقلیت و اکثریت مجلس است.

برچسب ها: باهنر اصولگرا
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین