فرارو- دکتر سجاد بهمنی*؛ چه مسافر اهواز مرکز استان خوزستان شده باشید و چه ساکن یکی از شهر های، حتی دور از مرکز استان، حتما چندباری متوجه عبور خودروهایی در خیابان ها و معابر شهری شده اید که پشت آنها از علامت اختصاری لاتین MIS استفاده شده است. علامت اختصاری که فراتر از یک نام، قصد برجسته سازی هویتی را دارد که فرسنگ ها دور افتاده است.
مسجدسلیمان شهر هویتهای مهاجر است، دقت در آمارهای جمعیت شناختی دهههای اخیر در استان خوزستان نشان میدهد مسجد سلیمان همواره با شاخص منفی مهاجرت که نشانگر بیشترین مهاجرفرستی است مواجه بوده و یکی از منحصر به فردترین تجربههای مهاجرت و اسکان را در کشور از سر گذرانده است.
آمارهای دقیق مرکز ملی آمار و همچنین گواهی شهروندانی که از نزدیک این تحولات را مشاهده کردهاند تصدیق میکند که اگرچه بیش از یک شهر به نام مسجد سلیمان نداریم اما هویت شهریاش در روح دهها شهر دیگر به گونهای سیال ادامه حیات میدهد.
انسان معاصر شهرنشین جهانی را پیرامون خود مییابد که تمام ابعاد حیاتش را در برگرفته است. شهر به مثابه یک سیستم پیچیده و موجود زنده دارای روح، مکانی است که ارتباط تنگاتنگی با تجربههای زیست یک شهروند دارد. همه آنچه در شهر دارای معنا است و در فهم دیگران توان دلالت و تفسیر مییابد در واقع بازنمودی جمعی است که در ساحت خرد، از مسیر نشانهها و ابژهها تجلی مینماید.
انبوه گفتمانهای موجود در یک شهر، نشانه ها و نمادهایی را که از طریق قراردادها ساخته شدهاند انعکاس میدهد. از نام سوپرمارکتهای کوچک ابتدای کوچه ها تا سالنهای آرایش زنانه، اهواز سرشار است از تنوع گفتمانها و نشانهها و نمادهای مرتبط با آن.
زردکوه، تاراز، دنا، دینارون، تیام، زاگرس، مالمیر، سی میلی، و صدها کلیدواژه دیگر بخش از نشانههای سیال مهاجریاند که به همراه آرزوهای حاملانشان از جغرافیای زادگاه فاصله گرفتند و در بستر شهر اهواز جاری شدهاند. تاریخ پیدایش و شکلگیری نمادها و نشانهها، دقیقا منطبق بر تاریخ مهاجرتها و اسکانهاست.
عاملیتهای انسانی گویش، رسوم و سنن، نمادهای طبیعی و اسامی محلی خود را به مثابه شیوههای بازتولید هویت جمعی در مکان جدید بازنشر میدهند تا فریاد ما زندهایم سر دهند. همان چیزی که برای مسجدسلیمانیهای ساکن اهواز رخ داده است.
مسجدسلیمانیهای ساکن اهواز، وابسته به نقش و شغل و پایگاه اجتماعی اقتصادیشان این نشانهها را در سطح شهر بازتولید و انتشار دادهاند که نقطه ثقل همه آنها، در مفهوم MIS تجلی مییابد.
این همه آن اتفاقی نیست که درباره نشانهها در اهواز رخ می دهد. از منظر جامعهشناختی درک ارزشهای فرهنگی نهفته در سیمای شهر در دورانهای مختلف، میتواند گرهگشای رابطه میان سازههای پنهان و معرفهای مشاهده شده و در نتیجه تبیین بسیاری از چالشها و پیچیدگیهای زندگی شهری باشد.
تصور شهر بدون نشانهها بسیار گورستانی است اما کشمکش سبکهای زندگی و شناختی در جدال میان تابلوها و بیلبوردها، پررنگتر از همیشه حکایت از نبرد تمام عیار انسان مدرن و سنتی در جامعه شهری اهواز دارد.
هر جا که تاراز هست تبلیغات کولرهای خارجی و بیلبوردهای بزرگ نصب شده در میدانهای مرکزی و پرترافیک شهری نیز به چشم میخورد. اگر دل در گرو سنتها داری، مهم نیست اهل کجا باشی، چه مهاجری برخاسته از یکی از روستاهای حوالی ایذه و رامهرمز باشی و چه جنگ تحمیلی از سوسنگرد خانه به دوش اهوازت کرده باشد امروز نشانه ها و نمادهایت همه در MIS خلاصه می شوند و بیلبوردهای مدرن به نبردت خواندهاند. خودت را و نشانه هایت را....
*دانش آموخته دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
مدرس گروه جامعه شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز