
میم فه
استقبال از کاندیداتوری من بعد از فراخوانی که دیروز برای اشغال پستهای خالی در دولت عشق و صفا دادم به شدت بالا گرفته است. همین نشان می دهد شما عزیزان هم به مصداق اصولگرایی به اصل بقای منافع شخصیتان پایبند هستید و هم مثل یک اصلاحطلب دو آتشه، اصلاح امور فردی خودتان را همیشه در دستور کار دارید.
ما هم جز این نمیخواهیم. چه چیز بهتر از این که در دولت عشق و صفای ما هم رایحهی خوش اصولگرایی به مشام برسد و هم روح اصلاحطلبی جاری باشد. این پست و مقامها هم که ارث پدری ما نیست، چه کسی بهتر از حامیان و اعضای ستاد خودمان که آنها را به دست بگیرند. آن هم در نهایت عدالتمحوری و دوری از هر گونه تبعیضی.
فراخوان من فارغ از رنگ و نژاد و تحصیلات و جنس و این جور امور تبعیض آمیز است و لازم باشد صدبار دیگر هم اعلام می کنم: هر کس از هر نژادی و با هر میزان تحصیلاتی و با هر رنگ پوستی چه زن چه مرد و حتی چه بزرگ و چه کودک اگر پست و مقام می خواهد بیاید عضو ستاد شود و نهایت تلاشش را بکند تا من رئیس جمهور شوم، من هم بعد از ریاست جمهوریام پستی را که دوست دارد بهش میدهم.
البته در این میان به قول معروف هر که بامش بیش برفش بیشتر. یعنی عدالت ایجاب میکند که هر کس زحمت بیشتری بکشد مزایای بیشتری بگیرد. مثالش را بخواهید عرض کنم همین سایت محترم فرارو که به عنوان ستاد انتخاباتی من متحمل دردسرهای فراوانی میشود طبیعیست که باید بیشتر از همهی اشخاص و ارگانها سهم ببرد. مساله فرارو با فرض بفرمایید فلان وزارت یا معاونت که به آقای خوشوقت و خانم یزدانی و سایر بچهها داده شود حل نمی شود.
یعنی اینها که البته باید داده شود و از همین الان وزارت رفاه برای آقای خوشوقت کنار گذاشته شده تا ایشان بتواند دیگران را هم خوشوقت کند و معاونت محیط زیست هم قطعا به خانم یزدانی که در حکم باغ و بستان ما هستند، خواهد رسید... اما ماجرا اینجاست که اینها یقینا برای موسسهای که قرار است همواره در حکم پشتیبان من و تربیتکنندهی نیروهای حامی میم فه باشد کم است.
چون فقط که مسالهی انتخابات امسال و دوران ریاست چهار و هشت ساله که نیست. ما سالهای سال می خواهیم در این مملکت دولت عشق و صفا داشته باشیم. بالاخره باید یک نهادی داشته باشیم که به آب کر وصل باشد و برای ما پشتیبان و حامی و پایکار تازه نفس تربیت و تولید کند یا نه؟
حزب و این چیزها هم که اصلا به صلاح نیست. اولا چون در شان ما نیست که بگویند میم فه با آن تواضع و مناعت و دل از دنیابریدگیاش رفته دنبال جیفهی دنیا و حزب درست کرده. ثانیا چون خرج و دردسر دارد و برای جذب و تربیت هر نیرو باید پدر خودمان را دربیاوریم. ثالثا چون اصولا حزب مثل یک سیبل است که هر کس هر چه بخواهد به آن پرتاب می کند. رابعا چون خامسا و سادسا...
از این رو تصمیم گرفتیم که یک جوری این مساله را جبران کنیم که نه سیخ بسوزد نه کباب اما هم بشود سیخ را نوش جان کرد و هم کباب و هم سایر متخلفات را. عقلهایمان را روی هم ریختیم که ببینیم چه کار بکنیم که هم در راستای بزرگواری ما باشد هم خرج و دردسر نداشته باشد هم کسی نتواند به آن ایراد بگیرد هم نیروی خوب تربیت کنیم و هم –از همه مهمتر- مسائل مالی فرارو را به آب کر وصل کنیم. حاصل کار این توافقنامه بود که پس از ریاست جمهوری میم فه اجرایی خواهد شد:
---------------------
بسمه تعالی
قرارداد همکاری بین موسسه فرارو و آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
نظر به تاکید مقام محترم ریاست جمهوری جناب آقای دکتر میم فه بر لزوم همکاری آموزش و پرورش با موسسات فرهنگی، بدین وسیله 2400 باب مدرسه به انضمام معلمان، مدیران، معاونان، دانشآموزان، فراشان و تمامی وسایل و امکانات و به خصوص بودجهی سالیانهی آنها به موسسهی فرهنگی-ورزشی-پژوهشی-دینی-بینالمللی فرارو واگذار می شود.
بر همین اساس به مدیریت موسسهی معظم فرارو اختیار تام داده می شود تا ضمن مصرف منابع مذکور، بر تربیت دانشآموزان ذکور و اناث مزبور در راستای منافع مقدس دولت عشق و صفا و شخص رئیس جمهور جناب آقای دکتر میم فه نظارت داشته باشد.
امضا وزیر آموزش و پرورش دولت عشق و صفا
---------------------
حسابش را کردهایم هر مدرسه 200 بچه هم داشته باشد میشود خودش به تنهایی 50 هزار نیروی مفت و مسلم که اگر به ازای هرکدامشان هم فقط پانصد هزار تومان در سال به فرارو داده شود سالانه یک چیزی حدود 250000000000 تومان به فراروی نازنینمان میرسد به علاوهی کلی ساختمان و میز و صندلی و تلفن و کامپیوتر و چیزهای دیگر. ناز شستشان. ناز شستمان!
بنابراین اگر شما هم تشکیلاتی دارید که می توانید الان بیندازید پشت ما (یعنی تبدیل به ستاد کنید) زود دست به کار شوید. اووه... آنقدر مدرسه و این جور چیزها توی این مملکت ریخته. کی از شما بهتر؟
پی نوشت:
توضیح ضروری: مدارس اهدایی از نوع این مدارس کپری که سایت اصولگرای فردانیوز عکسشان را انداخته نیستند ها!
جنس بد بیخ ریش صاحبش. ما از آن خوبهایش تقدیم میکنیم...