
شهرداری تهران، بهجای تمرکز صرف بر وعدههای شعاری، باید پیشنیازهای زیرساختی را فراهم کند. ایجاد مسیرهای پیادهروی امن، حملونقل شبانه برای توریستها، تابلوهای دو زبانه، تقویت امنیت اجتماعی در اطراف جاذبههای شهری، راهاندازی مراکز گردشگری دیجیتال، آموزش زبانهای خارجی به پرسنل خدماتی و توسعه مراکز اقامتی میانرده، همه مواردی هستند که بدون آنها، صحبت از افزایش یک میلیونی گردشگران نهتنها تحققنیافتنی، که حتی اعتبارسوز است.
عبدالرضا خزایی؛ شهردار تهران، علیرضا زاکانی، اخیراً از توافقی با دولت چین برای جذب سالانه یک میلیون گردشگر چینی به ایران سخن گفته است؛ خبری که در نگاه نخست میتواند نویدبخش رونق صنعت گردشگری و ارزآوری برای کشور باشد. اما با نگاهی دقیقتر، این طرح بیش از آنکه نشانهای از یک تحول واقعی در حوزه گردشگری باشد، بازتابی است از یک نگاه شعاری، تکبعدی و بدون پشتوانه اجرایی به مقولهای که نیازمند یک سیاست ملی، هماهنگ و چندلایه است.
طبق گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC)، صنعت گردشگری در سال ۲۰۱۹ سهمی حدود ۳.۴ درصدی از تولید ناخالص داخلی ایران داشته است؛ رقمی که با میانگین جهانی ۱۰.۴ درصدی فاصله زیادی دارد. در سالهای اخیر، ایران به دلایل گوناگون از جمله تحریمها، وضعیت نابسامان اقتصادی، نبود روابط پایدار دیپلماتیک با بسیاری از کشورهای توریستفرست، و البته ضعف شدید زیرساختهای گردشگری، از کاروان کشورهای گردشگرپذیر جهان عقب مانده است.
حال این پرسش مطرح میشود: تهران، بهعنوان دروازه اصلی ورود گردشگران خارجی به کشور، چقدر آماده پذیرش چنین حجمی از گردشگر است؟ پاسخ روشن است؛ نه سیستم حملونقل عمومی، نه فضای اقامتی، نه خدمات عمومی، و نه حتی تصویر ذهنی بینالمللی از پایتخت ایران، هیچکدام به استانداردهای جهانی نزدیک نیستند.
براساس گزارشهای رسمی، تهران با جمعیتی بیش از ۹ میلیون نفر، تنها حدود ۱۲۰ هتل با درجههای مختلف دارد. از این تعداد، کمتر از ۲۰ هتل در کلاس بینالمللی (چهار و پنج ستاره) قرار میگیرند. این در حالی است که شهرهایی مانند استانبول، دوبی یا بانکوک، هر یک با جمعیتی مشابه، دهها برابر تهران ظرفیت اقامتی استاندارد دارند. حتی در حوزه حملونقل، مترو تهران با تمامی توسعههایش، همچنان در ساعات اوج با ازدحام شدید روبهروست و حملونقل فرودگاهی از امام خمینی تا مرکز شهر با نبود گزینههای ارزانقیمت و مطمئن همراه است.
افزون بر این، مسئله امنیت ذهنی و روانی گردشگران یکی از مهمترین فاکتورهای تصمیمگیری برای سفر است. بر اساس شاخص "ایمنی سفر" مؤسسه Numbeo، تهران در سال ۲۰۲۳ رتبهای پایینتر از بسیاری از پایتختهای آسیایی و حتی برخی شهرهای منطقه مانند دوحه و تفلیس داشته است. گردشگری که از کشوری با فضای باز رسانهای و اجتماعی میآید، وقتی با محدودیتهایی همچون پوشش اجباری، فیلترینگ گسترده و برخی برخوردهای سلبی مواجه شود، تجربه خوشایندی از سفر نخواهد داشت. این نکته برای چینیها که بخشی از آنها علاقهمند به گردشگری فرهنگی و تاریخی هستند، اهمیت مضاعف دارد.
از سوی دیگر، اتکا به یک بازار خاص در اینجا چین استراتژی پرریسکی است. تجربه کشورهایی مانند تایلند، سریلانکا یا مالدیو در دوران پاندمی کرونا نشان داد که وابستگی بیشازحد به گردشگران چینی میتواند در بحرانهای بینالمللی باعث سقوط درآمدهای گردشگری شود. ایران با داشتن تنوع فرهنگی، زیستی، اقلیمی و تاریخی بینظیر، میتواند مقصدی برای گردشگرانی از اروپا، آمریکای لاتین، آسیای مرکزی و حتی آفریقا باشد. اما این نیازمند یک دیپلماسی گردشگری فعال، بازنگری در سیاستهای فرهنگی و بهویژه آزادسازی برخی محدودیتهای اجتماعی است.
شهرداری تهران، بهجای تمرکز صرف بر وعدههای شعاری، باید پیشنیازهای زیرساختی را فراهم کند. ایجاد مسیرهای پیادهروی امن، حملونقل شبانه برای توریستها، تابلوهای دو زبانه، تقویت امنیت اجتماعی در اطراف جاذبههای شهری، راهاندازی مراکز گردشگری دیجیتال، آموزش زبانهای خارجی به پرسنل خدماتی و توسعه مراکز اقامتی میانرده، همه مواردی هستند که بدون آنها، صحبت از افزایش یک میلیونی گردشگران نهتنها تحققنیافتنی، که حتی اعتبارسوز است.
در نهایت، اگر قرار است تهران و ایران وارد رقابت جهانی گردشگری شوند، باید بهجای تمرکز صرف بر عدد و آمار، بر کیفیت تجربه گردشگر تمرکز شود. گردشگری امروز، تجربهمحور، روایتمحور و چندلایه است. گردشگر نهتنها بهدنبال دیدن آثار تاریخی است، بلکه بهدنبال امنیت، آزادی، تعامل با مردم محلی، و مصرف فرهنگ مقصد نیز هست. بیتوجهی به این ابعاد، هر نوع تلاش برای رونق گردشگری را بینتیجه خواهد گذاشت.