تذکر «این یادداشت صرفا حاوی نگاه شخصی نویسنده آن است و نه موضعگیری سایت فرارو»
یادداشت دریافتی- آرمان طالبی سوادکوهی؛ روز پایانی لیگ فوتبالی که اسم آن را لیگ برتر گذاشتهاند! به نیمکت تراکتورسازی میگویند بازی در اصفهان ۲-۲ به پایان رسیده است. ۱۰ دقیقه پایانی، یاران تونی به زیر توپ میکشیدند و سعی در اداره بازی داشتند تا بازی مساوی به پایان برسد و آنها قهرمان شوند. ۱۰ دقیقهای که به قول منصوریان ممکن است تا ابد فوتبال ایران را آزار دهد.
گوینده ورزشگاه هم به تماشاگران اعلام میکند نظم را رعایت کنید برای اهدای جام قهرمانی. سوت پایان بازی به صدا در میاید و بازیکنان تراکتورسازی به مثابه تیم قهرمان شادی میکنند و گزارشگری که گفته بود بازیکنان تراکتور دارند جشن نایب قهرمانی میگیرند!.
آنتنهای همراه از دسترس خارج شده و به دنبال آن دسترسی به پیامک و اینترنت نیز ناممکن شده بود. گویا تصویر تلویزیونهای رختکن نیز قطع شد. و اما اینکه چنین چیزی در «عصر تکنولوژی» روی داده خود جای بحث عریض و طویلی دارد!
پس از شادی عجیب بازیکنان تراکتور آنها به سرعت در فضاهای مجازی سوژه و مضحکه شدند. یکی گفته بود شاید به جای چمن در ورزشگاه یادگار امام چیز دیگری کاشته بودند که آنها اینچنین خوشحالی کردند و دیگری گفت خدایا این خوشیها را از ما نگیر و...
اما تنها پس از چند دقیقه خبر دروغی که در ورزشگاه اعلام کرده بودند، در خبرگزاریها تایید میشود و تمسخر مردم که برگرفته از ناآگاهی آنها بود به موجی از همدردی و همدلی برای هواداران تراکتور تبدیل میشود.
اتفاقاتی که فقط در ایران روی میدهد. در کل دنیا سوژه شدیم، به راستی باید اصطلاحی به نام «جهان هیچُمی» برای خودمان اختراع کنیم! از هر طرف که نگاه کنی در جهان سوم نیز همچین اتفاقاتی نمیافتد. همین که برای دقایقی کلیه ابزارهای ارتباطی را قطع کردند یعنی اینکه چندین مسوول رده بالا پشت این قضیه بودند.
سوال اینجاست، این اقدام به چه بهانهای بوده است؟ به خیال خودشان خواستند مدیریت بحران کنند؟ آنها باید بدانند که تولید بحران کردند. حتی یک گام فراتر از بحران!
بازیچه کردن دهها هزار هوادار و به سخره گرفتن شعور آنها و بازی کردن با احساساتشان... و آقایانی که همیشه میگویند چرا به ورزشگاهها نمیروید؟!
به راستی آیا قلم و کاغذ توانایی دارد تا درد این همه هوادار را، که از صبح نور خورشید و غروب بارش باران به جان خریدند منتقل کند؟! آهای کوروش بزرگ کجایی که ببینی اینجا برای دروغ حد و مرزی تعیین نشده...
فوتبالی در کار نیست، حاشیه است که مقداری توپ زدن به آن اضافه شده است. این رویدادهای عجیب و غریب و عوامل اصفهانی درشت فدراسیون فرضیه لابی اصفهانیها را در این فاجعه تقویت میکند تا تبریز را ذبح کنند و در اصفهان کباب بخورند!
اتفاقاتی که به سود قلعه نوعی هم شد چون نتیجه دربی تقریبا در رسانهها محو شد و او تا حدودی از موج انتقادات مصون ماند تا علاوه بر سپاهانیها او نیز بهرهای برده باشد.
به هر روی امید است که این اتفاق تلخ مانند همیشه به چهار مقاله و یک برنامه نود محدود نشود و باعث و بانی آن شناسایی و مجازات شود.
به کره شمالی خندیدیم که به آنها گفته بودند تیم کشورتان قهرمان جام جهانی شده است و حالا سر خودمان آمده است!! بنویس مستطیل سبز، بخوان مستطیل زرد.
فرارو هم بدون مدرک و دلیل نباید مطلبی را منتشر کند. زیرا مصداق واقعی تشویش اذهان عمومی است.
متاسفانه بزرگترین دشمن ما ایرانی ها که همانا جهل و نادانی و نابخردی است را قرنهاست که با تعصب پاس داشته ایم.!
والا احساسات هر ایرانی منطقی و حق طلبی رو برانگیخته کردن