یادداشت ارسال شده- مالک رضایی*؛ تا اذهان جامعه از بهت وحیرت خبر یک فساد چند هزار میلیاردی در گوشهای ازکشور رها نشده، وآحاد عمومی جامعه با خاطری آسوده سر به بالین آرامش نگذاشتهاند، خبری دیگر از یک اختلاس وفسادی گستردهتر بر روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد. گویی که بر آشفتگیهای مالی پایانی نیست.
۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان، ۱۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰تومان، ۱۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان، ۹۴۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان و........ اعدادی با صفرهای پرشماری که هرکدام شرحی از احوال کسانی را باز گو میکند که همچون شترهای گرسنۀ پر هوسی که به یکباره به سبزی با طراوت بهاری رسیده باشند به بیت المال هجوم آوردهاند. این تعبیر دردمندانۀ فرمانروای بیرقیب ملک سخن حضرت علی (ع) از چنین آدمهایی است. همانهایی که ما امروز برای ذکر نامشان در رسانهها، مکتبخانۀ ابجد، هَوَز دایر کردهایم.
میم-ر، ب-ز، میم-ه، میم -خ، ر-ج، واو-کاف،......... یعنی محمد حسن، مرتضی، محمود رضا، محمد رضا،........ چقدر هم مادر خدابیامرزشان، اسامی مقدسی برایشان انتخاب کرده است، ترکیبی از دو اسم برای هر کدام. به یک اسم مقدس هم قناعت نکردهاند واقلا، نام یک نفرشان هم «قارون» نیست که، دل آدم خنک شود وبگوید چه اسم با مسمایی!
تا طشت رسوایی یکی از بام پاکدستی میافتد، آن یکی به جای عذر خواهی از ملت که امری مرسوم، در هر دولتی وهر کشوری است، بلافاصله اظهار برائت میکند و مَفسَده را به جناح رقیب حواله میدهد، که این رسوایی در زمان من نبوده است ودر زمان قبلی بوده است. کسی نیست بپرسد که آیا اگر یک شهروند معمولی، برای برائت از یک خطای کوچک، چنین استدلالی را به عالیچناب ارائه کند شما از او میپذیرید که انتظار دارید افکار عمومی آنرا از شما بپذیرد؟ شعور عمومی جامعه را چه حساب کردهاید که اینگونه با آنان سخن میگویید؟ این اندازه پایین تصور کردن آگاهی جامعه واینگونه مخاطب ساختن آنها، هیچ ملتی را خوش نمیآید. گیریم که این فرمایش حضرتعالی، درست است که به صد دلیل وبرهان نیست، شما چرا بیتوجه به هر توصیه وهشداری، او را با آن پیشینه، در حساسترین پست اجرایی کشور قرار دادید و بر صدرش نشاندید و به نشان درجه یک خدمت ولیاقت نوازش کردید، که امروز نامۀ دلدادگی ودلبردگی برای شما بنویسد حاکی از اینکه «ما را سری است با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند وسر برود، ما بر آن سریم» اینهمه، پناه گرفتن اختلاس وفساد، پشت جناح بندیها وباند بازیهای سیاسی، چه معنایی دارد؟ مردمی که به اقتضاء وظیفۀ دینی ومیهنی وبا الهام از آیین ورهبر و بزرگانش، مدام تلاش میکند تا در مقابل زیاده طلبیهای جهانی کمر راست نگه دارد ودر مقابل بیگانه سر خم نکند. چنین سخنانی را بر نمیتابد.
این ملت با آرمانهای والای شهدا میثاقی ناگسستنی دارد. وبا همه آشفته دلی از عهدۀ آن عهدی بر خواهد آمد که با زلف پریشان یار کرده است. حسن عهدش، نگذارد که نهد پای دگر. گوید این نیز نهم بر سر غمهای دگر، لیکن حضرتعالی و همۀ دست اندر کاران هم وظیفهای اساسی به عهده دارند. جا دارد که این امید واعتماد را قدربدانند و ازاینهمه باور سوزیها جلوگیری کنند. دستی از آستین ارادۀ صادقانه به درآورند ودر برخورد با ریشههای فساد کاری اساسی بکنند.
چه رنجی از این بالاتر که نام پر عظمت ایران اسلامی، از حیث فساد دستگاههای اداری ومالی آن در گزارشات سازمانهای شفافیت بین المللی در رده ۱۶۰ ودر خوشبینانهترین حالت آن در رتبه ۱۴۸ قرار گیرد ودر حالی که متولیان اجرایی آن به طور مرتب از توسعه، عدالت، صداقت، خدمتگزاری و..... سخن میگویند، کارشناسان اقتصادی از دامنگیر شدن فساد سیاه سیستمی در آن سخن بگویند که نهایتا بابک زنجانی، محمود رضا خاوری، ابدالی، شاندیز و..... در آن پرورش یابند وپروار شوند. وما با بیتوجهی به پدیدههایی از این دست، مدام، در انبار زندگی خود، گندم، بکنیم و مرتبا، هم گندم جمع آمده، گم بکنیم.
اول ای جان، دفع شر موش کن، وانگهان در جمع گندم کوش کن
توسعه وپاکدستی با پدیدههایی مانند زنجانی، خاوری، رحیمی و... نمیتواند رابطهای سالم داشته باشد. در حالی که همه مسئولین از لزوم مبارزه با فساد واختلاس در سیستم مالی واداری سخن میگویند با دهها برابر رتبۀ پرفاصله از دیگرانی قرار داریم که متولیانشان در طول سال یک جمله هم در آن وادی سخنی نمیگویند وسمیناری برگزار نمیکنند و با الفاظ وتعابیری همچون «الگوی توسعه»، «بومی سازی توسعه»، مدیریریت جهانی»، «پاکترین دولت تاریخ» و.... شعر نمیسرایند، اما بدون حرف وحاشیه، تمام امکانات وتوان کشور خود را در عمران، توسعه، اشتغال ورفاه عمومی جامعه به کار میگیرند.
کاری که دولت ما با پنج نفر هم به نحو مطلوب انجام نمیدهد با یک نفر انجام میدهند. نه از پدیدۀ «دولت سنگین وپرهزینه» در آنها خبری هست ونه از ارقام نجومی وسر به فلک کشیدۀ هزینههای اجرایی وبهره وری کمتر از نیم ساعت دولتی که هرساله بیشتر از شصت درصد بودجه ملی کشور را صرفا جهت گذران وادارۀ خود به کام میکشد و باز با موضع طلبکارانه از جیب وبودجۀ مردم، هر جا کم میآورد یا با نرخ ارز بازی میکند، ویا مرتبا اسکناس چاپ میکند و چوب حراج به داشتهها و ارزش پول ملی میزند وبا کمال افتخار اسم آنرا میگذارد، مدیریت!
*
کارشناس ارشد علوم سیاسی
چه تعبیر جالبی از حضرت امیرالمومنین نقل کرده است.