bato-adv
گفتگو با ناصر فکوهی در نقد رفتار آمرانه با مردم؛

باید به‌سوی رفتاری انسانی رفت

اولویت دادن منافع سیاسی کوتاه مدت به منافع درازمدت جامعه؛ شیوه غلطی است.

تاریخ انتشار: ۱۷:۵۹ - ۰۲ شهريور ۱۳۹۳
فرارو، ناصر فکوهی، انسان‌شناس و استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در گفتگویی با اشاره به تحول جامعه در بسیاری زمینه‌های اجتماعی، برخورد آمرانه در این زمینه‌ها را امری بیهوده و بی‌تاثیر خواند. این استاد دانشگاه همچنین به پیچیده بودن آسیب‌های اجتماعی و همچنین امر منفی و مثبت در جامعه پرداخت.

گزیده‌ای از گفت وگوی سایت شفقنا با ناصر فکوهی را می‌خوانیم:

دکتر فکوهی ضمن متمایز دانستن آسیب و پدیده‎های اجتماعی که ممکن است به صورتی گذرا تاثیری منفی در جامعه بگذارند، گفت: در مورد آسیب، عرف، قانون و جامعه به صورتی رسمی یا غیر رسمی زیان آور بودن آن را  به طور  عام یا در این یا آن گروه اجتماعی به رسمیت شمرده و به همین صورت نیز آن را مجازات می کنند.

وی ادامه داد: اینکه چرا یک پدیده منفی یا حتی مثبت به یک آسیب تبدیل می شود موضوعی پیچیده است. اما  فرایندی غیر قابل پیش بینی نیست. اگر در جامعه خود شاهد بالا رفتن  شرایط  آسیب زا بودیم، نباید از  بالا رفتن میزان آسیب ها یا تبدیل پدیده های کوچک و کم اهمیت به مسائل حاد اجتماعی تعجب کنیم. این نکته ای اساسی است که در اغلب موارد مطالعات نشان می دهد هر چند دلیل  رشد آسیب ها، در خود آنها هم هستند  مثلا اعتیاد به  مواد مخدر می تواند بدون دلایل اجتماعی قوی،  صرفا به علت مصرف ایجاد شود، اما در سطح عمومی و  در مقیاس های بزرگ عوامل و مولفه های آسیب زای اجتماعی، فقر،  سقوط اخلاقی و  نبود سامان های یک جامعه سالم دلیل اصلی هستند. 

وی در رابطه با رفتارهای آمرانه گفت: برخوردهای  آمرانه و سخت گیرانه، تاثیری زود گذر دارند، زیرا به علت اصلی حمله نمی کنند، بلکه  معلول ها را هدف می گیرند و این تازه زمانی وجود دارد که میان جرم انجام شده و تنبیه نسبت عقلانی وجود داشته باشد و جامعه این نسبت را بپذیرد و افزون بر این توزیع تنبیه و اجرای آن محل شک و تردید نباشد، یعنی افراد جامعه واقعا  باور داشته باشند که در برابر قانون برابرند و هر کسی در هر  مقامی اگر خطایی مرتکب شود به یک نسبت مجازات می شود. اگر این امر زیر سئوال برود، حتی همان تاثیر زود گذر نیز چندان قابل مشاهده نیست.

ناصر فکوهی در پاسخ به سئوالی که تفاوت پدیده اجتماعی و ناهنجاری اجتماعی چیست، توضیح داد: ناهنجاری اجتماعی یا آنومی درجه بالاتری از آسیب است. در جامعه شناسی گاه ما برای رواج یافتن بسیار شدید آسیب های متعدد و متداخل را با نام آنومی می شناسیم.  مثلا جامعه ای که در آن واحد پدیده هایی مثل فقر، اعتیاد،  سقوط اخلاقی، فساد اقتصادی و سیاسی و نظام های سخت و سرکوبگرانه را تجربه کند. همانگونه که بارها و  بارها در تاریخ قرن بیستم تجربه کرده ایم،  وارد شدن در  موقعیت های  آنومیک که موقعیت هایی نسبتا استثنایی هستند، به صورت فراوان اتفاق نمی افتند و اگر بیافتند جامعه را وارد فرایند های حاد نظیر انقلاب یا تنش ها و جنگ های داخلی می کنند. 

وی با اشاره به موارد تنش‌زا در ایران، گفت: در بسیاری از مواردی که امروز در کشور ما تنش وجود دارد بحث بر سر مسائلی است که به ضوابطی مربوط می شود که تحول یافته اند اما به دلایل مختلفی سازمان اجتماعی نتوانسته تغییر را در  جامعه سامان بدهد و همین سبب تنش های بیهوده شده است. یکی از این موارد مساله ماهواره است که خود مسئولان می گویند  60 یا 70 درصد مردم از آن استفاده می کنند، اما هنوز قوانین ضد ماهواره وجود دارد و اعمال می شود. این به نظر من به نوعی جدی نگرفتن قانون و اهمیت آن است. وقتی عرف جامعه تغییر کرده و قانون معنایی ندارد، اصرار بر اجرای آن در حالی که همه می دانند غیر قابل اجرا است، هم هزینه بیهوده کردن است و هم سایر قوانین را ضعیف می کند.  از این مثال ها در جامعه امروز ما بسیار زیاد است.

فکوهی ادامه داد: دلیل این امر این است که کشور ما مثل اغلب کشورهای جهان، از  سلیقه ها و سبک های زندگی بسیار متفاوت به وجود آمده است: آدم ها شبیه یکدیگر نیستند، سلیقه های یکسان ندارند. حال اینکه گروهی بخواهند سلیقه و شیوه های زندگی خود را به همه تحمیل کنند، نه ممکن است و نه مفید. این امر در کوتاه مدت بی اثر است یعنی، عملا سلیقه ها ادامه می‌یابند و حتی  به صورت واکنشی کسانی که ممکن است به سلیقه ای گرایش نداشته باشند به دلیل ممنوعیت یافتن آن، بدان جذب می شوند. در دراز مدت نیز بدون شک این فشارها به  بازگشت گسترده همه رفتارها و عقایدی بر می گردد که به صورت تصنعی و به صورت آمرانه لغو شده یا ممنوعیت یافته اند.

باید به سوی اعتدال رفت

دکتر فکوهی گفت: باید به سوی اعتدال رفت. دولت ها نباید تصدی گری و دخالت در همه  امور زندگی مردم را هدف خود قرار بدهند. چون این کار غیر ممکن است و جامعه و آسیب هایش را غیر شفاف و بنابراین خطرناک و غیر قابل مدیریت  می کند. بلکه فقط باید در موارد واقعا آسیب زای حاد دخالت کنند.  جامعه خود سایر موارد را به موقعیت عادی بر می گرداند. جامعه ایرانی چند هزار پیشینه تمدنی دارد یعنی این مردمان و نیاکانشان  قرنها  در شهرها و روستا ها با هم زندگی کرده اند و سازش داشته اند و در زمان های قدیم جامعه خود خویشتن را تنظیم می کرد این امر در جوامع مدرن تغییر چندانی نکرده و دولت ها در امور جزئی دخالت نمی کنند، چون در غیر این صورت نه می توانند مدیریت در امور اصلی را ادامه بدهند و نه مشروعیت خویش را  حفظ و توجیه کنند.

*اینکه یک مساله اجتماعی نظیر شیوع مصرف قلیان یا کاهش زاد و ولد، یا پدیده بدحجابی در یک جامعه ای نظیر جامعه ما رواج یابد در صورت برخورد امنیتی و انتظامی با این پدیده ها یا دست آویز قرار دادن آن برای اهداف یا اغراض سیاسی چه تبعاتی می تواند بر یک جامعه بگذارد؟

نباید کار جامعه‌شناس را بکنند
وی با توجه به احرای قوانین در کشورها توسط بخش‌های اجرایی گفت: از نیروی انتظامی آغاز کنیم. در همه جای جهان نیروی انتظامی مسئول اجرای قوانین است، حال قوانین هر چه می خواهند باشند. البته نیروی انتظامی موظف است باز هم طبق قوانین  برخوردی انسانی و  محترم با همه افراد داشته باشد، ولی اینکه به فرض خواسته باشیم که کار یک جامعه شناس در یافتن دلایل بالا رفتن  جرائم و  تحلیل این امر و یا کار یک مدیر اجتماعی را در سامان دادن به این امر، یا کار یک سیاستمدار را در وضع قوانین درست، نیروی انتظامی انجام بدهد، انتظاری درست نیست.

مشکل ما در عدم درک نخبگان است
مشکل ما در سطح کشور متاسفانه بیشتر در سطح عدم درک نخبگان و دست اندرکارانی است که باید  جامعه ایران و جهان امروز  را درست درک کنند و یا نمی توانند و یا بهر دلیلی نمی خواهند این کار را انجام دهند و ترجیح می دهند در بسیاری  موارد با کسانی که این نکات را  متذکر می شوند، مثلا جامعه شناسان برخورد کنند. این روش کاملا بی تاثیر است، زیرا با از میان رفتن و یا ساکت شدن نیروهای دلسوز و متفکران و تحلیلگران اجتماعی نه فقط اصل قضیه از میان نمی رود، بلکه دست اندرکاران خود را در موقعیت بدتری قرار می دهند. این همچون آن است که بیمار  به جای آنکه به علائم بیماری در بدن خود  مثل درد توجه کند و یا به توصیه های پزشک معالج خود اهمیت بدهد، درد را با مسکن هایی هر چه قوی تر از بین ببرد و پزشک را هم وادار به سکوت کند. نتیجه این کار  هر چه باشد از میان رفتن بیماری نیست، بلکه تشدید آن است و ایجاد موقعیت هایی که گاه غیر قابل بازگشت هستند.

منطق اجتماعی با قانون‌گرایی متفاوت است
فکوهی گفت: اهرم نظامی ابزار  قانون است و هر بار قانون به آن اجازه داده باشد، طبعا مجاز است که وارد عمل شود، اما منطق اجتماعی با منطق قانون گرایی یکی نیست. به عبارت دیگر از قوانین باید تبعیت کرد. چون نظام اجتماعی نمی تواند بدون  این اطاعت،  خود را حفظ کند. در عین حال، نظام های مقتدر همواره امکان اعتراض نسبت به خود را باقی گذاشته و حتی فرد می تواند از یک دولت  شکایت کند. هر اندازه قانون بتواند با واقعیت اجتماعی انطباق بیشتری داشته باشد، شانس خود را در تداوم یافتن و موثر بودن بیشتر می کند و برعکس.

ابزار آمرانه باید کنترل شود
دکتر فکوهی در ادامه گفت: اولا ابزار آمرانه و کنترل اجتماعی اجتناب ناپذیر است و ثانیا باید کنترل شود و مشروعیت آن دائما از طرف نظام اجتماعی تجدید شود، چون در غیر این صورت با از میان رفتن مشروعیت دموکراتیک و عقلانی اش نه فقط روی به سوی خشونت آمیز تر شدن می برد بلکه این خشونت خود ویرانگر نیز هست یعنی در نهایت خودش را نابود می کند، اما این همه قضیه نیست، ابزار با روی بردن به طرف هر چه خشونت آمیز تر شدن، خود را هر چه بی اثر تر نیز می کند. درست مثل والدینی که برای تربیت فرزندان خود صرفا از ابزار تنبیه استفاده کنند. تنبیه بعد از مدتی بی فایده می شود و باید آن را تشدید کرد، اما تشدید می تواند آنقدر زیاد شود که کودک را از بین برده و در نتیجه آنها را نیز به عنوان والدین از بین ببرد.

وی در رابطه با راه‌حل‌های اجتماعی و فرهنگی حل آسیب‌ها گفت: بیاییم و فکر کنیم که شاید راه حل هایی که به نظرمان فرهنگی و اجتماعی می آمده اند، اشتباه بوده اند.  و به فکر راه حل های درست باشیم. نه اینکه یک اشتباه را با اشتباه بزرگتر جبران کنیم. من می توانم به عنوان یک جامعه شناس و یک انسان شناس که کارش آسیب شناسی اجتماعی است و در ضمن باز به دلیل کارش تاریخ آسیب شناسی ها را در فرهنگ های مختلف می شناسد، به همه دست اندر کاران  و مردم عادی اعلام کنم که هرگز در طول تاریخی که ما می شناسیم، آسیب های اجتماعی با  اقدامات آمرانه و سخت گیری ها ترمیم  نشده اند و درست برعکس این اقدامات در دراز مدت به شدت بر آسیب ها افزوده اند. یک مثال از  رویکردهای  آسیب شناختی در کشورهای توسعه یافته برایتان می آورم.

رفتار مناسب با مجرمان
وی با آوردن مثال‌های از سایر کشورها و اشاره به رفتار مناسب با مجرمان توضیح داد: هر اندازه برخوردها  در عین قاطعیت،  انسانی تر شده اند میزان  تکرار جرم کاهش یافته و خشونت ها رو به کاهش گذاشته اند و برعکس. آمریکا امروز یکی از خشونت بارترین جوامع جهان است در عین حال که میزان رفتارهای خشونت آمیز با مجرمان و درگیری های پلیسی نیز در این کشور با مجرمان تقریبا در جهان بی سابقه است و کشورهای اسکاندیناوی یکی از آرام ترین جوامع انسانی و با کمترین خشونت در حالی که رفتار با تمام مجرمان در انسانی ترین شکل ممکن انجام می شود. مقابله به مثل با مجرمان یعنی ورود کسانی که وظیفه شان مقابله با جرم است در همان منطق خشونت. مجرمان در نهایت آنها را نیز آسیب پذیر و کل جامعه را به خطر می اندازد.

باید از فقر مطلق جلوگیری شود

فکوهی گفت: در تمام کشورهای توسعه یافته تلاش می شود برای همه یک درآمد حداقل در نظر گرفته شود تا از فقر مطلق جلوگیری شود، به افراد فقیر حق استفاده رایگان از سینما ها و موزه ها و استخرها را می دهند، بهداشت آنها از طریق بیمه رایگان تامین می شود، چرا؟ نباید صرفا این ها را  اقدامات و دستاوردهای دموکراتیک دانست، که هستند، بلکه روی دیگر سکه هم این است که این اقدامات از افزایش جرم و جنایت جلوگیری می کنند.

چه باید بکنیم؟
این استاد دانشگاه در انتها گفت: پس چه بهتر که هم رفتارهایمان را به طور کلی انسانی کنیم حتی با مجرمان و هم اولویت مطلقی برای رویکردهای غیر آمرانه و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی نسبت به رویکردهای تنبیهی قائل شویم. این تنها راهی است که می تواند چه در جامعه ما و چه در هر جامعه دیگری از بالا رفتن سطح جرائم و آسیب جلوگیری کند. یعنی مدیریت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آسیب و گره گشایی از معلول های اصلی ایجاد این آسیب ها.
bato-adv
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین