
دکتر محمد رضا تاجیک طی یادداشتی در سایت کلمه اینگونه نوشته است:
میرحسین را هیچگاه چنین ندیده بودم. مردی که بیست سال سکوت کرده بود، اکنون یکپارچه فریاد شده بود. آنچه به نام نظم و نظام دینی-انقلابی در جامعه جاری بود، او را سخت نگران کرده بود.
انجماد فزایندهی فضای سیاسی؛ انفعال فزایندهی نیروهای اجتماعی؛ انشقاق فزایندهی نیروهای سیاسی؛ انحطاط فزایندهی نظام دینی؛ انزوای فزایندهی جامعهی ایرانی؛ ابتذال فزایندهی فضای فرهنگی؛ انسداد فزایندهی محیط بینالمللی؛ انبساط فزایندهی تورم توام با رکود؛ انفصال فزایندهی مردم از حکومت/حاکمیت؛ همراه با تشدید فزایندهی قانونگریزی/ستیزیها، عادی شدن فزایندهی دروغ گفتنها و استفادهی ابزاری از دین و مردم، روح و روان وی را سخت میآزردند. سخت واهمه داشت که در اثر این آفات، آخرین امیدها به تغییر ازدرون؛ آخرین امیدها به تغییر اصلاحی؛آخرین امیدها به کارگزاران تغییر داخلی؛ آخرین فرصتها برای بازتولید مشروعیت و مقبولیت نظام دینی؛ آخرین فرصتها برای بهرهوری از شرایط نیمهدموکراتیک (دموکراسی ناقص) کنونی؛ آخرین امیدها به بازتولید ارزشها و ایستارهای انقلابی و... از بین بروند.
تصمیم گرفت سخن بگوید، و تصمیم گرفت از شرایطی که سخن گفتن را طلب میکند و گوشها برای شنیدن گشوده و تیز است (شرایط انتخابات)، آنچه در دل و سر دارد، صادقانه با مردم در میان بگذارد. اینگونه شد که آمد، و دست تقدیر و تدبیر او را به سوی پذیرش مسئولیت و ایفای نقش بیشتر به پیش راند. او میدانست و میداند که در فردای انتخابات، با او، زمستان بهار نمیشود؛ با او تمامی خارها گل نمیشوند؛ با او تمامی ویرانهها آباد نمیشوند؛ و با او تمامی آبهای رفته، به جوی بازنمیگردند. اما آمد تا صخرهای باشد در مقابل خروشان آبهای گلآلود؛ تا دستی باشد برای از ریشه برآوردن هرزهگیاهان ماجراجو؛ تا روزنهای باشد برای تابیدن نور امید؛ تا شبنمی باشد برای شاداب کردن روح جامعهی جوان ایرانی؛ تا زبانی باشد برای ناگفتهها و ناگفتنیها؛ تا پری باشد برای پرواز؛ تا راهی باشد برای برونرفت از حصارهای خودساخته؛ تا گامی باشد برای به پیش برداشتن؛ تا صدایی باشد برای گفتن یک یا علی دیگر.
اکنون او آمده و منتظر آمدن ماست. او آمده تا در این تسابق نابرابر تاریخی پیروز شود. اما این «پیروزی» زمانی در نزد او مقبول است و مشروع، که مبتنی بر قواعد بازی جوانمردانه و هنجارهای اخلاقی باشد، و این پیروزی زمانی برای او شیرین است که حاصل رای آزادانه و آگاهانهی مردم باشد. اندکی در دغدغهها و دلمشغولیهای او تامل کنیم، اگر در همین سطح خود را با او همدم و همصدا یافتیم، در یاری رساندن به وی تردید و درنگ نکنیم.