فرمودهاند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. حالا شما ببینید عدو که اینقدر قابلیت دارد –البته اگر شرایط جور باشد یا به قول حکما: خدا خواهد- دوست چقدر میتواند مفید باشد. در همین رابطه یکی از دوستان برای نوشته قبلی من هشداری داد که واقعا سبب خیر شد. البته منظورم از دوست، یکی از همین دوستان ناشناختهای است که لطف میکنند و پای مطالب من کامنت میگذارند. دوستمان نوشته بود «بعد از انتخابات يادت باشه كه چي مينوشتي تا شايد خودت شرمنده بشي.پسر جان طنز خيلي جالبه و همه دوست دارند .اوايل طنزهايت را ميخواندم و كلي ميخنديدم ولي ديدم يواش يواش داري كليد ميكني.پسر جون شوخي با رئيس جمهور هر كه ميخواهد باشد،آنهم در اين حجم اصلا كار پسنديده ااي نيست. چه چيزي را ميخواهي ثابت كني؟يعني اگر احمدي نژاد آدم واقعا سخت گيري بود و ميداد پوستت را ميكندند خوب بود؟ خودمونيم اگه برای هاشمي و خاتمي اينهمه درشت و كلفت بار ميكردي آنهم به اين اندازه، خدا وكيلي چيكارت ميكردند؟خودمونيم.بسه ديگه يارو نا سلامتي رئيس جمهوره بيچاره.حالا هيچي نميگه تو هم سوء استفاده كن.»
میخواهید باور کنید نمیخواهید باور نکنید ولی بعد از خواندن این متن حالتی بر من رفت که اگر در فرارو محراب داشتیم حتما به فریاد میآمد ولی چون فعلا این سایت معظم از محراب و جانماز و وسایل آبکشی محروم است مجبور شدم خودم جورش را بکشم و به فریاد بیایم. ولی شما فکر میکنید داد و فریاد کشیدن در سایتی که مدیرش کت و شلوار ایتالیایی میپوشد و با آقای خاتمی فالوده میخورد (و البته با زن اجنبیه در ایتالیا دست هم نمیدهد!) به همین راحتی است.
آقای خوشوقت رئیس متشخص فرارو (مخففا: آ خ ر م ف): چه خبر است آقا... چرا داد میکشید؟
میم فه: چون محراب نداریم!
آخرمف: این هم شد دلیل؟ شما اگر میخواهید نماز فرادا بخوانید بفرمایید آن یکی اتاق. اگر هم هوس محراب کرده اید بفرمایید سرکوچه مسجد.
میم فه: محراب را که از این جهت عرض نکردم. از جهت فریاد گفتم.
آخرمف: مگر محراب جای فریاد است؟ حالا منبر و تریبون باشد، آن هم دم انتخابات یک چیزی. ولی محراب جای نیایش و تضرع است.
میم فه: نه آقا... از بابت آن شعری عرض کردم که می گوید حالتی رفت که محراب به فریاد آمد.
آخرمف: ای بابا... حالا شاعر حالتی بهش عارض شده و یک چیزی گفته؛ این چه ربطی به شما دارد؟
میم فه: ربطش وجودی است؟
آخرمف: یعنی چه؟
میم فه: چی یعنی چه؟
آخرمف: همین ربط وجودی.
میم فه: ولله معنای این ربط وجودی را خودم هم نمی دانم. فقط چون قلمبه است خوشم آمده هی استفاده می کنم ملت فکر کنند بلد هستم. در جاهایی که ربط بین دو تا چیز را نفهمم یا به نظرم ارتباط بین دو تا چیز مسخره بیاید ناخودآگاه می گویم ربطش وجودیه.
آخرمف: کاملا اشنباه می کنید. ربط وجودی یک اصطلاح فلسفی است. خصوصا به تعبیر ابن سینا که در کتاب شفا نمط چهارم می فرماید الربط الوجودی بما هو... (توضیح ربط وجودی به مدت 49 دقیقه به همراه دود کردن 8 سیگار کاپیتان بلک و خوردن سه نسکافه گلد)
میم فه (در حال کف کردن): حالا خواهش می کنم کوتاه بیایید. ما یک اشتباهی کردیم یک چیزی گفتیم.
آخرمف: اکی. دیگر تکرار نشود. راستی اصلا ماجرا چی بود که به فریاد محراب و ربط وجودی رسیدیم؟
میم فه: ماجرا این بود که یکی از خوانندهها تذکر و هشدار بجایی داده بود که یک حالتی بر ما رفت.
آخرمف: چی گفته بود ایشان؟
میم فه: ایشان نوشته « پسر جون شوخي با رئيس جمهور هر كه ميخواهد باشد، آنهم در اين حجم اصلا كار پسنديدهای نيست...
آخرمف: ایشان باید یا کاملا با شما ناآشنا باشد یا از برادران مستقر در قوم لوط باشد که به شما با این سن و سال و ریش و پشم پسرجون گفته...
میم فه: آقا این حرف ها را نزنید. یکی می شنود فکر می کند آن داد و فریاد ما با این قوم لوط شما ارتباطی دارد برای ما خوب نیست... داشتم عرض می کردم. این دوستمان نوشته: « چه چيزي را ميخواهي ثابت كني؟يعني اگر احمدي نژاد آدم واقعا سخت گيري بود و ميداد پوستت را ميكندند خوب بود؟ خودمونيم اگه يرا هاشمي و خاتمي اينهمه درشت و كلفت بار ميكردي آنهم به اين اندازه، خدا وكيلي چيكارت ميكردند؟...
آخرمف: اولا اگر می خواهید از مظان اتهام دوری کنید با توجه به آن مسائلی که گفتید از ذکر درشت و کلفت هم احتیاطا پرهیز کنید. ثانیا یعنی چه؟ مگر خدای ناکرده شما تا به حال برای آقای احمدی نژاد چیز بدی نوشتهاید؟
میم فه: نه ولله ... نه بالله... ما حتی وقتی می خواهیم به ملت بگوییم به ایشان رای ندهید هم دائما می نویسیم "رئیس جمهور فرزانه و مردمی و دانشمند و ساده زیست و عدالت محور..."
آخرمف: ببینم اینهایی که گفتی وصف چه کسی بود؟
میم فه: وصف آقای احمدی نژاد دیگر.
آخرمف: دروغگو دشمن خداست!
میم فه: حالا ما با خدا یک جوری کنار میآییم. ولی تمام هم و غممان این است که یک وقت با آقای احمدینژاد و یاران سرشاخ نشویم. آنوقت وقتی میبینیم یک نفر اینطوری برداشت می کند پشتمان می لرزد...
آخرمف: حالا اینقدر نترسید. شاید هم آقای موسوی رئیس جمهور شود.
میم فه: آنوقت که دیگر بدتر. یادتان نیست راستیها بعد از شکست در دوم خرداد چه به روز روزنامهنگارها آوردند. ما که مرغ عروسی و عزائیم.
آخرمف: یک کم دلیر باشید. از هیچی نترسید.
میم فه: چی چی را از هیچی نترسیم. آقای خاتمی با رای بیست میلیونی رئیس جمهور شد چند ماه بعد کرباسچی را که در تهران خدایی می کرد و یکی از بزرگترین عوامل پیروزی ایشان بود انداختند زندان و از کار برکنارش کردند آب هم از آب تکان نخورد؛ آنوقت مای یک لا قبای بی کس و کار را که فوت کنند میافتیم آنجا که عرب نی بیندازد. به خصوص با این جناب میرحسین که حتی حرف زدنشان هم محافظه کارانه است و دائما از این و آن تبری میجویند.
آخرمف: گفتید کرباسچی یاد کروبی افتادم. در مطلب بعدیتان یک نقدی چیزی هم از ایشان بکنید.
میم فه: ولله سایر رفقا اینقدر این چند روزه از این بنده خدا انتقاد کردهاند که جا برای ما نمانده. امروز دیدم که حتی قربت الی الله عکس کروبی را زده بودند زیرش راجع به غضنفر و این چیزها یک چیزهایی نوشته بودند.
آخرمف: بله... به پرسنل فرارو گفته بودم با هر گونه تضعیف و تخریب و توهین به کاندیداها مقابله کنند آن ها هم در همین راستا این را منتشر کردهاند. یادم باشد بعدا برایشان تشویقی بنویسم.
میم فه: من با اجازه تان بروم.
آخرمف: کجا؟
میم فه: جایی که محراب داشته باشد یا بتوانم فریاد بزنم.
آخرمف: چه ربطی داشت؟
میم فه: ایندفعه واقعا ربطش وجودی بود!