
سعید حجاریان با اشاره به اصرار دولت نهم مبنی بر اینکه انتقادات از او در واقع سیاهنمایی علیه اوست گفت«من نمیدانم كه لغت سیاهنمایی اخیرا از كجا آمده است وقتی دولتی كه سیاهكاری میكند طبعا كارگزار كار وی سیاه خواهد بود.» او همچنین به ذکر سه دلیل حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام کرد.
متن کامل سخنان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در مراسم افتتاحیه سایت خبری-تحلیلی «داد» بدین شرح است:
انتخابات معمولا جامعه را به هم میزند. همچون كفگیری كه دیگ آرام همه را زیر و رو كرده و بسیاری از چیزهایی كه تا قبل از آن دیده نمیشد به صحنه آورده و در معرض دید مردم قرار میدهد. از این جهت شاید بتوان انتخابات را رقیقهای از انقلابات فرض كرد مثلا چه كسی میدانست كه دولت فعلی چه كارهایی كرده است و چه مصائبی بر سر ملت آورده است، اما در فضای رقابت به علت باز شدن فضای نسبی، هم رقبا و هم هواداران توانستهاند بسیاری از سیاهكاریها و تباهیهای دولت را روی دایره بریزند.
البته من نمیدانم كه لغت سیاهنمایی اخیرا از كجا آمده است وقتی دولتی كه سیاهكاری میكند طبعا كارگزار كار وی سیاه خواهد بود، مگر آنكه در لحظاتی حتی لاش مرده سگی را ببینیم و بگوییم كه به جمع دندان سفیدی دارد اما برای خبرنگاری كه میخواهد گزارش دقیقی از اوضاع كشور بدهد، این نگاه كارساز نیست و شاید نوعی خیانت به مردم باشد.
در هر حال در این انتخابات نیز بسیاری از لوش لجنها از كف مرداب به سطح آمدهاند و مردم دیدهاند كه پشت صحنه چه خبر است.
این اولین خاصیت انتخاب است. عده ای هم به دنبال آن هستند كه دوباره به همان وضعیت سابق برگردیم و آب از آب تكان نخورد.
فیالواقع انتخابات زمان را فشرده میكند. در مدت كوتاهی مردم بسیاری اخباری جذب میكنند كه در حالت عادی امكان دریافت این اطلاعات وجود ندارد به همین خاطر است كه میگویم انتخابات رقیقهای از انقلابات است چون انقلاب نیز زمان را به شدت فشرده كرده و تجربهای كه مردم در انقلاب به دست میآورند، شاید در تمام مدت عمرشان نتوانند بدان دست یابند، از جهت دیگری هم شاید بتوان بین این دو مقایسهای به عمل آورد.
انقلاب ایران تنها انقلابی بود كه به نام اسلام صورت گرفت، هر قرائتی از اسلام داشته باشیم چه حداقلی و چه حداكثری، چه و یلورال و چه تكصدایی، چه بنیادگرا و چه فقاهتی و چه معنویتگرا، قدر متعین آن است كه مخرج مشترك همه این قرائتها اخلاقی بودن آن است. اما متاسفانه شاهدیم كه در این چند سال اخلاق نیز مینیمم اخلاقی نیز در انتخابات رعایت نمیشود.
سایتهای بینام و نشان و نشاندار مانند قارچ میرویند و بدون احساس كوچكترین مسوولیتی هر چه خواستند به هر كسی نسبت میدهند و از مصونیت نیز برخوردارند. تا حتی به مرحله تهدید فیزیكی كاندیداها نیز میرسند و كسی جلودارشان نیست.
مینیمم اخلاق، قانون است كه آن نیز به كلی در كشور فراموش شده است. نه میتوان دادخواستی علیه مفتریان صادر كرد و نه میتوان امید به رسیدگی عادلانه به اتهامات آنها داشت و آقایان در محافل خصوصی مینشینند و از معصوم روایت میآورند كه «باهتوكم لكیلا یطعموا فی دینكم» به آنها بهتان ببندید مبادا در دینتان طمع ورزند.
گویا رقبای آنها كفار حربی هستند و همچنین چون رقابت انتخاباتی را با جنگ با كفار حربی یكی گرفتهاند، مطابق با قانون «الحرب خدعه» هر گونه حیله و نیرنگی را مجاز میدانند و امید ثواب اخروی هم دارند.
وقتی اخلاق تا بدین درجه نازل میشود كه از زبانی مسوولان امر نیز از این قبیل بیاخلاقیها جاری میشود طبعا در زمان انتخابات كه همه چیز بر آفتاب افكنده شده است، مردم نیز كم و بیش در رفتار و گفتار اخلاق مسوولان خود تأسی میكنند و به مقتضای «الناس علی دین ملوكهم» این شناعتها در جامعه نیز گسترش مییابد و هر چه بیشتر از جامعه اخلاقی دور میشویم. البته فرض است بر بزرگان علم و ادب و فرهیختگان جامعه كه زبان و ذهن خود را از این قبیل آلودگیها بپیرایند چون متاسفانه در جامعه ما مردم بیش از آنكه از سیاست پیشگان بیاموزند از هنرمندان و فرزانگان و روشنفكران تأسی میكنند.
اینكه میگویم متاسفانه به خاطر آن است كه كشور ما به خاطر هیزم بیاخلاقیها به پلشتی آلوده شده است. در حالی كه در جوامع توسعه یافته سیاستمداران معمولا نمونههای خوبی از ادب و مروت، فتوت و اخلاق هستند. همین اخیرا، در مجلس انگلستان با آنكه تعداد انگشتشماری مبالغ اندكی را از مالیاتهای مردم خرج امور شخصی كرده بودند، رئیس مجلس آن استعفا میدهد و این در حالی است كه بعد از 400 سال این دومین فردی است كه از ریاست مجلس استعفا میدهد و با این عمل خود آبروی مجلس را خرید، در حالی كه فلان وزیر با مدرك جعلی در ایران تا آخرین لحظه تلاش میكند بر سر كار بماند و رفقایش جد و جهد میكنند كه به نمایندگان رشوه دهند و مانع استیضاح وی شوند.
به همین خاطر است كه سپهری میگوید جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود.
جامعه اخلاقی و ویژگیهای کاندیدای مورد حمایت
جامعه اخلاقی واجد سه ویژگی است:
- اولا مردم اخلاقا خود را در غم و شادی یكدیگر سهیم بدانند.
- ثانیا مردم به خود اعتماد كنند و اعتماد به نفس عمومی برای سیاستورزی بالا باشد اعتماد به نفس اولین باید هر نوع سیاستورزی است ولو تكروانه، ولو آنارشیستی.
- ثالثا كم و بیش به دولت و سیاستهای آن اعتماد داشته باشند. این ویژگی سوم البته برای جامعهای است كه در پی اصلاحات مطرح است و نه انقلاب، برای جامعهای كه به گزینه انقلاب رسیده، آن دو مولفه اول كفایت میكند.
هر كاندیدایی كه بهتر بتواند این سه مولفه را محقق كند، كاندیدای بهتری برای اصلاح جامعهمحور است.
در دولت احمدینژاد در هر سه مولفه نزول كردهایم، اعتماد اجتماعی از بین رفته، آمار اعتیاد و خودكشی و طلاق و تعداد بالای پروندههای قضایی و عدم دوام شركتها و مشاركتها و... علائم بالینی نزول اعتماد اجتماعی است.
از سوی دیگر تزلزل و عمر كوتاه تصمیمات دولت و پیشبینی ناپذیری رفتار دولت علامت و مشدد بیاعتمادی است.
پس همان طور كه گفته شد اول باید مبانی اخلاقی جامعه محكم شود، سپس از جامعه مدنی سخن گفت و آنگاه صحبت از سیاست كرد. این را هگل نیز مطرح كرده است.
چرا مهندس موسوی
كاندیدایی كه ما در جبهه مشاركت برگزیدهایم در هر سه مولفه لازم برای جامعه اخلاقی شاخص است و میتواند عملكرد موثری داشته باشد و این از جمله دلایل ما برای حمایت از ایشان بوده است.
تاكید كاندیدای ما بر سرمایه اجتماعی و قابلیتی كه در جذب افزایش اعتماد عمومی دارد با توجه به شناختی كه جامعه از صداقت و توانایی ایشان و پیشینه ایشان دارد میتواند در شكلگیری جامعه اخلاقی كه مقدمه جامعه مدنی و سیاست است موثر باشد.