فرشاد اسماعیلی - مجلس انتخابات تازهای به خود خواهد دید. مسائل و تحلیلها درباره انتخابات مجلس دهم شکل گرفته است اما هنوز امکان تحلیل نزدیک به واقعی از بافت و ساختار جامعه آماری رای دهندگان و فضای کلی انتخابات کشور به وجود نیامده است و بیشتر بحثها دورخیزی ست برای آنچه در آینده امکان تحلیل مییابد.
در طیف سیاسیون اصلاح طلب، گمانهزنیها داغتر است و اینکه چه سیاستهای کلانی قرار است در انتخابات مجلس آینده اتخاذ شود بحث چالشی آنهایست که نگرانند در دوره بعد قوانین مملکت را چه کسانی میخواهند تصویب کنند.
این یادداشت تحلیل و زنگ خطری نظری ست به رویکرد کارگزاران اصلاح طلبی که در انتخابات مجلس آینده در پشت پرده تصمیمگیری انتخاباتی خواهند بود.
این یادداشت به مسالهای میپردازد که به نظر نگارنده همواره در طی طول عمر اصلاح طلبان بعد از انقلاب در ایران وجود داشته و معمولا موجبات عقب نشینی سیاسی یا بیچارهگی سیاسی آنها در موقعیتهای خاکستری سیاسی شده است. مساله یاد شده «دفع حداکثری» در بین خود نیروهای اصلاح طلب است.
اصلاح طلبان در وضعیتهای مختلف سیاسی همواره زمزمه این سوال ذاتگرایانه که «اصلاح طلب واقعی کیست؟» را داشتهاند و این پرسش غالبا موجب چند دستگی نیروها گردیده و همواره اختلاف در تشخیص اصلاح طلب اصیل و اصلاح طلب غیر اصیل یا اصلاح طلب حداکثری و اصلاح طلب حداقلی، در بین بحثهای شفاهی یا منبری اصلاح طلبان و در مواضع رسمی آنها وجود داشته است.
اینکه فلان نماینده مواضعاش خوب است اما اصلاح طلب نیست چون فلان بیانیه را امضا نکرده یا درباره فلان اتفاق اعلام موضع انتقادی نکرده است یا در فلان مقطع سکوت اختیار کرده است و رویکردهای مشابه دیگر موجب تنگ شدن دایره اصلاح طلبانی خواهد شد که قرار است پا در میدان یا کارزارهای سیاسی بگذارند.
جدای از اینکه چنین رویکردی موجب جزم اندیشی اصلاحطلبانه در موقعیتهای سیاسی کشور و افتادن نیروهای اصلاح طلب به سمت خلاءهای نیرویی خواهد شد، جریان اصلاح طلبی را به سمت عقب نشینی سیاسی خواهد برد.
یکی دیگر از پیامدهای دفع حداکثری نیروهای اصلاح طلب در بین خود اصلاح طلبان فراهم کردن موجبات نوستالژی سازی تاریخی و یا تک- چند چهره سازی سیاسی یا غبارروبی از چهرههای قدیمی سیاسی و در کلیت ایجاد مانع در پوست اندازی سیاسی یا شقاق یا توسعه یا طیف بندی نیروهای اصلاح طلب در زیر اصول کلیست.
سیاستهای کارگزاران سیاسی که خطوط قرمز اصلاح طلبی را به شکلی زیر پوستی ترسیم میکند معمولا به جای باز کردن مسیر وارد شدن شخصیتهای تازه به دایره اصلاحطلبان شخصیتهایی خاکستری را از این دایره خارج میکند یا مانعی بر سر راه ورود چهرههای جدید یه این سلسله میشود.
لذا به نظر میرسد حفظ همین نگاه «اصلاح طلب اصیل کیست؟» در انتخابات آینده مجلس، علاوه بر اینکه کار را در شهرهای بزرگ به کیش شخصیت یا چهره محوری خواهد کشاند با وجود نگرانی تایید صلاحیتها، ممکن است در شهرهای کوچک اصلاح طلبان را در معرض انقباض سیاسی و شکست در انتخابات آینده قرار بدهد.