مطالب مندرج در جدیدترین شماره هفتهنامه صدا، از گستردگی اختلاف برخی اصلاحطلبان با تشکل ندا و مسئولان آن و کشیده شدن این اختلافات به مرحلهای نه چندان خوشایند خبر میدهد.
به گزارش «تابناک»، ایجاد تشکلی به نام ندا یا نسل دوم اصلاحطلبان یکی از گزینههای مطرح برای این جناح برای ادامه بقا در صحنه سیاسی ایران در سالهای پیش رو بوده است. در حالی که بخشهایی از نیروهایی که در سالهای گذشته تحت عنوان اصلاحطلبی مشغول فعالیت سیاسی بودهاند اکنون چنان مواضع تندی دارند که بدون کنار گذاشتن آن، امکان ادامه حیات در فضای سیاسی رسمی و قانونی را ندارند، نیروهای جوانتری که اکنون دور صادق خرازی جمع شدهاند، از ابتدای اعلام برنامههای خود برای فعالیت سیاسی در آینده با واکنشهای متفاوتی مواجه شدهاند.
برخی از اصلاحطلبان، ندا را خارج از دایره اصلاحطلبان قدیمیتر دانسته و به عبارت دیگر آنها را دوستان فردای پیروزی میدانند که پیش از این سابقه اصلاحطلبی نداشتهاند و اکنون و با مهیا شدن شرایط فعالیت در دوره ریاستجمهوری روحانی قصد دارند چیزی را که حق آنها نیست به خود اختصاص دهند. برخی دیگر از اصلاحطلبان، اعضا و رهبران ندا را به این متهم کردهاند که این تشکل حاضر است به قیمت زیر پا گذاشتن مبانی اصلاحات جایی در سپهر سیاست ایران برای خود دست و پا کند.
فارغ از این که ندا واقعا چگونه تشکیلاتی است و هدف از ایجاد آن چیست، حواشی و نحوه برخورد اصلاحطلبان با ندا، پر خبرتر از اصل به وجود آمدن چنین تشکلی بوده است.
حمیدرضا جلاییپور عضو سابق شورای مرکزی جبهه مشارکت در اظهاراتی که حمله مستقیمی به خرازی و اطرافیان وی تلقی شد، در این باره اظهار داشته که «اين كه يك تعدادي ميخواهند يك جمعي داشته باشند به لحاظ حق قانوني كه اشكال ندارد. ولي از لحاظ وزن سياسي و اجتماعي كار آنها اصلا با عارف قابل مقايسه نيست. آقاي عارف را با آقاي خرازي مقايسه نكنيد. عارف يك عقبه بروكرات پاكيزه دارد، در افكار عمومي شناختهشده است و در ميان نخبگان كشور مورد اعتناست. حزب ندا يك جريان سياسي معتنابه نيست و تا اينجا بيشتر اعلام علاقه چند نفر نهچندان هماهنگ به كار سياسي است. يك سال ديگر دقيقتر ميتوان راجع به آن صحبت كرد. يك تشكل سياسي چندين سرمايه ميخواهد كه اولين آن سرمايه اخلاقي و اجتماعي شخصيتهاي اصلي است. اين سرمايه با شعار يا فرصتطلبي به دست نميآيد و بيشتر با كارنامه كوشش و ايثارگري در راه اصلاح امور كشور به دست ميآيد، آنهم بدون منت.»
این تلقی که خرازی در یک مصاحبه از قصد خود برای شرکت در انتخابات سال 96 و رقابت احتمالی با حسن روحانی برای ریاست جمهوری سخن گفته است، ضمن این که نشاندهنده شدت حساسیت و سوءظن برخی از نیروهای رسانهای اصلاحطلب به خرازی و رابطه وی با روحانی است، سبب شد بعضی از آنها به شدت به خرازی بتازند.
در حالی که اصلاحطلبان فارغ از همه سوابق خود، در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد شعار «ادب مرد به از دولت اوست» را ابزار برخورد با رقبای خود کرده بودند، هفتهنامه صدا به عنوان یکی از اصلیترین مخالفان فعالیتهای خرازی در آخرین شماره خود، در مطلبی با عنوان «درگیری در آژانس عباسآباد: سیاستمدار بدحساب» که تقریبا با قاطعیت میتوان مدعی جهتگیری آن برای تخریب خرازی شد، با استفاده از عباراتی دوپهلو نوشته: در حالی که چهرههای اصلاحطلب و اصولگرا این روزها بیشتر درگیر اختلاف سیاسی هستند، برخی اخبار از پیش آمدن یک نزاع خیابانی برای یکی از چهرههای سیاسی نسبتا شناخته شده حکایت دارد. شنیدهها حاکی از این است که در هفته گذشته، یکی از چهرههای نزدی به هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا که این روزها حواشی زیادی نیز پیرامون فعالیت جدید تشکیلاتیاش منتشر شده با عوامل یکی از آژانسهای معاملات اتومبیل واقع در خیابان عباسآباد تهران، درگیر شده. به گفته شاهدان، در این درگیری او اقدام به شکستن شیشههای آژانس نموده و برای دقایقی توجه عابران را به محل درگیری معطوف کرده است. نکته جالب در این ماجرا، اشتباه صاحب آژانس در معرفی این چهره مشهور به دیگران بود. چنانکه او در پاسخ به همسایگانی که جویای هویت طرف مقابل دعوا بودند، گفته: «ایشان وزیر بودهاند.»
صرف نظر از این که این ادعاها چقدر به واقعیت نزدیک است، نکته مهم جنبه اخلاقی ماجرا است و پاسخ به این سوال که نشریههای اصلاحطلبان در حوزه قدرتطلبی تا کجا حاضرند پیش بروند؟