
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز، اصولگرایان را دچار یک جدال درونی خواند و با تاکید بر اینکه اجماع اصلاح طلبان بر مهندس موسوی به گونه ای است که شاید در گذشته اجماعی به این شکل نداشته اند، دفاع تشکیلاتی اصولگرایان از مهندس را غیرممکن دانست.
حجت الاسلام والمسلمین عبدالواحد موسوی لاری گفت: اجماعی که امروز بر لزوم تغییر در کشور میان چهرهها و شخصیتهای دلسوز و مردم ما به وجود آمده به شرایط کشور برمیگردد.
آنچه که امروز کشور ما با آن روبه روست، آشفتگی در مدیریت، عدم استفاده بهینه از ظرفیتها، ناآشنایی مدیران یا عدم توجه آنها به سرمایههای اجتماعی است. امروز ما با بیبرنامهگی، ندانم کاری و از دست دادن فرصتها مواجه هستیم. مجموعه این عوامل و مسایل دیگری که میشود بر آن افزود باعث شده است تا همه نیروهای علاقه مند به ایران و جمهوری اسلامی نگران آینده کشور باشند.
اصولگرایان با جدال درونی مواجهند
وی با بیان اینکه این نگرانی را می توان هم میان اصولگرایان و هم اصلاحطلبان دید، افزود: اصولگرایان معتدل که ریشه در انقلاب و سابقهای از گذشته با خود دارند به اندازه اصلاحطلبان نگران وضعیت موجود و ندانم کاریها و عدم استفاده از فرصتها برای پیشرفت کشور هستند.
اما اگر آنها مانند اصلاحطلبان در جهت تغییر وضعیت موجود تلاش نمیکنند، به دلیل نوع وابستگیهای گروهی یا احیانا پارهای ملاحظات سیاسی است. اینکه اصولگرایان تا امروز نتوانستهاند کاندیدایی معرفی کنند حاکی از نوعی جدال درونی است که با آن روبه رو هستند و به دلیل آن نتوانستهاند بین آنچه که میبینند و آنچه میخواهند نسبت درست و صحیحی برقرار کنند.
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز خاطرنشان کرد: اصلاحطلبان به دلیل فاصله از قدرت و داشتن فرصت مناسب برای فکر کردن بر اصل تغییر با هم به تفاهم رسیدهاند. تمام نیروهای طیف اصلاح طلب، اصلی را به عنوان اصل مورد توافق پذیرفتهاند و آن اینکه باید برای تغییر وضعیت موجود و باز گرداندن قطار از ریل خارج شده مدیریت کشور تلاش کنیم.
وی ادامه داد: به همین دلیل هم وقتی آقای خاتمی وارد عرصه شد، اکثریت قریب به اتفاق جریان اصلاحطلبی پشت سر ایشان قرار گرفتند و وقتی هم که صحنه انتخابات را ترک کرد در فاصله کوتاهی، احزاب، تشکلهای سیاسی و شخصیتها و چهرههای اصلاحطلب آقای مهندس موسوی را برای آینده مدیریت کشور انتخاب کردند.
سوابق مهندس موسوی از دلایل اجماع اصلاحطلبان بود
موسوی لاری اضافه کرد: یکی از دلایلی که میان اصلاحطلبان اجماع ایجاد کرد، سوابق شخص آقای مهندس موسوی بود. آقای مهندس موسوی، مدیری است که در شرایط سخت و دشوار و در بحرانها خوب عمل کرده و حرکتی متعادل داشته است و همواره منافع ملی را بر منافع حزبی، گروهی و شخصی ترجیح داده است.
سعی کرده با سختیها و ناملایماتی که وجود دارد منطقی، رفتار و در جهت حل آنها حرکت کند. مهندس موسوی پیشینه مدیریتی مثبتی در ذهن فعالان سیاسی، نخبگان جامعه و احزاب و تشکلهای سیاسی دارد.
مهندس موسوی از ظرفیتی قابل قبول برای رایآوری برخوردار است
وی با بیان اینکه آقای مهندس موسوی از ظرفیت قابل قبولی برای رایآوری و اقبال عمومی برخوردار است تاکید کرد: اگر امکان رسانهای به آقای موسوی اجازه دهد و بتواند از ظرفیتهای تبلیغی به نسبت معقولی استفاده کند و ایدهها و نظرات و دیدگاههایش را آن گونه که هست به مردم منتقل کند، امکان رایآوری آقای مهندس موسوی بسیار بالاست.
این دو مساله، یعنی توافق بر سر لزوم تغییر و پیشینه مثبت مدیریتی آقای موسوی عاملی شده است که جریان اصلاحطلب در قالب احزاب و تشکلها و چهرههای تاثیرگذار بر آقای مهندس موسوی اجماع کنند.
شاید در گذشته اجماعی به شکل امروز نداشتیم
موسوی لاری تصریح کرد: اجماعی که روی آقای مهندس موسوی توسط احزاب صورت گرفته اجماعی بسیار پر رنگ است. شاید در گذشته اجماعی به این شکل نداشتیم. امروز این اجماع باعث شده، اکثریت قریب به اتفاق تشکلهای سیاسی به استثنای بعضی از تشکلهای اصلاحطلبی که خودشان کاندیدایی از پیش داشتند همه پشت سر آقای مهندس موسوی قرار گرفتند.
این فرصت مناسبی برای ورود به عرصه انتخابات برای آقای مهندس موسوی و فرصت مناسبی برای فعالان عرصه سیاست به وجود آورد که بتوانند به آینده امیدوار شوند و اصل تغییر را که هدف همه جریان اصلاحطلبی است را تحقق یافتنی بپندارند.
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز درباره اقبال و توجه مردم به مهندس موسوی گفت: قطعا این اقبال و توجه در جامعه روز به روز بیشتر می شود. پس از تعطیلات نوروز، آقای مهندس موسوی به مراتب بیش از گذشته در میان مردم مطرح شده است. مصاحبه مطبوعاتی آقای مهندس موسوی نقطه عطفی بود که سوالاتی که در ذهن جامعه بود پاسخهای صریح، روشن و شفاف گرفت.
آقای موسوی هر چه بیشتر دیدگاههایش را مطرح کند و نظراتش را روشنتر بگوید و روی این اصل که مهندس موسوی سال 88، مهندس موسوی با همان اصول و معیارهای سال 61 و 68 است اما متناسب با امروز حرکت میکند و واقعیتهای امروز را میبیند و متناسب با آن حرکت میکند، موفق تر است.
موسوی لاری خاطرنشان کرد: اگر آقای مهندس موسوی، در عرصه رسانهای بیشتر حضور پیدا کند و با سوالات عدیدهای که در ذهن افراد و به ویژه با نسلی که آقای مهندس موسوی را کمتر دیدهاند و از او جز نقل قولهای تاریخی بزرگترها، چیزی نشنیدند بیشتر تماس بگیرد، میتواند افکار عمومی را با خود همراه کند.
موقعیت بهتر مهندس موسوی با گذشت زمان
وی ادامه داد: هر چه زمان پیش رود موقعیت آقای مهندس موسوی بهتر میشود. در این شرایط، علاوه بر نگاه مثبت صاحبان نظران و فرهیختگان، توجه مردم عادی نیز به آقای موسوی جلب میشود. هم تودهها آقای مهندس موسوی را از خود میبینند و هم نخبگان و فرهیختگان جامعه خواستها و مطالبات خودشان را در نگاه آقای مهندس موسوی می یابند.
وزیر کشور دولت خاتمی در مورد گرایش احزاب و افراد اصولگرا در جریان انتخابات به مهندس موسوی گفت: همان زمان که حضور آقای مهندس موسوی مطرح بود و گفته میشد فلان افراد اصولگرا با ایشان دیدار کردهاند و گفتهاند اگر بیاید از او حمایت میکنند، در جلسه ای گفتم برای اینها مساله مهندس موسوی مطرح نیست، کابوس حضور خاتمی برای آنها ایجاد ناامنی کرده است. تلاش میکنند به گونهای مساله حضور خاتمی را برای خود حل کنند.
خاتمی برای آنها به کابوسی تبدیل شده بود. سفر استانی آقای خاتمی به شیراز، یاسوج و بوشهر به شدت آنها را نگران کرده بود. نظرسنجیهای قبل و بعد از آن نشان میداد که آقای خاتمی با فاصله بسیار زیاد در انتخابات آینده در مرحله اول به پیروزی میرسد.
حرف و حدیثهایی که آن روزها مطرح میکردند، اثبات موسوی نبود بلکه نفی خاتمی بود. همان زمان هشدار دادم که جریان تشکیلاتی - سیاسی اصولگرا به هیچ نحو از هیچ فردی جز خودشان حمایت نخواهند کرد و تاکید کردم هیچگاه فریب این بحثها را نخوریم.
ممکن نیست حتی یک نفر ازعناصر تشکیلاتی اصولگرا به مهندس لبخند بزند
موسوی لاری ادامه داد: عناصر غیرتشکیلاتی اصولگرا ممکن است بر اساس معیارهای خود آقای مهندس موسوی را انتخاب کنند؛ اما این رفتار به هیچ نحو نسبتی با جریانهای تشکیلاتی و سیاسی اصولگرا ندارند. معتقد هستم که ممکن نیست حتی یک نفر از عناصر تشکیلاتی اصولگرا به آقای مهندس موسوی لبخند بزند.
آنها به صورت سازمان یافته این کار را نمیکنند. افرادی که تشکیلاتی حرکت میکنند خط قرمزشان خارج شدن قدرت از دست خودشان است و به هیچ چیزی جز حفظ قدرت خودشان فکر نمیکنند. اینکه این قدرت را آقای مهندس موسوی از دست آنها خارج کند یا خاتمی یا کروبی برایشان فرقی نمیکند. هر کسی که بخواهد آنها را از آنچه به دست آوردهاند، دور کند، با او مخالفت میکنند.
وی با بیان اینکه در آینده فشارهایی که به آقای موسوی میآید خواهیم دید افزود: هم اکنون در بعضی از سایتها و نشریات آنها از عناصر پیش رو و خط شکنشان فحاشیها را شروع کرده اند، اما معتقدم هنوز به دو دلیل به آقای مهندس موسوی نپرداختند.
یکی به دلیل اینکه در داخل خودشان هنوز نتوانستهاند مشکلاتشان را حل کنند و دیگر اینکه هنوز تصور می کنند آقای مهندس موسوی شاید به عنوان رقیب جدی برای آنها مطرح نیست.
هر چه زمان بگذرد و آقای مهندس موسوی در افکار عمومی بیشتر مطرح شود، نگرانیهای آنها زیادتر می شود و نه تنها با آقای مهندس موسوی همراه نخواهند شد بلکه مقابله هم خواهند کرد.
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز یادآور شد: جریان سیاسی و تشکیلاتی اصولگرا به هیچ نحو از آقای مهندس موسوی حمایت نخواهد کرد؛ بلکه منتقد جدی آقای مهندس موسوی هم خواهد بود.
افرادی که به صورت غیرتشکیلاتی بر اساس اعتقادات خودشان ولو آن اعتقادات اصولگرایانه باشد، از آقای مهندس موسوی حمایت میکنند، نستبی با جریان رسمی و تشکیلاتی اصولگرایی ندارند. آنها مردم عادی هستند که بر اساس معتقداتشان و با خاطرات شیرینی که از دوران مدیریت آقای موسوی در ذهن دارند به ایشان گرایش پیدا میکنند. این ها افرادی غیرتشکیلاتی هستند.
دفاع از یک کاندیدا، انحرافی جدی در مسیر رسانه ملی است وی درباره عملکرد صداوسیما و نقش آن در انتخابات و ارائه اطلاعات و تصویر درست از شرایط کشور به مردم خاطر نشان کرد: چند ماه پس از پیروزی آقای خاتمی در انتخابات دوم خرداد، آقای ناطق نوری در مصاحبهای دلایل شکست خود را مطرح کرد.
او دفاع بیش از حد صداوسیما را یکی از دلایل شکست خود معرفی کرد و گفت: صداوسیما به گونهای از من دفاع کرد که مردم خسته شدند. جالب است، با اینکه صداو سیما این تجربه تلخ را در کارنامه خود دارد، علاوه بر اینکه تبلیغ یکطرفه و جانبدارانه از یکی از کاندیداها خلاف رسالت صداوسیما و خلاف قانون اساسی است این گونه عمل می کند.
به اعتقاد من دفاع از یک کاندیدا توسط رسانه ملی یکی از انحرافات جدی در مسیر رسانه ملی است. در عین حال علاوه بر این نتیجهبخش هم نخواهد بود، مدیحهسراییهای صداوسیما نسبت به وضعیت موجود با مشکلاتی که مردم میبینند، غیر قابل انطباق است.
موسوی لاری گفت: ما دو دولت داریم؛ دولتی که مردم در عینیت زندگی خود با آن مواجهند و مردم برای معیشت و امور زندگی خود با او سروکار دارند و دیگری دولتی که صداسیما آن را به تصویر می کشد. دولتی که مردم با او سروکار دارند، مشکلات عدیدهای پیش روی مردم و خود قرار داده است.
در برنامهریزیهایش دچار مشکل جدی است و در بسیاری از کارهایی که میبینیم مثل گرانیهای لجام گسیخته، ندانم کاریها و سوءبرخوردها مردم را به ستوه آورده است. دولتی که در صداوسیما هست دولت گل و بلبل است. هر روز افتتاحیه دارد هر روز از پیشرفت خبر می دهد و دولتی رو به آینده است. همه چیز خوب است و گویی اصلا رسانه متعلق به این جامعه نیست. در کره مریخی که صداوسیما برای این دولت فرض کرده همه چیز رو به راه است، اما آنچه که در عینیت زندگی مردم است، مشکلات عدیدهای است که مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند.
دولت نهم برنامه ستیز است
وی در ادامه با تاکید بر اینکه نباید نقطه ضعف ها را عمده کرد بلکه باید خدماتی که دولتها انجام می دهند را هم درنظر داشت، افزود: برآیند نهایی کارنامه دولت نوعی سردرگمی مدیریتی و نداشتن برنامه است. آنچه که در مورد این دولت حائز اهمیت است، برنامهستیزی این دولت است. این دولت با برنامه کار نمیکند.
سندهای برنامهای کشور در این دولت جایی ندارد. این دولت اصلا در قالب سند چشمانداز و برنامه چهارم توسعه حرکت نکرده است. صداوسیما، دولت با این مشخصات را که مردم هر روز مشکلاتشان را میبینند، جوری تبلیغ میکند که با واقعیت ها فاصله دارد؛ با این نوع تبلیغ نه تنها مردم به این دولت اعتماد نمیکنند بلکه به صداوسیما هم بیاعتماد میشوند. چون حرفهای اغراقآمیزی میزند که به هیچ نحو در واقعیت وجود ندارد.
لاری ادامه داد: به همین دلیل معتقدم به جای استفاده صددرصدی از امکانات رسانههای عمومی در تبلیغ و ترویج دولت، آنها باید راه را باز کنند که رسانهها کم و بیش واقعیتها را به مردم بگویند. هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفی. اگر واقعیتها را به مردم بگویند و آنها احساس کنند که بنا نیست مانع انتقال واقعیتها شوند، حتی به خود دولت و صداسیما هم بیشتر ایمان پیدا میکنند. اگر صداوسیما این تجربه تلخ گذشته را کنار بگذارد به نفع خود و دولت است.
اختلاف افکنی رسانههای اصولگرا نوعی فرافکنی است
موسوی لاری با اشاره به رویکرد صدا وسیما و تلاش شاخه رسانه ای جریان اصولگرا برای القای اختلاف میان اصلاح طلبان گفت: اختلاف افکنیهایی که رسانههای اصولگرا دنبال میکنند نوعی فرافکنی است.
آنها در درون خود هنوز نتوانستهاند به نتیجه برسند و به جای اینکه جواب دهند که چرا نتوانستهاند به اجماعی برسند و کاندیدایی معرفی کنند مرتب میگویند در جبهه اصلاحات اختلاف وجود دارد. یک نمونه عینی خردورزی را در اسفندماه سال گذشته شاهد بودیم.
علیرغم اینکه همه علایم نشان میداد که اگر آقای خاتمی در صحنه باشند کاندیدای بیرقیب دوره دهم هستند و هیچ رقیبی نمیتواند با او رقابت کند؛ مجموعه اصلاحات این خردورزی را داشت و آقای خاتمی علیرغم همه گرایشاتی که نسبت به او بود، کنار کشید.
وی بیان کرد: این نشان دهنده عمق خردورزی جریان اصلاحات است که آنگونه که مصلحت عامه را تشخیص میدهد عمل میکند و به جوانب فردی مساله تکیه زیادی ندارد. هر چه آنها سخن از اختلاف در درون جبهه اصلاحات مطرح کنند آب در هاون کوبیدن است و از این ماست برای آنها کرهای گرفته نمیشود. آنها باید جوابگوی این باشند که چرا تا کنون نتوانستهاند کاندیدایشان را معرفی کنند. این همه تشتت در جبهه اصولگرایی است و آنها تاکنون نتوانستهاند کاندیدایی معرفی کنند.
اصولگرایان روی احمدی نژاد تردید دارند
وی ادامه داد: آقای احمدینژاد که رییسجمهور است و به طور طبیعی بر اساس قانون اساسی میتواند تا دو دوره کاندیدا باشد. بنابراین او کاندیدایی است که حضور دارد و رفتار صداوسیما هم نشان میدهد که احمدینژاد کاندیدایی است که در نهایت در عرصه انتخابات حاضر می شود.
یک دلیل اینکه احزاب و تشکلهای سیاسی اصولگرا هنوز نتوانستند کاندیدایشان را معرفی کنند، این است که روی آقای احمدینژاد نتوانستهاند به تفاهم برسند. فرد دیگری را هم که بتوانند مطرح کنند یا خودش نخواسته یا آنها نتوانستند مطرح کنند. به همین دلیل هنوز به نتیجه نرسیده اند.
اگر کاندیدای واحدشان آقای احمدینژاد بود شش ماه پیش هم میتوانستند اعلام کنند. اینکه تا این لحظه نتوانستند اعلام کنند، دلیلش این است که روی آقای احمدینژاد تردید دارند و فرد جایگزین را هم هنوز نتوانستهاند مطرح کنند.
موسوی لاری بیان کرد: وقتی چنین شرایطی در جبهه اصولگرا هست دو راه وجود دارد یا اعتراف کنند که در داخل خود مشکل دارند که شاید برای یک جمعیت سیاسی سخت باشد که اعتراف کند که در داخل دچار تشتت است بنابراین دست به فرافکنی می زنند و آنچه که در درون خودشان هست را به طرف مقابلشان نسبت می دهند و می گویند طرف مقابل ما دچار مشکل است. شاید این سادهترین و نزدیکترین راه است.
بی تاثیری اختلاف افکنیهای رسانههای جریان مقابل در اصلاحات
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز گفت: بر اساس اصل خردگرایی در جریان اصلاحات اجماع کاملی از طرف تشکلهای سیاسی اصلاحطلب بر کاندیداتوری آقای مهندس موسوی هست؛ بدون اینکه نفی کاندیدای دیگر اصلاحطلب شود و حضور کاندیدای دیگر را منفی تلقی کند.
شاید در نهایت در جمعبندیها به این نتیجه برسند که وجود دو کاندیدا در درون جبهه اصلاحات با دو نوع نگاه و تلقی به نفع هم باشد. نمیخواهم روی این مساله داوری کنم؛ اصلاحطلبان دو نفر کاندیدا دارند که یک کاندیدا کاندیدایی است که اکثریت تشکلهای سیاسی پشت سر او هستند و کاندیدای دیگر کاندیدای حزبی خاص است و هر دو از نظر اصلاحطلبان محترم و مورد اعتماد هستند.
شاید در تاریخ سیاسی ایران کمنظیر باشد که یک جریان سیاسی بتواند اینگونه در درون خود حرکت کند و خود را سازمان دهد که به راحتی بتواند آینده اش را خود ترسیم کند. به همین دلیل معتقدم اختلاف افکنیهای رسانههای جریان مقابل چندان نمیتواند در روند امور در جریان اصلاحات تاثیر منفی بگذارد.
وی در مورد برخی سخنان از جانب مسوولان اجرایی و نظارتی انتخابات که شائبه جانبداری از یک کاندیدیا را ایجاد می کند.
گفت: چند صدایی بودن جامعه اصل غیرقابل انکاری در جامعه ماست. سلیقههای متفاوت در جامعه ما وجود دارد و واقعی بودن این سلیقهها در بطن و متن جامعه باید پذیرفته شود.
به همین دلیل هم به صورت نانوشته واقعیتی به نام اردوگاه اصلاحطلبی و محافظهکاری در جامعه ما شناخته شده است. معلوم است در یک اردوگاه، مجموعهای احزاب، تشکلها و شخصیتهای سیاسی قرار گرفتهاند که نام اصولگرایی برای خود انتخاب کردهاند و در اردوگاه دیگر جریانی که به اصلاح امور و آینده بهتر فکر میکند و عنوان اصلاحطلبی را پذیرفته و در این قالب حرکت میکند.
لاری بیان کرد: این واقعیت باید در تمام شئون سیاسی کشور به رسمیت شناخته شود. در برگزاری انتخابات که آوردگاه مهم و محل تلاقی این دو سلیقه است سازوکارهای قانونی برای حضور هر دو سلیقه باید فراهم شود. در ادوار گذشته و در دولت های آقایان مهندس موسوی، هاشمی و خاتمی جریان اجرا و نظارت انتخابات یا وابسته به هیچ حزب، گروه و جریان نبودند یا از هر دو حزب، گروه و جریان در آن حضور داشتند.
در مجریان انتخابات چه در سطح ملی و چه در سطح منطقهای ترکیبی از صاحبان سلایق وجود داشت. هیاتهای اجرایی برآیند حضور سلیقههای مختلفی بود که در جامعه وجود دارد. در دوران اصلاحات هیاتهای نظارت کاملا یکدست و با نگاه خاص چینش شدند و به خصوص بعد از شکلگیری دفاتر نظارتی شورای نگهبان کارکردی کاملا تشکیلاتی پیدا کرد و یک جریان خاص فقط در آنجا حضور داشتند.
کنترل ناظر و مجری در این دوره به هم ریخته است
وی افزود: اما در حوزه اجرا که مدیریت آن به عهده دولت اصلاحات بود، نیروهایی که انتخاب میشدند چه با گرایش اصلاحطلبی و چه از بین معتمدین با گرایش بیطرفانه انتخاب میشدند. یک واقعیت غبر قابل انکار بود که هیات های اجرا و نظارت از یک سلیقه نیستند و این امر به مردم اطمینان می داد که امکان تبانی وجود ندارد زیرا این همانی فکری بین آنها وجود ندارد.
نظارت اجرا را کنترل میکند و دستگاه اجرا مراقب دستگاه نظارت است که از مقررات تخطی نکند. این شیوه در دولت نهم به هم ریخته و بین دستگاه اجرا و نظارت این همانی مطلق وجود دارد.
موسوی لاری ادامه داد: بسیاری از مسوولان هیات های نظارت شورای نگهبان، امروز فرماندار و بخشدار و مدیران اجرایی شدند. دستگاه اجرای انتخابات کاملا با دستگاه نظارت از نظر نوع وابستگی یکی شده است و در حقیقت امروز انتخابات به گونهای برگزار میشود که برگزار کننده و ناظر هر دو یکی هستند.
در این شرایط طبعا نگرانیها افزایش مییابد، به خصوص که متاسفانه سران اصلی نظارت و اجرا نیز خویشتنداری هم نمیکنند و دیدگاهها، سلایق و وابستگی حزبی و تشکیلاتیشان را خواسته و ناخواسته در جامعه مطرح میکنند. آیتالله جنتی در بوشهر آن گونه سخن میگوید و مسوول ستاد انتخابات که باید فراگیر باشد و سلامت انتخابات را تضمین کند و هیچ کاندیدایی برای او فرق نکند، اینگونه صحبت میکند.
کمیته صیانت از آرا خلوت خانه دستگاه اجرا و نظارت را بهم می ریزد
وی تاکید کرد: به اعتقاد من در این میان آنچه که لطمه میبیند وجهه نظام جمهوری اسلامی است. نظام جمهوری اسلامی بر اساس اصل ششم قانون اساسی متکی به رای مردم است.
این وجهه با یکدست شدن اجرا و نظارت و با اظهارات جانبدارانه مسوول اجرا و مسوول نظارت زیر سوال میرود و معتقدم که اینجا همه دلسوزان نظام، اعم از کاندیداها و ستادهای انتخاباتیشان و چهرههای تاثیرگذار مستقل و بیطرف باید روی اصل سلامت انتخابات تاکید کنند و مکانیسمهای قانونی را یادآور شوند.
یکی از مکانیسمهای قانونی، حضور نمایندگان کاندیداها در شعب اخذ رای است. آنچه که از ناحیه بعضی از دوستان به عنوان کمیته صیانت از آراء مطرح شده بود در واقع ساماندهی نمایندگان کاندیداها برای حضور در شعب اخذ رای است.
وقتی که دستگاه اجرا و نظارت، انتخابات را خلوت خانه خود تلقی میکند و سعی میکنند که هیچ فردی غیر از خودشان در آنجا حضور نداشته باشد و محرمسازی عرصه انتخابات در اجرا و نظارت یکی از اهداف برگزار کنندگان انتخابات باشد یک راه وجود دارد و آن هم تکیه کردن بر حضور نماینده کاندیداها از ابتدا تا انتهای برگزاری انتخابات در شعب اخذ رای است.
موسوی لاری در پایان بیان کرد: در سراسر کشور حدود 40 هزار شعبه اخذ رای در انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد. معتقدم که در ستادهای انتخاباتی کاندیداها حتما باید سازوکارهایی پیشبینی شود که برای همه شعب اخذ رای افرادی را شناسایی کنند، آموزش دهند، آنها را به وظایفشان آشنا کنند و تا روز اخذ رای آماده حضور در شعب اخذ رای باشند.
این مطلبی است که برگزار کنندگان انتخابات از آن خوششان نمیآید. تمام تلاش آنها محرمسازی جریان انتخابات است. وجود نماینده کاندیداها این خلوت خانه را به هم میریزد؛ به همین دلیل است که ممکن است با این مساله چندان موافق نباشند و معتقدم که بزرگان نظام، سران سه قوه، شخصیتهای تاثیرگذار نظام باید به این اصلی که قانون اساسی و قوانین عادی کشور بر آن تاکید کرده، تاکید کنند و دستگاههای اجرا و نظارت را مکلف کنند که همراه با کاندیداها به این اصل پایبند باشند و قانون را تمکین کنند و حضور نمایندگان کاندیداها در شعب اخذ رای را بدون هیچ گونه واکنشی بپذیرند و عرصه را برای حضور آنها فراهم کنند.