فرارو- دکتر رسول رمضانیان؛ در محیط آکادمیک همیشه بحث بر سر علم کاربردی و علم نظری است، ولی در این یادداشت ما نگاهی تجاری به علم خواهیم داشت که متاسفانه هم در جامعه علمی کشور و هم در سیاستگذاری علمی از آن غفلت شده است.
از نگاه فرانسیس بیکن علم برای آنکه با خرافه اشتباه گرفته نشود باید دو خصوصیت داشته باشد، اول آنکه به شناخت بشر از پدیدههای طبیعی منجر شود و دوم آنکه بتوان از آن برای مهار نیرویهای طبیعت استفاده کرد تا علم برای زندگی بشر سودمند باشد.
در فعالیت علمی، انسان، با توجه به محدودیت حافظه و توان پردازش ذهنی، مجبور شده است تا مدلهای نمادین از پدیدههای طبیعی بسازد. این مدلهای نمادین ارائه شده نقش پنجرههایی را برای ارتباط با پدیدههای طبیعی بازی میکنند و انسان از طریق این پنجرهها به شناخت و مطالعه پدیدههای طبیعی میپردازد.
پس از ساخت مدل نمادین،انسان با استفاده از شناخت حاصل، به ایجاد فناوری روی میآورد تا بتواند پدیده طبیعی را مهار کند و آن را به خدمت بگیرد. به این ترتیب، یک دانشمند علمی یا در حال ارائه و گسترش یک مدل نمادین برای توصیف یک پدیده طبیعی است تا شناخت انسان را افزایش دهد، یا اینکه در حال ایجاد فناوری برای مهار کردن پدیده طبیعی و به خدمت گرفتن آن است.
متاسفانه در جامعه علمی راه سومی وجود دارد که عبارت از بازی با نمادهای مدل نمادین و تولید شبه علم است. در این شرایط فرد، در نقش یک نمادباز، تنها به همانگویی و بازی با نمادهای مدل نمادین میپردازد، بدون آنکه درکی از پدیده طبیعی داشته باشد یا هدفی را در جهت شناخت یا مهار کردن پدیده طبیعی دنبال کند.
علم نیز یک محصول همانند پوشاک، محصولات کشاورزی، مواد غذایی، و ... است که در کارخانهها و کارگاهایی به نام پژوهشگاهها و دانشگاهها تولید میشود. هر محصولی تنها در صورتی تولید میشود که تقاضا برای مصرف آن باشد و همانطور که قرار نیست هر کشوری همه انواع پوشاک یا محصولات کشاورزی را تولید کند، قرار هم نیست که یک کشور هر نوع دانش و علمی را در دانشگاههای خود تدریس و در پژوهشگاهها تولید کند.
برای مثال، همانطور که مقرون به صرفه نیست که در ایران نارگیل و آناناس پرورش دهیم و بهتر است مصرف کننده آن باشیم، بعضی علوم نیز همین شرایط را دارند و باید در مورد میزان تولید آنها سیاستگذاری کرد، و بهتر است با سیاستگذاری صحیح در بعضی علوم تولیدکننده و در علومی دیگر مصرفکننده باشیم.
متاسفانه در ایران سیاستگذاری در نحوه تولید علم وجود ندارد. برای نمونه هیچ سیاستگذاری در تربیت دانشجوی دکتری وجود ندارد، و هر عضو هیات علمی مستقل از رشته و زمینه علمی خود میتواند بدون آنکه نیازسنجی شده باشد دانشجوی دکتری جذب کند. عدم وجود سیاستگذاری هدفمند برای تولید علم سبب شده است که بخشی از سرمایه کشور، و توان و استعداد نیروی انسانی در حوزههای کم نیاز هدر برود.
یک دانشگاه (پژوهشگاه) همانند یک کارخانه است که باید محصول تولیدی آن ارزش افزوده داشته باشد و از نگاه اقتصادی برای جامعه سوددهی داشته باشد. اگر کارخانهای ارزش افزوده تولید نکند ورشکسته است، و هیچ کارخانهای با توجه به تخصص نیروهای کار خود محصول تولید نمیکند، بلکه با توجه به تقاضا و نیاز مصرفی محصول تولید میکند.
در حال حاضر دانشگاههای ما بدون هیچ سیاستگذاریی محصولآموزشی و پژوهشی تولید میکنند. برای نمونه، سازمان سنجش از خود گروههای آموزشی دانشگاهها ظرفیت دانشجوی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را استعلام میکند و از آنجا که ارتقا گروههای آموزشی با تعداد بیشتر دانشجو رابطه مستقیم دارد، و گروهها هیچ اطلاعی در مورد سیاستگذاری علمی ندارند، آنها ظرفیت حداکثری خود را مستقل از نیاز جامعه اعلام میکنند.
این امر شبیه کارخانهای دولتی است که بدون آنکه ببیند آیا نیازی برای محصولاتی که تولید میکند هست، هر سال از بخشهای مختلف خود میپرسد که چه میزان و چه محصولاتی میتوانند تولید کنند و همان میزان و محصولات را برای تولید در نظر بگیرد، زیرا که درآمد کارخانه از محل فروش محصولات نیست، بلکه درآمد کارخانه از محل یارانه نفتی است که کارخانه از دولت دریافت میکند و این یارانه را بین نیروهای کار خود تقسیم میکند.
در پایان اینکه یک علم کاربردی است دلیلی برای تولید آن نمیشود چون اصلا علمی که کاربرد ندارد علم نیست. بلکه یک علم باید توجیه اقتصادی برای تولید داشته باشد و سیاستگذار، با توجه به میزان توجیه اقتصادی آن علم، تصمیم بگیرد که به چه میزان مصرفکننده و به چه میزان تولیدکننده آن باشیم. همچنین سپردن امر سیاستگذاری به دانشگاهها امری غلط است، زیرا هر کارخانه دولتی خواهان دریافت یارانه نفتی بیشتری است و با سوگیری سیاستگذاری در جهت منافع فردی و نه منافع جامعه انجام صورت میگیرد.
مردم نادرست و مکار از مطالعه متنفرند، مردم ساده در ستایش و تمجید آن مبالغه میکنند و فقط مردم عاقل در عمل از آن استفاده میبرند؛ زیرا مطالعه راه استفاده عملی را نمیاموزد، بلکه این استفاده از راه مشاهده صورت میگیرد و این کار به وسیله عقل انجام میشود، عقلی که بیرون از مطالعات و بالاتر از آن است.
فرانسیس بیکن
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%B3_%D8%A8%DB%8C%DA%A9%D9%86