bato-adv
کد خبر: ۲۹۹۶۲

"مرا قصاص نکنید، از تهران می روم"

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۴ - ۲۶ مرداد ۱۳۸۸


پسر جواني که شوهر دختر مورد علاقه اش را به قتل رسانده بود، تعهد داد هرگز در تهران نباشد و به اين ترتيب از قصاص رهايي يافت.

در ابتداي جلسه محاکمه محمد شادابي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح کيفرخواست گفت؛ محمد که مطابق اوراق پرونده شوهر دختر مورد علاقه اش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است، توانسته با رضايت اولياي دم از قصاص رهايي يابد اما از آنجايي که اين اقدام متهم در نظم عمومي اخلال ايجاد کرده است به عنوان نماينده دادستان تهران تقاضاي صدور حکم مجازات به لحاظ جنبه عمومي جرم را دارم.

در ادامه جلسه دادگاه با توجه به اينکه اولياي دم مقتول اعلام گذشت کرده بودند، متهم در جايگاه حاضر شد. وي گفت؛ اوايل سال 86 عاشق دختري به نام مژگان شدم و حتي زماني که با مژگان نبودم تصوير او مقابل چشمانم بود. ما هر روز همديگر را مي ديديم و از آينده براي هم مي گفتيم. تا اينکه يک روز متوجه شدم پسر ديگري به خواستگاري مژگان رفته است. خواستگار جديد که نام او هم محمد است، مي دانست مژگان نامزد من است با اين حال به اين ازدواج اصرار داشت. من از اين موضوع چندان ناراحت نبودم و فکر مي کردم مژگان قبول نمي کند اما در کمال ناباوري يک روز مژگان با من تماس گرفت و گفت ديگر نمي خواهد مرا ببيند چون با خواستگار جديدش قرار ازدواج گذاشته است. 

خيلي سعي کردم دوباره مژگان را قانع کنم اما نشد و او مي گفت اگر با خواستگار جديدش ازدواج کند خوشبخت مي شود و به من گفت اگر واقعاً او را دوست دارم ديگر سراغش نروم و بگذارم زندگي خوبي داشته باشد. متهم ادامه داد؛ من واقعاً عاشق مژگان بودم به همين خاطر هم به خواسته اش عمل کردم تا اينکه چند ماه بعد به طور اتفاقي او را در خيابان ديدم و با هم سلام و احوالپرسي کرديم. 

فهميدم مژگان ازدواج کرده است اما مي گفت از زندگي اش راضي نيست و ابراز پشيماني مي کرد تا اينکه محمد شوهر مژگان از ماجراي ديدار ما مطلع شد. او فکر مي کرد من باعث شده ام زندگي آنها دگرگون شود. ما قرار گذاشتيم و با هم صحبت کرديم و من توضيح دادم اشتباه مي کند. با اين حال محمد قانع نمي شد.

متهم ادامه داد؛ محمد دوباره سراغ من آمد به او گفتم تصوراتش اشتباه است. بالاخره قرار شد من به خانه محمد بروم و در مورد آنچه اتفاق افتاده است با هم صحبت کنيم. زماني که به آنجا رفتم به محمد گفتم من در اين مدت يک بار بيشتر مژگان را نديده ام و اين ديدار هم اتفاقي بوده است. به هر حال محمد قانع نشد و به يکباره بين ما درگيري اتفاق افتاد. من در يک لحظه زماني که محمد به من حمله کرد با چاقو ضربه يي به او زدم تا بتوانم از خودم دفاع کنم و همان ضربه هم باعث مرگش شد. 

متهم گفت؛ من به عمد محمد را نکشتم و از آنچه اتفاق افتاده است پشيمان هستم. عذاب قتل يک انسان بسيار زياد است و من مدت ها است که اين عذاب را تحمل مي کنم. خانواده ام با سختي زيادي توانستند رضايت اولياي دم را جلب کنند و خانواده مقتول هم از من تعهد گرفتند ديگر در تهران زندگي نکنم. 

من هم براي اينکه آنها در آرامش باشند بعد از آزادي قصد دارم تهران را براي هميشه ترک کنم. بعد از پايان جلسه دادگاه هيات قضات شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.

برچسب ها: قصاص تهرانی