یادداشت دریافتی- حسن فاتحی؛ برای تحلیل واقعی ظهور وبروز داعش!، ناچاریم گریزی به سیاستهای گذشته دوستان خودمان در سوریه، عراق ونیز نقدی به خود داشته باشیم، اگر بشاراسد سه سال پیش آبرومندانه کنار میرفت وبه ریاست یک علوی دیگر تن میداد واین قدر شیفته قدرت نبود، قطعا «داعش سوریه امکان بروز نداشت، اگر آقای نوری المالکی به طرز هوشمندانه ملت عراق را درمییافت وآنقدر دیکتاتوری نمیکرد که حتی برادران شیعی وی از ظلم وی به ایران مهاجرت کنند، قطعا داعش توان وامکان پیشروی درعراق را نداشت.
بنابراین به عنوان دلیل اول زایش و قدرت گیری داعش، یادمان باشد هرگونه استبداد ودیکتاتوری حداقل طیفی از ملت را خواهد شکست وازاین ضعفها خواهد بود که گروههای تندرو بهره برداری نموده و ظهورخواهند نمود.
دلیل دیگر زایش واوج گیری قدرت داعش، تبانی قدرتهای بزرگ بالاخص آمریکا وچین وروسیه، علیرغم برخی اصطکاکها و تضادهای ظاهریشان میباشد، زمانیکه ۳۵ سال پیش، صدام با پاره نمودن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر به ایران حمله کرد، ژاک شیراک یک جمله قابل تامل گفتند «برای مهارانقلاب ایران چارهای بجز صدام نداشتیم و...».
صدام هم ازشوروی آن زمان تسلیحات میگرفت وهم از دوستان غربی خودش!، هم روس و چین صدام را پشتیبانی میکردند وهم آمریکا و کشورهای غربی.
حالا انقلاب اسلامی بعد از نزدیک چهار دهه تجربه، توانسته به پتانسیل دوباره صدور انقلاب نزدیک شود واین هم زنگ خطری برای امریکا ودول غربی است وهم تهدیدی برای روسها که درهمسایگی خود قدرت مقتدری بروز مینماید.
الان منافع دولتهای بزرگ اقتضا میکند درمقابل قدرت رو به رشد جمهوری اسلامی یک قدرت من در آورده مدعی اسلامیت دیگری شکل داده باشند و الان داعش یا حکومت اسلامی عراق و شام!، دقیقا بااین سناریو، بزرگ میشود که عنقریب به رزم ایران آمده باشد.
تصوربنده این است که اگر ما متوجه همگرایی منافع قدرتهای شرق وغرب شده باشیم، دردام روسها اسیر نخواهیم شد ودرنتیجه عملا وارد کارزاری نخواهیم شد که قدرتهای بزرگ یکی درلباس دشمن و دیگری درقامت یک دوست ظاهری برایمان تدارک دیده است.
ای کاش چندین سال قبل بانفوذی که در بشار داشتیم وی را وادار به اصلاحات کارامد درسوریه میکردیم،ای کاش بین داعش سوریه وعراق تفاوت قائل نمیشدیم وهردو را به یک اندازه تروریست باور داشتیم!
ای کاش بشاراسد با بهره برداری ازخوی خون آشامی داعش سوریه برای چند صباحی مدیریت خود نمیاندیشید که درسایه جنگ داعش بامخالفینش، دقایقی فرصت تنفس پیدا میکرد، وای کاش نوری المالکی را آنقدر تحویل نمیگرفتیم که درمقابل طیفی ازملت خود بایستد وای کاشهای دیگری که نمیتوان درنوشتار رسمی گفت.
حالا راه چاره کدام است؟ همچنانکه رهبرمعظم فرمودند هدف اصلی برخیها کشاندن داعش به مرزهای ایران اسلامی است، هدف اصلی قدرتهای بزرگ یکی درلباس دشمن ودیگری درجامه دوست نادان واردنمودن ملت ایران به جنگ با داعش است تا دراصل به رویکرد تقابل دو حکومت یکی به نام جمهوری اسلامی ودیگری با نقاب حکومت اسلامی!، نزدیک شده باشند. (رویکرد تفرقه بینداز بهره برداری کن).
پیشنهاد اول این است که درنزدیکترین فرصت، روابط خودرا با کشورهای منطقه چنان تعریف نموده باشیم که که ازتقابل ایدئولوژیک به تعامل سازنده برسیم.
روایتی از حضرت علی (ع) داریم وآن اینکه «تا مطمئن نشدی به دشمنت پیروز نخواهی شد، دشمنیت را آشکارمکن»، اینکه بجای دولت، دیگران خطوط سیاسی ما را تعریف میکنند، بایستی مهار شود و گرنه جز هزینه آفرینی عایدی برای ملت به ارمغان نخواهد آورد.
پیشنهاد دوم این است که نباید با اشاره روسها به جنگ مستقیم داعش رفته باشیم، داعش را باید خود کشورهای عراق وسوریه مهارکنند وبرای حفظ خطوط قرمز ارتش مقتدر شیعی عراقی کفایت خواهد نمود.
پیشنهاد سوم این است که برای حفظ منافع خود باقدرتهای بزرگ همکاری داشته باشیم، تصوربنده این است که هم سوریه و هم عراق درسناریو مخفی قدرتهای بزرگ، محکوم به تجزیه وقطعه قطعه بودن، شدهاند، چه اینکه این رویکرد به نفع صهیونیسم جهانی نیز میباشد و امنیت درازمدت آنهارا تامین میکند.
پاورقی: بنده چون برای مواجب و یا خوشایند جریان وافرادی نمینویسم و براساس شعورشهروندی قلم میزنم، معذرت میخواهم که شفاف دیدگاه خودرا بیان میکنم، امنیت کشوراسلامیمان اندوخته گرانقدری است که انگیزه این نوشتار را به من داده است، انشااله که مورد توجه مسئولین امر بوده باشد.