ترجمه واقعا چیز خوبیست و البته مثل همهی چیزهای خوب، ترجمه هم انواع مختلفی دارد مثل ترجمه از روی متن اصلی، ترجمه از روی زبان دوم، ترجمه از روی ترجمه (با احترام فراوان به احمد شاملوی عزیز)، ترجمهی آزاد (تیریپ کارهای ذبیحالله منصوری) و غیره.
بله درست حدس زدید. امروز میخواهیم طنز ادبی داشته باشیم، اما نه از آنجور ادبی که حافظ و سعدی طلایه دارش بودند بلکه از آن نوع ادبی که حسین شریعتمداری و فاطمه رجبی جلودارش هستند. من اسم این نوع ادب را گذاشتهام "ادب حسابی" که در کنار آن نوع "ادب کتابی" نمایشگر فرهنگ اصیل ایرانی ماست و واقعا جا دارد در دانشگاههای ادبی و فلسفی و پزشکی مورد مطالعه قرار بگیرد.
همانطور که مثلا اشعار حافظ که در ادب کتابی موجودند نیاز به تفسیر و تاویل دارند مطالبی که در ژانر ادب حسابی نوشته میشوند لایهلایهاند و احتیاج به ترجمه و تفسیر دارند. میزان این لایهناکی تا به حدی ست که چنانچه به ترجمه این آثار توجه نشود ای بسا خواننده معنای ظاهری را بگیرد و به اشتباه بیفتد. از این به بعد گاه گاهی نوشتههای درخشانی از ادب حسابی را برایتان نقل و ترجمه میکنم. امروز داغاداغ یکی از آخرین نمونه های درخشان این نثر به قلم مولانا حسین شریعتمداری را که در روزنامه کیهان به چاپ رسیده را با ترجمه تقدیمتان می کنم تا عملا متوجه شوید منظورم چیست.
بنابر اخبار دریافتی مهدی کروبی 2 روز پس از ورود تامل برانگیز به دانشگاه امیرکبیر که بدون مجوز قانونی و با شکستن درب آهنی این دانشگاه همراه بود این بار تهران را به مقصد بابل ترک می کند و از آن جا که شیرینی قانون شکنی و بلواسازی در این دانشگاه به دهان اطرافیان رادیکال وی مزه کرده است به پیشنهاد مشاورین ارشد ستاد کروبی، دانشگاه بابل مقصد فتح الفتوح بعدی خواهد بود. ترجمه: (این بخش خطاب به خوانندگان خاص ملقب به "هواریون" است) بر و بچ خاک تو سرتون! آخه مگه شماها دسته بیل بودین اونجا که گذاشتین برن تو امیرکبیر؟ جلوی یه دونه در رو نمی تونین نگه دارین نسناسها؟ خب حالا کاریه که شده... حواستون باشه یارو داره میره بابل. وای به حالتون اگه اونجا بذارین بره تو دانشگاه. حیف نونا!
چرا که ظاهراً این دانشگاه نیز مجوزی برای حضور کروبی و سخنرانی وی صادر نکرده و از قرار معلوم درخواستی نیز از سوی ستاد وی برای انجام سخنرانی ارائه نگردیده است.
ترجمه: با رئیس دانشگاه هماهنگ شده که مجوز رو لغو کنه. درخواستشون رو هم مفقود کردن. اگه اومدن اونجا شلوغ کردن بهشون بگین اصلا شما درخواست نداده بودین!
به نظر می رسد، شیخ اصلاحات، که اکنون کلکسیونی از کینه توزان نسبت به آرمان های انقلاب او را احاطه کرده اند با تابلوی «احیای قانون مداری» عملاً ساختارشکنی و ایجاد تنش در فضاهای دانشجویی را با امید موج سازی و رای آوری درصدر فهرست برنامه های خویش قرار داده است.
(این بخش خطاب به خوانندگان عام است) آی ملت هوار... این کروبی ورداشته یه عده آدم دور خودش جمع کرده که خیلی قالتاق هستن و اگه یکی بزنی توی سرشون اونام برمیگردن یکی میزنن توی سر خودت. اینه اصلاحات؟ اینه زنده باد مخالف من؟ مگه معنای قانون مداری اونجور نبود که خاتمی پیاده کردهبود که هر بلایی سرشون در می آوردیم فقط غر میزدن؟ پس این چی میگه؟ چرا اینها اینقده کینهای هستن؟ چرا وقتی فحش میدیم اونام با وقاحت برمی گردن فحش میدن؟ چرا وقتی بر و بچ پایگاه دانشجوهای طرفدارشو میزنن اونام برمیگردن اینا رو میزنن؟ آخه این درسته؟ این انصافه؟
طیف غیرقانونی دفتر تحکیم نیز که هویت و موجودیت خود را تنها در «غوغازیستی» یافته و هر از چندگاه یکی از اعضای اصلی این تشکل آشکارا به آمریکا پناهنده می شود، اکنون اصلی ترین ارکان پیاده نظام ستاد کروبی را به دست گرفته است. ترجمه: (این بخش خطاب به برخی مسئولان است) آهای حاجی! قرار نشد دیگه بری اون تو و دیگه حاجی حاجی مکه ها! ورمیداری نطق پیش از دستور مینویسی و توش میگی این تحکیمیها آمریکاییاند. این "غوغا زیستی" رو هم حتما توش بیار. کلی با بچهها زور زدیم اینو درش آوردیم. البته همراش چیزای دیگه در اومد. حالا بی خیال...
گفتنی است متینگ کروبی در بابل اساساً دانشجویی نیست و ستاد وی قصد دارد از محیط دانشگاه برای متینگ به اصطلاح مردمی خود استفاده کند! ترجمه: (این بخش خطاب به کسی نیست و اصولا در حیطهی شطحیات است چرا که معلوم نیست اگر دانشجویان از کروبی دعوت نکردهاند، مسئولین درخواستی دریافت نکردهاند و دانشجویان هم قرار نیست در این میتینگ شرکت کنند؛ کروبی قرار است برود دانشگاه بابل چه کار کند و این همه جوش و خروش مولانا شریعتمداری برای چیست)
و اما، از آنجاکه همه شواهد از تلاش اطرافیان کروبی برای آشوب آفرینی حکایت می کند مراقبت نیروی انتظامی در این زمینه ضرورت فراوانی دارد. ترجمه: (این بخش خطاب به عزیزان ناجا است) آهای پلیسا! حواستون باشه ها. اینا که میخوان برن بابل آشوب کنند بگیرینشون. البته یادتون باشه هرکی آشوب میکرد و سنگ پرت میکرد و فحش میداد و چماغ دستش بود رو نگیرین ها! بر و بچ ما با اونا فرق دارن. اگه هم گرفتین بعد از اینکه کارتشون رو دیدین ولشون کنین.
مخصوصاً آن که در جریان حمله به دانشگاه امیرکبیر برخی از شاهدان عینی اعلام کرده اند فقط تعداد اندکی از حمله کنندگان دانشجو بوده و بقیه رفتار و گفتار دانشجویی نداشته اند،
ترجمه: فهم این بخش نیاز به توضیح دارد. توضیح اینکه گفتار دانشجو از نظر مولانا شریعتمداری چنین بیاناتیست: "سوسولا کوشن؟ تو سوراخ موشن... بعضی از این خانوما دیشب واسه حاج آقاشون بزک کرده بودن یادشون رفته آرایششون رو پاک کنن... تا دولت کريمه يک ياحسين ديگر... عزت ما کرده زياد، محمود احمدي نژاد... احمدي دلاور حمايتت ميكنيم... مالك اشتر علي تو انتخاب اولی.. احمدي ساده زيست، نابودگر صهيونيست..." و رفتارهایی متناسب با این گفتارهاست. با این توضیح مشخص میشود عدهی بسیار کمی از حاضران بر وفق نظر مولانا دانشجو بودهاند.
همین شاهدان عینی تاکید دارند در میان حمله کنندگان حداقل دو نفر از اراذل را که به «شرخر» معروفند مشاهده کرده اند و از آنجا که اینگونه افراد معمولا با دریافت مبلغی پول به خدمت خلافکاران درمی آیند، احتمال استفاده برخی از اطرافیان کروبی از اراذل اجاره ای دور از انتظار نیست و این احتمال ضرورت حضور و مراقبت نیروی انتظامی را بیشتر می کند. ترجمه: پیش از هر چیز برای فهم این کلمات باید توجه داشت که "شاهدان عینی" نام موجودی اثیری با سه سر و هفده چشم و نوزده و گوش و بسیاری سوراخ سمبهی دیگر است که در عالم ذر با مولانا مرتبط بوده و هر آنچه وی بخواهد او می گوید و تاکید میکند و شهادت می دهد. با این توضیح ترجمهی نوشته فوق چنین میشود: شاهدان عینی جونم بهم خبر داده که این کروبی نامرد رفته شرخر آورده. یکی نیست بگه کی گفته بری بر و بچههای ما رو غر بزنی؟ یعنی این درسته نالوطی؟ حالا دیگه میری اراذل اجاره می کنه که وقتی بچههای ما میان کتکتون بزنن نتونن؟ یعنی این انصافه شرخرهای ما رو هوایی کنی؟ ده سال آموزش بدیم و کارکشتهشون کنیم اونوقت تو هولوپی بالا بکشی؟
حالا که اینطوریه منم میرم آژان میارم که اساسی "حضور و مراقبت"تون کنن... آهای پلیسا من شاکیام؟ آهای کمک... کمک...