یادداشت دریافتی- دکتر سیدسجاد بالاد*؛ کمتر از پنج ماه به برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. بیتردید بسیاری از افرادی که به عنوان کاندیدای احتمالی مطرح هستند، فعالیتهای مختلفی را برای ورود به بهارستان آغاز کردهاند و یا در دست طراحی و اجرا دارند. از دیدارهای رو در رو و چهره به چهره با افراد مورد نظر گرفته تا حضور در رسانههای مختلف سنتی و نوین.
البته قصد نگارنده ورود به بحث قانونی یا غیر قانونی بودن تبلیغات انتخاباتی پیش از موعد نیست. بلکه موضوع مد نظر، توجه به وعدههایی است که این افراد از هم اکنون تا روز انتخابات به طرفداران خود و سایر افرادی که در پی جلب حمایت آنان هستند؛ میدهند و یا خواهند داد.
ناگفته آشکار است که تمامی کمپینهای انتخاباتی با هدف متقاعد کردن افراد حوزه انتخابیه و بر پایه پیام و رسانه طراحی و اجرا میشوند. بخشی از محتوای پیامهای مورد نظر، در قالب وعدههای انتخاباتی ظاهر میشود.
وعدههایی که گاه با برنامههای مدون و استاندارد همراه است وگاه نیز برای آنها هیچ برنامه مدونی وجود ندارد و تنها به توصیه مشاوران و اعضای اتاقهای فکر کاندیداها برای پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز مارتن انتخابات مطرح میشود.
در هر دو صورت، چه این وعدهها مبتنی بر طرح و برنامه باشد و یا نباشد، توجه کاندیداهای احتمالی محترم را به موارد زیر جلب مینماید:
۱- بیان وعدههای انتخاباتی در محافل خصوصی و عمومی تبدیل به یک مطالبه و خواسته عمومی میشود و در صورت پیروزی کاندیدا، حق پیگیری را برای موکلین از نماینده منتخب ایجاد میکند.
خواه این موکلین جزء دسته طرفداران بوده باشند یا مخالفان. در صورت عدم تحقق این وعدهها در طول زمان، طرفداران دچار سرخوردگی میشوند و مخالفان فضایی را برای اثبات حقانیت کاندیدای مغلوب خود مییابند. بنابراین به وعدههای خود به عنوان چاقوی دو لبه نگاه کنید.
۲- وعدههای مطرح شده میبایست در حد اختیارات یک نماینده باشد و منافاتی با قوانین جاری کشور نداشته باشد. برای مثال تبدیل یک بخش به شهرستان میبایست بر اساس مقررات وزارت کشور انجام شود و تا زمانی که استاندارهای لازم رعایت نشود، تحقق چنین وعدهای به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
۳- وعدههای مورد نظر میبایست با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... کشور مطرح شوند.
برای مثال محدودیت استخدام در دستگاههای اجرایی و مقررات حاکم بر آن، هنگامی که به تحصیل کردگان بیکار و طرفدار وعده اشتغال داده میشود، میبایست مورد توجه قرار گیرد.
۴- وعدههای مورد نظر میبایست امکان پذیر و دست یافتنی باشند. سادهترین مثال در این مورد، ایجاد اشتغال برای فارغ التحصیلان بیکار در بخش دولتی است.
۵- میزان تحقق وعدهها قابل اندازه گیری باشد. یکی از اشتباهاتی که کاندیداها در تبلیغات خود مرتکب میشوند، عدم بیان هدف مورد نظر خود به صورت واضح و شفاف است. برای مثال مشخص نمیکنند که قصد دارند به چه میزان شرایط فعلی را بهبود بخشند.
۶- فراموش نکنیم که امروزه وعدههای انتخاباتی از طریق رسانههای مدرن به آسانی ثبت و ضبط میشوند و به آسانی قابل بازیابی و انتشار مجدد است.
اگر در گذشته به دلیل محدودیت رسانهها به راحتی میتوانستیم جلوی انتشار وعدهها را بگیریم و منکر حرفهایمان بشویم، باید بپذیریم که امروزه به لطف تکنولوژیهای نوین ارتباطی امکان انکار وعدههای داده شده وجود ندارد و این خود چالشی برای نمایندگان بد قول خواهد بود.
موارد ذکر شده در بالا را میتوان به عنوان تعدادی از شاخصهای ضروری مورد توجه توسط کاندیداهای احتمالی به شمار آورد. اما رأی دهندگان هر حوزه انتخابیه نیز میتوانند از طریق طرح سوالهای مناسب، میزان تحقق وعدههای کاندیداها را مورد سنجش قرار دهند.
برای مثال در حال حاضر مسأله بیکاری و اشتغال به یکی از دغدغههای اصلی جامعه و خانوادهها تبدیل شده است و به همین مشاهده میشود که بخشی از طرفداران کاندیدها را جوانان جویای کاری تشکیل میدهند که امیدوارند با حمایت از یک کاندیدای خاص و کسب پیروزی در انتخابات، بتوانند هفت خوان اشتغال را آسانتر از سایرین پشت سر بگذارند.
در رابطه با این مسأله مشخص سوالهایی که میتوان از کاندیداها پرسید این است که آیا از آمار و ارقام دقیق بیکاران حوزه انتخابیه خود اطلاع دارند؟
آیا میدانند که چه تعداد از این جمعیت بیکار را فارغ التحصیلان دانشگاهی در مقاطع مختلف تحصیلی تشکیل میدهند؟
منابع آماری مورد استناد آنها کدام است؟ چه برنامههایی برای اشتغال بیکاران به ویژه تحصیل کردههای دانشگاهی دارند؟
آیا وعدههای آنان متکی به قول سرمایه گذارانی است که بعد از پیروزی به حوزه انتخابیه خود خواهند آورد یا مصوب کردن طرحهای اشتغال زا با کمک دولت را خواهند داشت؟
قصد ایجاد اشتغال را برای چه تعداد از جوانان حوزه انتخابیه خود دارند؟ آیا میتوانند رقمی را مبتنی بر محاسبات معقول اعلام کنند و یا توان آنها ایجاد اشتغال برای تعداد انگشت شماری است که در مشاغل پایین و به عنوان پیشخدمت، سرایدار، نگهبان، راننده و غیره وارد ادارات شهرستانی خواهند کرد؟
برای رفع بحران بیکاری چه بازه زمانیای را تعیین خواهند کرد؟
آیا در هنگام انتخاب همان تعداد اندک برای اشتغال، شرط اول آنها طرفدار بودن آنهاست یا به شاخصهایی مثل شایستگی و لیاقت و میزان احتیاج آنها به کار توجه خواهند کرد؟
آیا باز هم پیش میآید که از یک خانواده چند نفر را مشغول به کار کنند و از خانوادهای دیگر حتی به یک نفر هم اجازه ندهند که از شانس اشتغال برخوردار شود؟
در خاتمه به واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات یادآور میشود که انتخاب نماینده اصلح نیازمند دقت و موشکافی در وعدههای آنان و صرف وقت و زمان است که میبایست از سوی رأی دهندگان حوزه انتخابیه انجام شود. و هر چه قدرت پرسشگری آحاد جامعه از کاندیداهای احتمالی بیشتر شود، امکان انتخاب فردی با وعدههای مبتنی بر برنامههای قابل سنجش بیشتر خواهد بود.
به کاندیداهای احتمالی محترم نیز توصیه میشود که به دنبال جلب آراء به هر وسیله ممکن و ایجاد تصویری «سوپر من مآب» و «معجزه گر» از خود در ذهن افراد حوزه انتخابیه خود نباشند. چرا که انجام بسیاری از کارها و تحقق وعدهها، نیازمند فراهم شدن زیر ساختهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... است و در این میان کاربران رسانهها، به ویژه ابزارهای ارتباطی مجازی، که امکان تهیه و انتشار هر گونه محتوایی از وعدههای شما را در قالبهای مختلف صوتی، تصویری، ویدئو، یی متنی و غیره را دارند، به عنوان ناظرانی همیشه حاضر در انتظار تبدیل وعدههای کاندیداهای پیروز به اقدامات عملی خواهند ماند و مطالبه وعدههای داده شده را حق مسلم خود خواهند دانست.
*مدرس دانشگاه