
مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور اظهار داشت: كسانی كه در انتخابات نهم ریاست جمهوری، بدون ارائه هیچگونه طرح و برنامهای، برای رسیدن به كرسی قدرت، وعده پرداخت 50 هزار تومان و 80 هزار تومان به هر نفر را مطرح می كردند! با چه منطقی طرح تحول اقتصادی دولت را گداپروری و صدقهخوری تفسیر میكنند؟
علیاكبر جوانفكر مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور در یادداشت اخیر وبلاگ خود (شاهد) به پاسخ یكی از تهمتهای مطرح شده درباره دولت نهم پرداخته و نوشت: صدقه و بخشیدن مال به نیازمندان، جامع فضایل دنیوی و اخروی است، دارایی انسان را زیاد می كند، هفتاد نوع بلا را برطرف سازد، مرگ های ناگهانی و حوادث ناگوار را از صدقه دهنده برطرف می كند، فقر و ناداری را از بین می برد و روزی او را افزایش می دهد.
انفاق و صدقه، عملی حسنه و نیكوست كه در دین مبین اسلام بر انجام آن تاكید شده است اما طی سالهای اخیر برخی افراد و جریانهای سیاسی با تكرار اتهام بی اساس صدقهدهی و گداپروری دولت، به طور خواسته یا ناخواسته، یك بار ضد ارزشی را متوجه این مفهوم پر معنا و برآمده از ضرورت های گریز ناپذیر در زندگی اجتماعی كرده اند.
حمایت مالی از افراد نیازمند جامعه، یك وظیفه حكومتی است و برعهده دولت است كه به در راه ماندگان، آسیب دیدگان از زلزله، سیل، خشكسالی، فقرا و محرومان، بیكاران، خانوادههای بیسرپرست، یتیمان، ورشكستگان و افرادی نظایر آن، امدادرسانی كند، دست آنها را بگیرد، فرصت روی پای خود ایستادن را برایشان فراهم آورد، قوت لایموتشان را تامین كند، خسارات وارده به آنها را جبران نماید و یاریشان دهد تا در زیر دندههای خردكننده، چرخ روزگار مقاومت و ایستادگی كنند.
با این وجود مواضع و روش عملی برخی احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی كه بعضا مدیریت اجرایی كشور را در دوره های قبل برعهده داشته اند، نشان می دهد كه آنها به قانون جنگل و نظریه بقای اصلح داروین مبنی بر ساقط شدن حق زندگی از افراد ضعیف، درمانده و ناتوان توسط اقویا و اغنیا اعتقاد دارند و بر آن نیز اصرار می ورزند.
در نتیجه اعمال همین نگرش مادی گرایانه طی 16 سال قبل از دولت نهم، فاصله میان دهكهای پایین جامعه با طبقات مرفه و پردرآمد افزایش یافت و تسمه از گرده كسانی كشیده شد كه برای تامین معاش خود و خانواده شان ناگزیر از دریافت وام از ثروتمندان بی درد با پرداخت نزول و اخذ وام از نظام بانكی مبتنی بر ربا با نرخهای 30 درصد و بالاتر از آن بودند. كم نبودند كشاورزان، كارمندان و كارگرانی كه با دریافت مبلغ اندكی وام بانكی ، به خاك سیاه نشستند و سود سنگین پول ، شیرازه زندگی آنها را از هم پاشید.
بانیان همین تفكر با بسیج عوامل خویش، طی سالهای اخیر به تكاپو افتاده اند تا تلاش حكیمانه و ارزشمند دولت نهم را برای تك رقمی كردن نرخ بهره بانكی عقیم بگذارند و آب رفته را به هر طریق ممكن، به جوی بازگردانند.
آنها بر این باورند كه طبقات ضعیف و محروم باید به تدریج نابود شوند و این تنها اقویا هستند كه حق زندگی دارند. منادیان همین تفكر ، صدای اعتراض خود را به روی دولتی گشودهاند كه بهرههای عقبافتاده ناشی از ناتوانی وامگیرندگان در بازپرداخت بدهیهای خود به بانكها را مشمول بخشودگی قرار میدهد و با ایجاد روزنههای امید، آنها را به زندگی دلگرم می سازد.
این دولت، یار و غمخوار واقعی مردم است و خود را در مشكلاتشان سهیم و شریك می داند، بنابراین نمی تواند اجازه دهد تا برخی قوانین و ضوابط بیرحمانه سرمایه سالاری، طومار زندگی دهكهای پایین جامعه را درهم بپیچد و هیچكس هم خم به ابرو نیاورد.
معترضان به این رویكرد و سیاست عدالت گرایانه دولت نهم، تصمیم گرفته اند تا سهم خود را در تسلط بر سرنوشت جامعه افزایش دهند و بار دیگر با به دست گرفتن قدرت اجرایی كشور و اجرای تفكر داروینیسم، فرصت زندگی و امید به آینده را از اقشاری كه حمایت دولت از آنها نه تنها یك وظیفه قانونی بلكه یك تكلیف شرعی است، سلب كنند.
ادعای صدقه دادن به مردم و گداپروری در جامعه، از جمله تبلیغات پرهیاهویی است كه اصلاحطلبان و اسلاف آنها در دولتهای پیشین، طی سالیان اخیر و در مخالفت با دولت نهم، همواره در بوقهای پرتعداد تبلیغاتی خود دمیدهاند و اخیرا نیز از سوی تازه زبان گشوده ها تكرار میشود، بدون آنكه به معنای زشت چنین ادعایی و تاثیرات روانی ناشی از آن بر قشرهای مختلفی از جامعه توجه كنند.
بیان و تكرار این سخن، گذشته از آنكه قلب یك واقعیت زیبا و زشت نشان دادن یك حركت ارزشی و اصولی است، توهینی آشكار به مردم و كسانی است كه به طور مستقیم و غیرمستقیم از یك حق مسلم و لازم الاعاده، برخوردار می شوند.
جا دارد به این نكته نیز توجه شود كه صدقه چیزی است كه كسی از مال، ثروت و دارایی متعلق خود، به یك فرد نیازمند عطا میكند. بنابراین نمی توان دست در جیب دیگری كرد و از پولی كه صاحب آن شخص دیگری است، به نیازمندان كمك كرد و نام آن را صدقه گذاشت. به این ترتیب می خواهم تاكید كنم كه اصولا دولت از آنچه كه صاحب اصلی آن خود مردم هستند به نیازمندان كمك می كند. در واقع حمایت شدگان كه طالبان قدرت، با بیشرمی آنها را گدا می نامند، دست در جیب خود می كنند و از كسی صدقه نمیگیرند.
باعث بسی تاسف و اندوه است كه برخی افراد، ادای دین و اعاده حقوق تضییع شده بخشی از مردم را، آن هم از پول و ثروتی كه صاحبان اصلیاش خود آنان هستند، به عنوان صدقه و گداپروری تبلیغ می كنند، مفهومی كه اصولا كاربرد و بار معنایی درستی از آن استنباط نمیشود و برخی افراد و گروههای سیاسی با توسل به آن، هم به مردم توهین میكنند و هم مفاهیم ارزشمند اسلامی را در اذهان عمومی مخدوش میسازند.
همچنین باید به این نكته نیز اشاره شود كه خیل قابل توجه اقشار عقب نگه داشته شده، ثمره اعمال نگرش سرمایهسالاری و توسعه منهای عدالت در دولتهای 16 سال قبل از دولت نهم است و در واقع كسانی كه خود باید در جای متهم بنشینند و به مردم در باره آثار سوء و مخرب ناشی از برخی تصمیمات و عملكردهایشان پاسخگو باشند، امروز در موضع مدعی قرار گرفتهاند و با خلافگویی و وارونهسازی واقعیت ها، دولت مردمی و بیتكلفی را كه صادقانه و در عین هوشمندی و تدبیر به ساماندهی امور جامعه اهتمام می ورزد، در مظان انواع اتهامات بیاساس و ظالمانه قرار میدهند.
به راستی كسانی كه در انتخابات نهم ریاست جمهوری، بدون ارائه هیچگونه طرح و برنامهای، برای رسیدن به كرسی قدرت، وعده پرداخت 50 هزار تومان و 80 هزار تومان به هر نفر را مطرح می كردند! با چه منطقی، سیاست های عدالتخواهانه و به تازگی طرح تحول اقتصادی دولت را گداپروری و صدقهخوری تفسیر میكنند؟
در هر جامعه انسانی، زیاده خواهان، فرصت طلبان، ثروتاندوزان، مسرفین و مرفهین بی درد، راحتطلبان و خودبرتربینان، عاملان اصلی و موثر در عقب ماندگی، محرومیت، فقر، بیسوادی و توسعه نیافتگی عدهای دیگر محسوب میشوند و در شرایطی كه یك دولت عدالتخواه و مردمی بر سر كار باشد، به طور طبیعی با به خدمت گرفتن ثروت ملی و بودجه عمومی، در صدد جبران عقبماندگیها و متوازن كردن نابرابریها برمیآید و در این میان عاملان اصلی پدیدار شدن ناهنجاریها، برای جلوگیری از این روند، همه تلاش خود را به كار میگیرند تا آنجا كه خدمات دولت به مردم را كه چیزی جز اعاده حقوق تضییع شده آنها نیست، به صدقه دادن و گداپروری تعبیر و تفسیر میكنند و چه زشت است كه برخی افراد، در رقابت برای بالا رفتن از كرسی قدرت، به تكرار غیرمنطقی و توهین آمیز سخنانی بپردازند كه سود آن را بیش از هر كس، عاید عوامل اصلی نابسامانی ها خواهد كرد.