
حالا که به هر دلیلی از انتخابات کنار گذاشته شدهام احساس میکنم فارغ از مساله رقابت، دید روشنتری نسبت به سایر کاندیداها پیدا کردهام. خصوصا دربارهی آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور محبوب، مردمی، عدالتمحور و البته فرزانه.
اصلا ارادتی پیدا شده در دل من نسبت به ایشان و نوری از وجود منورشان به آیینهی دل من تابیدن گرفته. این خوانندههای خوش صدای تواشیح و سرودهای مذهبی بیخود نیست که می گویند:
خواهی که شود دل تو چون آیینه ده چیز برون کن از درون سینه
حرص و غضب و بخل و ریا و غیبت کبر و حسد و بغض و نفاق و کینه
حقیقت دارد ولله. امتحان کنید شما هم پی به صدق حرف هایم می برید.
ولی همه که نمی توانند این همه چیز از سینه بیرون کنند. بعضی وقتها برای خارج کردن حجم اندکی از سینه و بهسایز (بر وزن بهروز) کردن آن، کلی هزینهی بیمارستان و دکتر و این چیزها لازم است که بیمه هم هیچکدام را تقبل نمی کند، آن وقت چطور باید انتظار داشت که هزاران نفر از خوانندگان فرارو در عرض چند روز بتوانند ده چیز را از سینه بیرون کنند که هر کدامش کلی ثقل و سنگینی دارد؟ از اینرو کمک افرادی مثل ما لازم است. به خصوص در این ایام مهم انتخابات که سرنوشت درون و برون ما برای چند سال قرار است تعیین شود.
از این رو بر خودم فرض می دانم که با تحکم و قاطعیت بر اساس الهامات قلبیام به شما اطمینان بدهم که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور دانا، فرزانه، آزادیخواه، مردم دار، اخلاقمدار، اقتصاد دان و در مجموع بینظیری است که بر پایه همین ملاکات باید به کاندیدایی به غیر از این ایشان رای داد! از این نتیجهگیری تعجب میکنید؟ پس دلایل زیر را بخوانید:
1- دکتر احمدی نژاد با شعار آوردن نفت بر سر سفرههای مردم به ریاست جمهوری رسید و الحق و الانصاف از نخستین روز ریاستجمهوریاش به این وعده وفا کرد. الان چهار سال است که هر روز بیشتر از دیروز نفت بر سر سفرههای مردم آمده است. اگر ایشان چهار سال دیگر هم رئیس جمهور باشد و به همین منوال ادامه دهد ممکن است رژیم غذایی مردم ایران تغییر کند و کلا نفتخوار بشوند. اما در این صورت چون منابع نفتی محدود هستند احتمال بروز قحطی پس از اتمام این منابع قطعی است. با انتخاب رئیس جمهور غیر فرزانه، غیر محبوب و غیر مردمیای که به جای نفت ، نان سر سفرهها بیاورد این خطر تا حدودی دفع میشود.
2- دکتر احمدینژاد پیش از انتخابات سال 84 تاکید داشت که مشکل مملکت ما لباس و موی جوانان نیست. در همین راستا پس از استقرار ریاست جمهوری ایشان گشت های ارشاد در تمام میادین، خیابانها، پارکها، جادهها و خلاصه هر جایی که ذیحیاتی وجود داشت مستقر شدند تا نشان بدهند که مشکل مملکت ما لباس و موی جوانان نیست و هر روز بر این حضور روحنواز افزوده شد. از آنجایی که جناب احمدی نژاد همچنان عقیده دارند مشکل مملکت ما مو و لباس جوانها نیست، پیش بینی می شود در صورت استمرار ریاست جمهوری ایشان به جایی برسیم که به ازای هر شهروند یک گشت ارشاد تاسیس شود و چون ما به هیچ وجه راضی نیستیم که مساله ای تا بدین حد بی اهمیت تا این میزان وقت پرسنل شریف و خدوم نیروی انتظامی را بگیرد، بهتر است کسی را به ریاست جمهوری برگزینیم که بر خلاف ایشان و در نهایت تحجر عقیده داشته باشد مشکل مملکت ما مو ولباس جوانان است و عملکردش هم برخلاف ایشان باشد.
3- رژیم اسرائیل ،که بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی ایران است، در دوران ریاست جمهوری رئیس جمهور فرزانه و با سواستفاده از اظهارات ضد صهیونیستی و ضد اسرائیلی و بعضا (چون انکار هولوکاست) ضد یهودی ایشان بیشترین منفعت را در جهت مظلومنمایی برد. شاید برای ضد حال زدن به اسرائیلیهای سواستفاده چی و مظلومنما هم که شده، بهتر باشد رئیس جمهور غیرفرزانهای داشته باشیم که میزان ضد اسرائیلی و ضد صهیونیستی بودنش کمتر از ایشان باشد.
4- در دولت اخلاقمدار ایشان، طرفداران مومن و معتقد ایشان تا بدانجا پیش رفتند که از فحاشی به ضد انقلاب، اپوزوسیون غیرقانونی، اپوزوسیون قانونی، اصلاح طلبها و راستیها به ناسزاگویی به اصولگراها، مراجع، شخصیتهای نظام و یاران امام و رهبری رسیدند. از آنجایی این عزیزان صرفا با استفاده و مصونیتهای دولتی به چنین پیشرفتهای خیرهکنندهای رسیدهاند قطعا با روند فعلی به زودی به خود رئیس جمهور مومن و اصولگرا هم خواهند رسید و حتی مثل جاروی پلنگ صورتی که همه را میبلعید و سرآخر خودش را هم بلعید، به خودشان هم رحم نکنند. از این رو برای حمایت از شخصیت و حرمت این شخصیت محترم بهتر است با سپردن دولت به شخصی جز دکتر احمدینژاد، آن افراد را از تریبونها و امکانات ویژهشان برای فحاشی و هتک حرمت آقای احمدی نژاد محروم کرد.
5- آقای احمدی نژاد یک شخصیت آزادی خواه و دموکرات بوده و تنها رئیس جمهوری بوده و هستند که توانستند "آزادی نسبتا مطلق" را در ایران پیاده کنند و این تعبیر را چندین بار به کار بردهاند. در سایهی همین آزادی نسبتا مطلق، فیلترینگ اینترنت در ایران بیسابقه می شود، روزنامه کیهان رئیس جمهور سابق را به ترور تهدید می کند، مربی تیم فوتبال را مدیر عامل سایپا که از ورزش همانقدر سررشته دارد که از خودروسازی، تعیین میکند؛ وزیر کشور آزادانه از جعل مدرکش دفاع میکند و طلبکار هم میشود، دو میلیارد دلار گم میشود، پزشک جوانی طی چند ساعت بازداشت در همدان به قتل میرسد... . از این رو با توجه به احتمال اینکه طی یک مدت چهارسالهی دیگر این آزادی نسبتا مطلق به آزادی کاملا مطلق تبدیل شود؛ ضروری است که مملکت را نه به احمدی نژاد بلکه به رئیس جمهور آزادی نخواهی رای بدهیم که چشم دیدن این همه آزادی در دست بعضیها را نداشته باشد.
ادامه دارد... (این نوشته در حکم کمپینیست برای ارادتمندان دکتر احمدینژاد که از فرط ارادت شدیدا از رای دادن به ایشان امتناع میکنند. اگر شما هم از این دسته هستید، لطفا دلایل مرتبط و ارادتمندانه خود را در بخش نظرات وارد کنید تا در مطالب بعدی از آنها استفاده شود)