
فرارو- سجاد زند؛ روز گذشته میرحسین موسوی پس از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری در جمع خبرنگاران حاضر شد و بیانیه ی انتخاباتی قرائت کرد که در نوع خود بسیار مهم و جالب توجه بود اما مهمترین بخش بیانیه ی میرحسین آنجایی بود که حضور خود را مستقل دانست، موسوی در بخش پایانی بیانیه ی خود آورده است: "اینجانب با اعلام گفتمانی که از همان روز نخست آن را در معرض نگاه ملت شریف قرار دادهام و همواره پذیرای اصلاح اصولگرایانه در آن هستم، در عین دوستی با طیفهای متنوع سیاسی و سپاسگزاری از تمام احزاب و تشکلهایی که به حمایت از پشتیبانی از این خدمتگزار مردم پرداختند، مستقل پا به صحنه میگذارم تا مرزبندیهای جناحی، این راه روشن را مسدود نکند."
چرا میرحسین موسوی با وجود حمایت گسترده ی احزاب اصلاح طلب از او، اصرار دارد که بگوید مستقل وارد انتخابات شده است؟ به نظر می رسد که باید این پرسش را در راستای پرسش هایی که در مورد حضور ابهام آمیز و ناگهانی موسوی مطرح می شد دانست. چرا میرحسین خود را در برابر خاتمی قرار داد؟ چرا در همان ابتدا که خاتمی از او برای حضور در انتخابات دعوت کرد او پاسخی روشن نداد؟ و چراهای فراوانی که دو ماه پیش مطرح می شدند و هیچ یک پاسخ داده نشدند.
اما پس از گذشت دو ماه از آن روزها موسوی در بیانیه ی انتخاباتی خود برای اولین بار اعلام می کند که بصورت مستقل در انتخابات حاضر شده است، و وامدار هیچ حزب و گروه سیاسی نیست، این در حالی است که تمامی احزاب اصلاح طلب از او حمایت کرده اند و سنگ او را به سینه می زنند.
میرحسین موسوی در 20 اسفند 87 طی بیانیه ی حضور خود را در انتخابات قطعی کرد و خود را در مقابل محمد خاتمی کاندیدای اصلی اصلاح طلبان که 20 بهمن حضور خود را اعلام کرده بود قرار داد در حالی که پیش از آن گفته بود" اگر خاتمی بیاید من نمی آییم" موسوی در بخشی از بیانیه ی خود آورده بود"بر مردم شريف ايران پوشيده نيست كه اينجانب طي ماههاي گذشته با كمك و هم فكري آنان در تكاپوي اين جستجو بودهام؛ وضعيت كشور، انتخابهاي پيشرو، حوادث ممكن، ظرفيتهاي موجود و بسياري نكات خرد و كلان ديگر را مورد دقت قرار دادم و هرچه پيشتر رفتم همان دلايل و عواملي كه در وهلههاي گذشته به عدم حضور در صحنه انتخابات فرا ميخواندند بيشتر مرا متقاعد كردند كه اين زمان زماني ديگر است و حضور را ايجاب ميكند."
موسوی وضعیت کشور، گزینه های پیش رو و حوادث آینده را عامل حضور خود می داند در حالی که یکی از گزینه ها خاتمی بود یعنی موسوی اعتقاد داشت خاتمی گزینه ی مناسبی برای ریاست جمهوری نیست و تصمیم به حضور در انتخابات گرفت. و اگر نه با آمدن خاتمی لزومی به آمدن وی نبود.
موسوی در شرایطی احساس خطر کرده است که معتقد است ارزش های انقلاب کم رنگ شده اند و برای زنده نگه داشتن این ارزش ها در انتخابات حاضر می شود موسوی در بیانیه ی خود آورده بود: "مستضعفان اين مطمئنترين پايگاه براي ارزشهاي برآمده از انقلاب اسلامي و آمادهترين قشر براي اصلاح گري و پايبندترين پشتوانه براي اصول و اصولگرايي صبورانه بهگوشند كه آيا فرزندان مصدرنشينشان همچنان به جايگاه عزيز آنان اقرار ميكنند و بر وظايف تخطيناپذيرشان در حمايت از منافع محرومين اصرار ميكنند. معناي اين انتظار را چگونه لمس كرده است كسي كه نداند در سفرههاي كوچك آنان اوليتر از نان اعتناي صادقانه به ارزشهايي است كه جان جوانانشان را خرج آن كردهانده اين اولويتي است كه چشمههاي بركت را از زمين ميجوشاند."
آیا این انتقاد فقط بر مصدر نشینان امروز است یا کنایه ایست بر مصدر نشینان دیروز، موسوی می داند که ارزش های مد نظر او در مدت چهار سال از بین نرفته اند بلکه این اصلاح طلبان بودند که بیشترین نقش را در به وجود آمدن این شرایط را داشتند، میرحسین در همین راستا خود را اصلاح طلبی می داند که به اصول باز می گردد، این یعنی از نظر میرحسین اصلاح طلبان گذشته به اصول مراجعه نمی کردند وتوجهی به اصول نداشتند.
میرحسین در بیانیه ی خود در ستاد انتخابات کشور نگاشته بود" مستقل پا به صحنه میگذارم تا مرزبندیهای جناحی، این راه روشن را مسدود نکند."
می توان گفت موسوی مرزبندی های جناحی را مخدوش کننده ی راه روشن خود می داند راهی که به زعم او در گذشته روشن نبوده او احساس خطر کرده است "در وضعیتی هستیم که شایسته ی شان ملت و مردم ما نیست. سرمایههایی که حاصل تاریخ پر فراز و نشیب ماست به ویژه انقلاب عظیم اسلامی و بذل خونهای گرامی بودهاند، در خطرند. آنچه امروز میبینیم آن چیزی نیست که میخواستیم، آن چیزی نیست که میتواند باشد".
موسوی خود را از مرز بندی های جناحی جدا می کند سعی دارد خود را نه اصلاح طلب نشان دهد و نه اصولگرا و تاکید دارد که از همان ابتدای حضورش همین گونه بوده است.
اگر به چگونگی حضور موسوی در انتخابات نگاه کنیم می بینیم که او در همان ابتدای کار، هنگامی که خاتمی از او خواست در انتخابات حضور یابد؛ قصد حضور در انتخابات را داشت ولی این را مناسب نمی دید که تحت لوای احزاب اصلاح طلب در صحنه ی انتخابات رسمیت پیدا کند موسوی به خاتمی نگفت که نمی آید بلکه گفت اردیبهشت ماه نظر نهایی خود را اعلام می کند تردید او به خاطر کسانی بود که از او برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آورده بودند احزاب اصلاح طلبی، همچون مشارکت و سازمان مجاهدین اما هنگامی که خاتمی به دلیل تعلل موسوی اعلام حضور در انتخابات کرد شرایط برای حضور موسوی هم فراهم شد.
با حضور خاتمی در انتخابات تمامی احزاب اصلاح طلب از او حمایت کردند و در این شرایط به هیچ عنوان تصور نمی کردند که با حضور خاتمی موسوی هم در انتخابات حاضر شود چرا که موسوی گفته بود "اگر خاتمی بیاید من نمی آیم" اما موسوی باید در انتخابات حضور پیدا می کرد چرا که او برای ارزش های انقلاب احساس خطر کرده بود و این زمان بهترین زمان برای اعلام کاندیداتوری بود برخی احزاب اصلاح طلب از خاتمی حمایت کرده بودند و دیگر نیازی به حضور موسوی نمی دیدند.
موسوی بصورت مستقل و بدون حمایت احزاب اصلاح طلب وارد انتخابات شد تا بتواند نظر مساعد بزرگان کشور را که آنها هم احساس خطر کرده بودند به سوی خود جلب کند او تحت لوای احزاب اصلاح طلب وارد انتخابات نشد، چرا که می دانست در آن شرایط نمی تواند نظر مساعد بزرگان کشور را نسبت به خود کسب کند.
موسوی با حضور مستقل خود در انتخابات می تواند طیفی گسترده، از اصولگرایان و اصلاح طلبان را بوجود آورد تا با شعار نجات کشور از بحران بتواند ارزش های فراموش شده ی انقلاب را زنده کند. ارزش هایی که در این 20 سال در ورطه ی نابودی قرار گرفتند.
موسوی با حضور مستقل در انتخابات توانست اصلاح طلبان را هر چه بیشتر به میانه روی و اصول گرایی نزدیک کند و توانست میدان را برای طرح تفکرات افراطی اصلاح طلبان تنگ کند.