یادداشت دریافتی- کاوه بهلولی قشقایی؛ آنانکه تمام پدیدههای اجتماعی را چند وجهی مینامند شاید پر بیراه هم نمیگویند و حتی این نظریه را تا آن جا تسری و تعمیم میدهند که باران رحمت الهی را نیز دو وجهی مینامند. از آسیبهای باران بیموقع (به زعم صنوف و حرف) گرفته تا فوائد یک خشکسالی بزرگ، همگی پدیدههای طبیعیای هستند که باید چند وجهی نگریسته شوند.
گاهی باران برای عدهای میشود مایه زحمت و گاهی خشکسالی مایه رحمت برای عدهای! که البته تعداد شق دوم بسیار اندک هستند که عموما در محاسبات لحاظ نمیشوند اما با اینهمه اوصاف، وجود دارند!
پرده اول
رکود اقتصادی هم یکی از پدیدههای دووجهی است که به رغم رکود در اکثر بازارها، بازار دیگری را رونق میبخشد و آن بازار فروش انسان است! از اعضای بدن انسان گرفته تا هویت و شرافت و آبرو در این بازار رد و بدل میشود.
این بازار با رونق اقتصادی، رابطهای عکس، اما همبسته دارد. و از معدود بازارهایی هستند که هنوز اجناس و خدماتشان، ارزان رد و بدل میشوند! خیلی ارزان و گاهی در حد قیمت یک وعده غذا!
قدمت این بازار به درازای تاریخ بشر است و مثل همه بازارها، تکنولوژی هم در آن تاثیر دارد. شاید ۱۰۰ سال پیش که تکنولوژی وجود نداشت مورد معامله، جنس ملموسی نبود و صرفا حیثیت و شرافت بود اما امروز از حد کالای نامرئی فراتر رفته و به کالاهایی چون کلیه و کبد و قلب و غیره رسیده است.
این بازار، ارزش و اعتبار انسان را به اندازه پول، تقلیل داده و جالب اینکه، در شرایط رکود سایر بازارها، علیرغم رونق بازار، کالاهایش به دلیل عرضه بالا، ارزانتر میشوند. لذا رکود بازار اقتصادی، رابطهای منفی با قیمت کالاهای این بازار دارد.
پرده دوم
امروزه این بازار، به دو قسمت عمده تقسیم شده است «خود فروشی و از خود فروشی».
قسم اول، خود فروشی به معنای تنفروشی که در آن، کالای ظاهری رد و بدل نمیشود و معامله، غیر قابل جبران است و تا ابد، فروشنده قادر به تامین و جبران کالای از دست داده نخواهد بود لذا معاملهای یکطرفه است! بازار غیر منصفانهای که در آن کالایی به نام شرافت و حیثیت، به ثمن بخس فروخته میشود و چه بیانصافند خریداران این بازار!.
در ظاهر امر یک طرف معامله خریدار و طرف دیگر فروشنده است اما در حقیقت هر دوطرف ماجرا، شرافت فروشند و در اصل خریداری وجود ندارد! قسم دوم بازار، «از خود فروشها» هستند که اعضای بدن خود را به فروش میگذارند، در این بازار، قیمتها تا حدودی منصفانهتر از بازار قبل است و حتی اعتبارش! بازاری که گاهی قابل جبران است.
پرده سوم
وجوه تفارق دو بازار: شق اول نفرت بر میانگیزد و شق دوم ترحم.
در بازار تن، پشیمانی سودی ندارد ولی در بازار عضو، گاهی قابل جبران است.
فروشنده بازار عضو، دردش موقت و بازار تن، دردش دائمی است.
در بازار عضو؛ یک نفر زجر میکشد و در بازار تن، چند نفر (گاهی یک خانواده و گاهی هم یک طایفه و گاهی یک ملت! -اشاره به دختران کشورهایی که، در سایر کشورها به تن فروشی مشغولند)
وجوه تشابه دو بازار: در هر دو بازار دلال وجود دارد و همیشه، سود دلالان، بیشتر از طرفین معامله است.
در هر دو بازار، هدیه خداوندی به فروش میرسد چه حیثیت و آبرو باشد چه کلیه!
درهر دو بازار، جوانها پر مشتریترند. در هر دو معامله، فروشنده بازنده است در یکی سلامتی و در دومی شرافت!
این بازارها مطلوب هیچ انسان عاقل و هیچ دولتی نیست و جالبتر اینکه، عملکرد غلط دولتها موجب ایجاد این بازارها میگردد... فقر، موجب هر دو بازار است.
متشكرم
خيلي عالي بود.
هر چند بايد بعد از مرور اينگونه مسائل خون گريست.
سپاسگزارم آقاي بهلولي عزيز.