bato-adv
کد خبر: ۲۰۷۷۰۳

زیباکلام: فرجی‌دانا فکر کرد اینجا سوییس است

دولت تاكنون بنا را بر تعامل گذاشته بود و به گفته صادق زيبا كلام همان ابتداي تشكيل كابينه پيمان نانوشته‌يي را با مجلس بست كه يك سر آن واگذاري مهم‌ترين پست دولتش به طيف لاريجاني بود. پاسخ از سوي بهارستان اما متفاوت بود. فرجي‌دانا استيضاح شد، آن هم به دليل سياسي. زيباكلام معتقد است دولت بايد محكم و جدي‌تر روي مواضع خودش بايستد و البته تاكيد دارد كه نبايد رويه وزارت علوم با كنار رفتن فرجي‌دانا تغيير كند چرا كه مردم سال 92 به روحاني راي دادند كه شاهد تغيير در رويه‌هاي سابق باشند.

تاریخ انتشار: ۰۹:۰۶ - ۰۱ مهر ۱۳۹۳
دولت تاكنون بنا را بر تعامل گذاشته بود و به گفته صادق زيبا كلام همان ابتداي تشكيل كابينه پيمان نانوشته‌يي را با مجلس بست كه يك سر آن واگذاري مهم‌ترين پست دولتش به طيف لاريجاني بود. پاسخ از سوي بهارستان اما متفاوت بود. فرجي‌دانا استيضاح شد، آن هم به دليل سياسي. زيباكلام معتقد است دولت بايد محكم و جدي‌تر روي مواضع خودش بايستد و البته تاكيد دارد كه نبايد رويه وزارت علوم با كنار رفتن فرجي‌دانا تغيير كند چرا كه مردم سال 92 به روحاني راي دادند كه شاهد تغيير در رويه‌هاي سابق باشند.

 اين استاد علوم سياسي دانشگاه تهران وقتي صحبت از واكنش روحاني پس از استيضاح مي‌شود مي‌گويد كه آنچه از سوي رييس‌جمهور براي اجراي قانون اساسي مطرح شد، در كوتاه‌مدت امكان ندارد چرا كه هنوز موانعي در اين مسير وجود دارد. زيباكلام قدرت رييس‌جمهور در كشور را بسيار پايين‌تر از آن چيزي مي‌داند كه بايد باشد، با اين حال براي دستيابي به اختيارات بيشتر براي رييس‌جمهور با توجه به اقتضائات كشور، راهكاري را ارايه مي‌دهد كه مي‌توانيد در گفت‌وگوي مفصل با او بخوانيد. گفتني است اين گفت و گو همزمان به بحث استيضاح تهيه شده بود كه به دليل تراكم مطالب امروز منتشر شد.



وزير علوم استيضاح شد و فكر مي‌كنيد پس از كنار رفتن فرجي‌دانا، دولت چه سياستي را در مورد اين وزارتخانه دنبال خواهد كرد؟

من فكر نمي‌كنم آقاي روحاني نياز داشته باشد چيزي را تغيير دهد. به هر حال مجموعه سياست‌ها و رويكرد ايشان در يك سال گذشته، با توجه به امكاناتي كه از نظر ساختار قدرت در ايران وجود دارد، كما و بيش همان چيزي است كه مي‌توانست باشد، بنابراين فكر مي‌كنم رييس‌جمهور دست‌كم در رابطه با وزارت علوم همان سياست‌ها را ادامه خواهد داد.

به هر حال به خاطر همان سياست‌ها وزيرش استيضاح شد.

اگر قرار باشد كه دولت آقاي روحاني هم كه منتخب اصلاح‌طلبان است، گامي در جهت رفع محروميت از تحصيل دانشجويان بر ندارد و همچون دوران احمدي‌نژاد و سال‌هاي 88 تا 92 چشمش را بر اين واقعيت ببندد كه هزاران دانشجوي اين كشور به دلايل سياسي از تحصيل محروم شدند و ايشان همان رويه را ادامه بدهد، اين سوال مطرح مي‌شود كه پس 19 ميليون نفر براي چه به آقاي روحاني راي دادند؟ اگر مي‌خواستند كه هزاران دانشجو به دليل گرايشات سياسي‌شان از تحصيل محروم شوند، خب به كسي راي مي‌دادند كه همان رويه ادامه يابد. اگر آقاي روحاني نخواهد سياست‌هاي متفاوتي را اعمال كند پس فلسفه انتخابات چيست؟ پس پرسيدن از مردم در مورد عملكرد مسوولان چيست؟ بنابراين من معتقدم كه آقاي روحاني به رويه همين يك سال در وزارت علوم ادامه خواهد داد.

در نهايت استيضاح رقم خورد آن هم در شرايطي كه به نظر مي‌رسيد لاريجاني موافق آن نيست، اين مساله در آرايش سياسي مجلس چه تاثيري گذاشته است؟

در مورد استيضاح من فكر مي‌كنم كه در برگيرنده دو نكته سياسي است؛ يكي اينكه شكاف عميقي را ميان اصولگرايان نشان داد و اينكه مشخص شد كه جريان افراطي درون جريان اصولگرا قدرت بيشتري نسبت به جريان معتدل و ميانه رو پيدا مي‌كند و اين استيضاح و راي 145 نفر به آن بايد زنگ خطري براي آقاي لاريجاني و جريان معتدل اصولگرا باشد كه اصولگرايان از آنها پيروي نمي‌كنند و حمايت از آقاي رسايي، كوچك‌زاده و جريان احمدي‌نژاد را دنبال كرده‌اند.

در عين حال آقاي روحاني بايد در ارتباط با مجلس جدي‌تر برخورد كند. آقاي روحاني مهم‌ترين پست دولتش را به اصولگرايان داد تا با هم كار كنند. با اين اقدام، پيمان نانوشته‌يي بين دولت يازدهم و مجلس ‌مقصودم بدنه معتدل و ميانه مجلس است- به وجود آمد، اما ظرف اين يك سال گذشته فقط آقاي روحاني بود كه به تعهداتش عمل كرده است، طرف مقابل كه آقاي لاريجاني و فراكسيون رهروان باشد، به نظر نمي‌رسد كه خيلي به آن پيمان نانوشته پايبند باشند. آنها وزارت كشور را گرفته‌اند اما گام‌هاي مهمي براي حمايت از دولت بر نمي‌دارند.

مثلا در مورد جلسه استيضاح بهتر بود كه وزير علوم به گونه‌يي ديگر از خودش دفاع مي‌كرد؟

ببينيد آقاي فرجي‌دانا فكر كردند كه اينجا سوييس است و سعي كردند كه خيلي علمي و حقوقي از خودشان دفاع كنند در حالي كه ما ديديم مخالفان چگونه فضاسازي كردند. به نظر من آقاي فرجي‌دانا بايد به شكلي محكم از تريبون علني مجلس مي‌گفت كه مردم راي دادند كه ديگر فضاي دانشگاه، فضايي مرده نباشد. مردم راي دادند كه كميته‌هاي انضباطي صداي دانشجو را در نطفه خفه نكنند. به نظر من ايشان بايد اين‌گونه مواجه مي‌شد.

و فكر مي‌كنيد با چنين رويكردي ممكن بود راي بياورد؟

آقاي فرجي‌دانا بايد بنا را بر اين مي‌گذاشت كه تصميم دارد به مردم بگويد كه چرا استيضاح شده است. ايشان بايد به مردم مي‌گفت كه من براي بورسيه‌ها يا براي حضور آقاي توفيقي يا ميلي‌منفرد در وزارت علوم استيضاح نشدم، من به اين دليل استيضاح شدم كه آن فضاي دانشگاه را بر طرف كردم. بايد به نمايندگان مي‌گفت من صدها دانشجو را كه شما غيرقانوني از حق تحصيل محروم كرده بوديد، به دانشگاه بازگرداندم، اينها فرزندان اين مملكت هستند. در كجاي قانون اساسي نوشته شده است كه حق تحصيل به شرط طرفداري از دولت است. متاسفانه ايشان سعي كرد غيرسياسي برخورد كند و اين نقطه ضعف بود.

در مورد بدنه اجتماعي دولت هم فكر مي‌كنيد اين نقطه ضعف تاثير داشت يعني اينكه بعد از كنار رفتن فرجي‌دانا آيا ريزشي در بدنه اجتماعي روحاني ايجاد شده است؟

من فكر مي‌كنم كه حداقل اين است كه بگوييم استيضاح باعث ريزش آراي دولت نشد يعني اگر قبل و بعد از استيضاح نظرسنجي مي‌كرديم، فكر نمي‌كردم تفاوت زيادي ايجاد شده باشد.

بازگرديم به مساله روابط دولت و مجلس، شما اشاره كرديد كه روحاني هنگام تشكيل كابينه تا جايي كه توانست پيمان نانوشته‌يي با مجلس يا دست كم طيف ميانه‌روي نمايندگان در دستور كار قرار داد و بخشي از بدنه دولتش را مطابق نظر آنها چيد، با اين حال باز هم با برخورد مجلس مواجه شد، آيا مي‌توان براي چنين رويه‌يي خاستگاهي تاريخي در مناسبات سياسي ايران معاصر يافت؟

آنچه در مجلس امروز اتفاق مي‌افتدكه يك اقليت صرفا بنا بر ملاحظات سياسي و نه ملاحظات مبتني بر منافع ملي استيضاح مي‌كنند، مشابه آن را در گذشته هم داشتيم.

اما به نظر مي‌رسد برخي از همان ملاحظات مورد نظر نمايندگان در دولت برآورده شده است، وزير كشور حتي براي انتخاب استانداران و فرمانداران با نمايندگان مشورت داشت و به نظر مي‌رسد بالاترين سطح تعامل با مجلس در اين دولت اتفاق افتاد.

من در بسياري از مناطق كه براي سخنراني دعوت مي‌شوم مي‌بينم بسياري از استانداران و نمايندگان اصلا بدون اجازه نماينده آن منطقه اقدامي انجام نمي‌دهند و اين مساله براي كشور فاجعه است.

به هر حال بخش زيادي از عمر دولت يازدهم با مجلس نهم همزمان است، فكر مي‌كنيد رويكرد آينده حسن روحاني با مجلس بايد چگونه باشد؟


از اين نظر متاسفم كه اين مساله را بگويم، باز هم متاسفم و باز هم متاسفم كه اين را مطرح مي‌كنم، شايد دولت يازدهم بايد كمي از آقاي احمدي‌نژاد درس بگيرد و آن جسارتي را كه او داشت و در مقابل در خواست نمايندگان مجلس مي‌ايستاد در پيش بگيرد و آقاي روحاني و آقاي رحماني‌فضلي هم كمي در برابر مجلس بايستند.

البته فقط در مورد وزارت كشور اين مساله وجود ندارد، براي مثال در حوزه آموزش و پرورش هم بسياري از نمايندگان در انتصاب مديران آموزش و پرورش منطقه‌يي، ورود پيدا كرده‌اند و حتي فاني را به همين دليل به مجلس احضار كردند.

بله همين‌طور است، من گفتم كه كل دولت بايد در برابر زياده خواهي مجلس محكم بايستد.

به نظر مي‌رسد، دولت هم بعد از استيضاح وزير علوم تصميم گرفته رويه متفاوتي را در پيش گيرد، روحاني بعد از استيضاح گفت كه مي‌خواهم اقدام به اجراي قانون اساسي كنم، اين مساله در دولت خاتمي هم مطرح شد و ماجراهاي خودش را داشت، فكر مي‌كنيد اين صحبت رييس‌جمهور چه اندازه جدي است؟


قانون اساسي ما يك ضعف و ايراد بنيادي دارد. البته شايد دليلش اين بودكه بسياري از اعضاي مجلس خبرگان قانون اساسي در ابتداي انقلاب خيلي به حقوق اساسي آشنايي نداشتند. ايراد بنيادي اين است كه مي‌گويد رييس‌جمهور فرد دوم نظام است و تاكيد دارد كه رييس‌جمهور مسوول اجراي قانون اساسي است. اما ديگر نمي‌گويد اگر قانون اساسي اجرا نشد، رييس‌جمهور چه كار بايد انجام دهد. مثل اينكه مقررات آموزشي به صادق زيباكلام به عنوان استاد بگويد كه مي‌تواني در كلاس با دانشجويي كه درس نمي‌ خواند برخورد كني، اما نمي‌گويند كه من چه كاري مي‌توانم انجام دهم، آيا مي‌توانم دانشجو را اخراج كنم؟ فقط يك مساله كلي را مطرح مي‌كنند. در مورد قانون اساسي، اصل 113 هم به نظر من يك اصل گنگ، مبهم و ناقص است، اصلي است كه «لا اله» را گفته اما «الا‌الله» را نگفته و ناتمام گذاشته است.

اما خب مي‌توان با وضع قوانين عادي تا اندازه‌يي اين ابهام را بر طرف كرد، مثلا دولت لايحه‌يي را به مجلس بدهد و بعد از تصويب حدود اختيارات رييس‌جمهور مشخص شود.


بله مي‌توان اين كار را كرد اما هيچ مجلسي قبول نمي‌كند، مجلس هم اگر قبول كند شوراي نگهبان قبول نمي‌كند.

چرا؟

چون شوراي نگهبان به هيچ عنوان نمي‌خواهد قدرت رييس‌جمهور كه يك فرد انتخابي است، زياد شود بنابراين تركيب فعلي شوراي نگهبان اصلا قبول نمي‌كنند كه قدرت رييس‌جمهور سر‌سوزني زياد شود.

قدرت رييس‌جمهور در حال حاضر با توجه به اقتضائات كشور، چقدر متناسب با آن چيزي است كه بايد باشد؟


من فكر مي‌كنم قدرت رييس‌جمهور به عنوان كسي كه منتخب راي مستقيم مردم است، نسبت به نظام‌هاي پارلمانتاري خيلي كم است.

بنابراين آيا روحاني مي‌تواند براي افزايش قدرت رييس‌جمهوري اقدامي انجام دهد يا خير؟

در كوتاه‌مدت كاري نمي‌تواند انجام دهد، بايد اين رويه از طريق مجلس انجام شود، بر فرض محال كه مجلس اين مساله را تصويب كند، شوراي نگهبان مانع آن خواهد شد.

پس راهكار چيست؟ بايد به همين وضع ادامه داد؟

به نظر من بايد بين نخبگان كم‌كم اين مساله مطرح شود، مطبوعات و دانشگاهيان و روحانيون در اين مساله ورود كنند و به شوراي نگهبان گفته شود كه اقدام شما غيردموكراتيك است. بايد به آنها گفته شود كه مردمسالاري با هر تعريفي، به اين معنا نيست كساني كه پنج درصد راي مردم را دارند، خواسته‌هاي‌شان را به كسي كه 40 درصد راي مردم را دارد تحميل كنند. بنابراين بايد اين بحث كم‌كم در محافل مختلف مطرح شود.
bato-adv
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv