وقتی سخن از قیمت، کیفیت و سرعت اینترنت در ایران به میان میآید نام
مهمترین بازیگر اصلی این عرصه در کشور یعنی شرکت ارتباطات زیرساخت در صدر
لیست جای میگیرد. شرکتی که تا چند سال قبل با برخورد لنگر کشتیها به
فیبرهای نوری نامش به رسانهها راه مییافت، امروزه شبکه انتقال بزرگی را
در سراسر کشور در اختیار دارد که از طریق آن پهنای باند اینترنت بینالملل
را از شرکتهای خارجی خریده و به شرکتهای اینترنتی میفروشد. در حالی که
این روزها موضوع کاهش کیفیت و قیمت بالای اینترنت به بحث اصلی تبدیل شده و
حتی چندی قبل گلایه رئیسجمهوری را هم در این زمینه شاهد بودیم، در مجتمع
مخابرات انقلاب اسلامی مقابل حسن کریمی مرد اول فنی این شرکت نشستیم و
پرسشهای خود را در این زمینه با وی در میان گذاشتیم.
اولین سوال را با قیمت اینترنت در کشور شروع کنیم. قیمت پهنای باندی که خریداری میکنید چقدر است؟
پهنای
باندی که خریداری میکنیم، قیمت ثابتی ندارد. ما پهنای باند را به صورت
استعلامی خریداری میکنیم. یعنی میگوییم هر کسی میتواند پهنای باند
بفروشد، بیاید و به ما نرخ بدهد. یک روش این است که یک کابل بینالمللی را
به صورت 15 ساله اجاره میکنیم. به این نوع قرارداد IRU پانزده ساله
میگویند.
در این روش ما ظرفیت را از این طریق خریداری و بعد خود ترافیک را
بهطور مستقل خریداری و به آن منتقل میکنیم. روش دوم به این صورت است که
بیاییم و به صورت ماهانه روی این کابلها، خرید انجام دهیم. در این روش با
یک شرکت قرارداد میبندیم که این نوع قراردادمان معمولا یکساله است. منتها
روی همان قرارداد اعلام میکنیم که به صورت ماهانه هزینه ترافیک را خریداری
و پرداخت کنیم.
کدامیک از این دو راه برای زیرساخت به صرفهتر است؟
متفاوت است. بستگی به سیاست دارد. نمیتوانیم بگوییم که کدام روش خوب و کدام روش بد است.
چرا؟
وقتی
یک کابل را به صورت IRU 15 ساله میخریم، این کابل به قیمت امروز خریداری
میشود و اطمینان داریم که این کابل 15 سال برای ما است. اما قیمتی که
امروز خرید میشود، ممکن است 5 سال دیگر (اگر به صورت خطی این قیمت را
تقسیم بر 15 کنیم) خیلی گران باشد.
چون مشکل این است که قیمتها دائما
رو به کاهش است و قیمتی که 5 سال پیش خریدیم با قیمتی که امروز خریداری
میکنیم اصلا قابل قیاس با یکدیگر نیستند. قیمتها در بخش ظرفیتهای
اینترنت دائما رو به کاهش است.
پس روش دوم خریداری پهنای باند برای زیرساخت بهصرفهتر است؟
خرید
به صورت 15 ساله هم برای زیرساخت مزایایی دارد. از جمله اینکه اطمینان
داریم این کابل 15 سال در اختیار ما است، میتوانیم روی آن ترافیکمان را
داشته باشیم و نقاط ابتدا و انتهایش را در زمان خرید تعیین کنیم. به صورت
ماهانه که خرید میکنیم تفاوتش این است که اگر امروز گران است برای همین
امروز گران است، یعنی اگر آن 15 ساله را به صورت خطی بخواهیم با ماهانه
مقایسه بکنیم، ماهانه خیلی گرانتر از 15 ساله است. بنابراین به صورت قطع
نمیتوان گفت که باید ماهانه بخریم یا 15 ساله.
در نهایت قیمت پهنای باندی که به این دو روش خریداری میکنید چقدر است؟
ترکیبی
است. ببینید اینکه یک نرخ به شما بدهیم، قابل قبول نیست. چون ما اولین
کابل 15 ساله را از حدود 78 سال پیش خریداری کردیم و در طول این فواصل هم
چند تا کابل خریدیم. اینکه ما در حال حاضر بگوییم قیمت خرید چقدر است،
ترکیبی از تمام خریدها است. یعنی ما باید نگاه کنیم همان 7 سال پیش که کابل
را خریداری کردیم، این کابل باید 8 سال دیگر هم برای ما کار کند. پس قیمت
آن روز هست، قیمت دو سال قبل که خرید کردیم هم هست، قیمت یکسال قبل که خرید
کردیم و قیمت امروز هم هست. همه اینها با همدیگر جمع میشود و یک میانگین
به دست میآید.
میانگین قیمت را که میتوانید اعلام کنید؟
نه. چون
ممکن است شرکتهای اینترنتی بیایند بگویند که قیمت امروز x تومان است و شما
گران خریداری کردهاید. شاید هم درست بگویند. ولی زیرساخت بهعنوان یک
شرکت حاکمیتی و یک شرکت زیرساختی موظف است آیندهنگری کند. یعنی باید برود
کابلهای مختلف و مسیرهای مختلف را برای خودش خریداری کند و همیشه این
کابلها و مسیرها را داشته باشد. تقریبا حدود 4 سال پیش، ما یک مسیر
بینالملل داشتیم به نام جاسک فجیره که دائما کابل این مسیرقطع میشد تا
جایی که مردم تا مشکلی پیش میآمد به شوخی میگفتند باز لنگر کشتی به این
کابل برخورد کرده و این ادعا عین واقعیت بود. ما امروز از 9 مسیر اینترنت
را وارد کشور میکنیم.
پس این بحث که زیرساخت پهنای باند را براساس یک قرارداد قدیمی وارد کشور میکند درست است؟
بله به صورت ۱۵ ساله و به خاطر آیندهنگری.
تقریبا
همه در فضای اینترنتی ایران اعتقاد دارند این روش خرید اینترنت برای کشور
بهصرفه نیست از دبیر شورای مجازی سابق گرفته تا مدیران شرکت اینترنتی...
قطعا
این نظر را رد میکنم. اگر نخواهیم به صورت IRU بخریم، باید به صورت روش
دومی که به آن اشاره کردم پهنای باند را خریداری کنیم. نرخ کوتاهمدت
یکساله چیزی معادل 3 برابرگرانتر است. ما همیشه این را به صورت ترکیبی
خرید میکنیم و مشکل خاصی نداشتیم و این شیوه متداول تمام دنیا است. خود ما
هم روی کابل ایپگ (EPEG) که کنسرسیومی از شرکتهایی بینالمللی (به همراه
زیرساخت) است به همین صورت داریم به دنیا فیبرمیفروشیم.
پهنای باندی که براساس این قراردادهای قدیمی تهیه میشود، چند درصد کل پهنای باند کشور را تامین میکند؟
تنها
خرید طولانیمدتی را که داشتیم، مربوط به کابل فالکون است که حدود 7 سال
پیش خریدیم. 7 سال پیش، قیمتش قیمت روز بود و قیمت کاملا مناسبی داشت.
و این قیمت چقدر بود؟
عرض
کردم چون خریدها ترکیبی از قیمتها است، من ترجیح میدهم که قیمتها را
نگویم. ولی به نسبت امروز، بله، خیلی گرانتر درمیآمد. ولی کابل فالکون در
زمان خودش قیمت کاملا مناسبی داشته و به شدت هم به درد کشور خورده است.
طوری که ما ترافیک voiceمان را زمانهایی که به شدت دچار مشکل شدیم،
توانستیم از آن کابل استفاده کنیم بدون اینکه مردم کوچکترین اختلالی در
سرویس خود احساس کنند. این آیندهنگری است که باید زیرساخت داشته باشد.
بهعنوان یک شرکت دولتی و با وجود این همه بحث و انتقاد چرا قراردادهای خرید اینترنت را به صورت شفاف منتشر نمیکنید؟
قیمت
اساسا یک چیز قابل افشا نیست. چرا؟ شرکتهایی که برای فروش میآیند به ما
پاکتهایی میدهند که همه آنها دربسته، لاک و مهرشده است. باید بازگشایی
شود و هیچ شرکتی نمیتواند از قبل از قیمتهای دیگری باخبر باشد. این یک
فرآیندی است که در طول سالها بارها و بارها تکرارش میکنیم. ما نمیتوانیم
قیمت شرکتهای مختلف را برای شرکتهای دیگر افشا کنیم. قیمتها کاملا برای
خود شرکت باید محفوظ بماند.
این سیاستی است که کل کشورها در این بخش از آن پیروی میکنند ؟
اگر
در حال حاضر شما به سایتهای شرکتهای بزرگ مراجعه کنید، در سایت هیچ کدام
از این شرکتها قیمت فروش پهنای باند را نمیبینید. تنها قیمتی که شما در
این سایتها میبینید قیمتهایی است که به کاربر نهایی میرسد.
کمی درباره جزئیات قراردادهایتان بگویید. اینکه قراردادهایتان چطور بسته میشود و با چه شرکتهایی همکاری دارید؟
ما
قراردادهایمان را با شرکتهایی میبندیم که بتوانند موافقتنامه سطح خدمات
یا همان SLA ما را اجابت کنند. ما در آن موافقتنامه سطح خدمات،
پارامترهای کیفیت سرویس را قرار میدهیم و میگوییم هر شرکتی که میآید
باید این حداقل را برای ما رعایت کند و به انجام برساند.
این حداقلها چیست؟
مثلا
تعیین ضریب دسترسی یا میزان قطعی ماهانه یا مشخص کردن مسیر جایگزین یا
زمان بازسازی و در نهایت تعیین میزان خسارت. بهطور کلی در این موافقتنامه
سطح خدمات و شاخصهای کیفی سرویس مشخص میشود.
شرکتهایی میتوانند SLA
ما را اجابت کنند که شرکتهای خوبی باشند. ما به این شرکتها TIER1
میگوییم که در اولین لایه دسترسی قرار میگیرند یعنی بدون واسطه به
سایتهای اصلی دنیا مانند گوگل، یاهو، آمازون و.. دسترسی دارند. بعد از
شرکتهای TIER1 ما شرکتهای TIER2 را داریم. شرکتهای TIER2 شرکتهایی
هستند که از طریق شرکتهای TIER1 به سایتهای اصلی اتصال پیدا میکنند.
عمده
خریدهای ما از شرکتهای در رده TIER1 انجام میگیرد. مثلا VODAFONE،
TeliaSonera، level 3، PCCW.. که همه در زمره شرکتهای شناخته شده مشهور
دنیا هستند.
اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی در خصوص وضعیت ارائه
سرویس اینترنت در کشور منتشر کرد. براساس این گزارش پهنای باند 25 برابر
گرانتر از قیمت اولیه به دست کاربر میرسد. نظر شما در این خصوص چیست؟
گزارش
مرکز پژوهشها، یک گزارش سطحی نسبت به وضعیت قیمت اینترنت است. در این
گزارش گفته شده که پهنای باند در مرز سه هزار دلار خریداری میشود و در
داخل کشور این میزان به قیمت 25 برابر سه هزار دلار فروخته میشود. در این
گزارش مشخص نشده این 25 برابر سه هزار دلار مربوط به کجا است مربوط به قیمت
نهایی کاربر یا بخش دیگر؟ الان برای سرویس ADSL هر 155 مگابیت یا به
اصطلاح یک STM1 به قیمت 24 میلیون تومان و برای سرویس غیر ADSL هر STM1 به
قیمت۳۷ میلیون تومان به فروش میرسد. با هیچ فرمولی بیست و پنج برابر سه
هزار دلار به دست نمیآید.
وقتی قیمت خرید پهنای باند شما مشخص نیست چطور میتوان این محاسبه را انجام داد؟
مرکز
پژوهشها سه هزار دلار را بهعنوان قیمت پایه در نظر گرفته بود و نتیجه
گرفته بودند که سرویسی که به دست کاربر نهایی میرسد 25 برابر گرانتر است.
ما میگوییم که اگر خیلی گران میفروشیم، اولا که 25 برابر آن پایهای که
اشاره شده یعنی سه هزار دلار، نیست. دوم اینکه در دنیا اینترنت را براساس
آن مسیرهایی که این سرویس ارائه میشود قیمتگذاری میکنند. فیبرهای نوری
در جهات مختلف و با ظرفیتهای مختلف به صورت گسترده در دنیا کشیده شدهاند.
شرکتها پول این مسیرها را از کشوری مانند ما میگیرند.
یعنی وقتی ما
میخواهیم پهنای باندی خریداری کنیم، پول هزینهای که بابت خود فیبر و آن
ظرفیت میپردازیم اصلا قابل قیاس با هزینهای که بابت آن ترافیک
میپردازیم، نیست. این شرایط نشان میدهد شبکهسازی گران است. شرکت
زیرساخت، یک شبکه 56 هزار کیلومتری در سطح کشور دارد. یعنی این شرکت 56
هزار کیلومتر فیبر کشیده است. چطور زمان حساب و کتاب، هزینه این کابل کشی
را حساب نمیکنیم و فکر میکنیم که زیرساخت نباید هزینه این
سرمایهگذاریهایش را حساب کند. بخش خصوصی به هیچ وجه حاضر نیست در ایجاد
شبکه و شبکهسازی وارد شود. چون برایش بسیار هزینه بر است.
شرکتهای
اینترنتی خصوصی میگویند که به خاطر وجود انحصار توزیع پهنای باند از طرف
شرکت زیرساخت هزینه تمام شده اینترنت در کشور بسیار بالا است، چرا این
انحصار شکسته نمیشود و به شرکتهای دیگر هم اجازه وارد شدن به این بخش و
واردات پهنای باند و فروش آن داده نمیشود؟
باید دید که این حرف چقدر با
آن واقعیتی که وجود دارد منطبق است. اگر وارد این بحث شوند چقدر میتوانند
این قیمت را کاهش دهند؟ این نکته خیلی مهمی است که مردم هم باید به آن
توجه کنند. فرض کنیم زیرساخت اصلا وجود نداشته باشد یا اینکه وجود داشته
باشد و اینترنتش را به صورت مجانی در اختیار شرکتها قرار بدهد. فکر
میکنید اینترنت چقدر کاهش پیدا میکند؟ وقتی که ما هر STM1 را 37 میلیون
تومان به شرکتهای خصوصی میفروختیم حداکثر سهم این سرویس در هزینه کاربر
نهایی 25 درصد بود، اما وقتی ما این قیمت را به 24 میلیون تومان رساندیم
میزان هزینه پهنای باند در سرویس کاربر نهایی به 19 درصد رسید. یعنی فقط 19
درصد هزینه کاربر نهایی را هزینه زیرساخت تشکیل میدهد.
منظورتان همان مصوبه 181 سازمان تنظیم مقررات است؟
دقیقا.
در مصوبه 181 ما به شرکتهای بخش خصوصی که سرویس ADSL واگذار میکنند 35
درصد تخفیف دادیم. با این تخفیف هزینه مردم چقدر کاهش پیدا کرد؟
مصوبه به درستی اجرا نشد.
زیرساخت این مصوبه را به درستی اجرا کرد.
بخش دیگر هزینهها مربوط به هزینه انتقال میشود که آن هم به صورت انحصاری
در اختیار شرکت زیرساخت و مخابرات ایران قرار دارد. در بخش انتقال و
براساس اظهارات اکثر شرکتهای اینترنتی این دو نهاد هزینههای اضافی بابت
انتقال سرویس از این شرکتها دریافت میکنند.
چرا خود شرکتها حاضر نیستند هزینههای انتقال خود را حتی در بخشهای خیلی خیلی کوچک پرداخت کنند؟
شرکتها میگویند که حاضر به شبکهسازی و فراهم کردن شرایط انتقال سرویس اینترنت هستند، اما به آنها اجازه این کار داده نمیشود.
ببینید
شرکتها برای اینکه بتوانند پهنای باند را از زیرساخت دریافت کنند باید در
هر شهری خودشان را به مکانهای استقرار زیرساخت برسانند. در اصطلاح به این
مرحله POP میگویند (POINT OF PRESENT). شرکتها میگویند این فضای انتقال
که مخابرات در اختیارشان میگذارد خیلی گران است و من هم نمیدانم که آیا
گران هست یا نه. به شرکتها پیشنهاد میدهیم که آیا حاضر هستید
سرمایهگذاری کنید و برای مثال از هفت تیر فیبرکشی کنید و خودتان را به
زیرساخت برسانید. برای این کار به راحتی میتوانند یک مجوز از شهرداری
بگیرند و فیبرکشی کنند. اما چرا این کار را نمیکنند؟ به خاطر هزینه آن
است. شبکهسازی در تمام دنیا بسیار هزینهبر است. قیمت یک STM1 ما در
تهران، مشهد یا اصفهان یکسان است. شرکتهای اینترنتی برای توزیع مدیریت
ترافیک این پیشنهاد را قبول نمیکنند درحالیکه هزینه آنها کاهش مییابد.
شرکتهای اینترنتی میگویند هزینه انتقال در داخل ایران 88 برابر گرانتر از هزینه انتقال از کشورهای دیگر است.
بیایند و دقیق بگویند این 88 برابر چگونه، در مقایسه با چه کشوری و با چه شرایطی به دست آمده است؟
این بررسی آنها از آمریکا تا مرز بازرگان و مقایسه آن با هزینه انتقال از مرز بازرگان تا تهران بود.
اگر
ما هزینههای خود را با کشوری مانند آمریکا مقایسه کنیم که تمام سرورهای
اینترنتی در این کشور قرار دارد و نه هزینه پهنای باندی میدهند و نه
انتقالی، مشخص است که هزینه کشور ما در برابر کشور آمریکا بسیار گران است.
در مقایسه با کشورهای همسایه مانند ترکیه چطور. چرا اینترنت در این کشور هم ارزانتر است و هم باکیفیتتر؟
بحث
کیفیت را میگذاریم برای بعد. ولی چرا واقعا اینترنت در این کشور ارزانتر
است؟ سوال من این است وقتی 19 درصد از سهم هزینه کاربر نهایی مربوط به
دولت است هزینه 81 درصد باقیمانده مربوط به چیست؟
هزینه انتقال که به باور این شرکتها بسیار گران است از طریق زیرساخت و مخابرات در اختیار آنها قرار میگیرد.
شرکتها
میآیند ترافیکشان را در تهران از ما خریداری و بعد توزیع میکنند. بابت
توزیع این ترافیک دوباره از ما سرویس خریداری میکنند. آن سرویسی که
خریداری میکنند سرویس انتقال است. سرویس VPLS ما که معمولا آنها روی این
سرویس ترافیک خود را میگذارند و به استانها انتقال میدهند با 25 درصد
تخفیف براساس مصوبه181رگولاتوری، قیمتی حدود سه میلیون و 150 هزار تومان
دارد.
این هزینه انتقال برای انتقال ترافیک شرکتها به هر استانی ثابت است؟
دقیقا
هر STM1 ،24میلیون است و تنها ۱۹ درصد هزینه کاربران را تشکیل میدهد.
هزینه انتقال هم فقط سه میلیون و ۱۵۰ هزارتومان است، این دو با هم 25 درصد
هزینه فعلی اینترنت میشود. چرا واقعا شرکتهای اینترنتی 79 درصد گرانتر
از شرکتهای تمام دنیا میفروشند. این جای تامل دارد.
ظاهرا
پیچیدگیهای مربوط به انتقال بخش عمده هزینهها را تشکیل میدهد و بخش قابل
توجهی از آن هم شامل شرایط انتقال توسط مخابرات میشود، این طور نیست ؟
همه
شرکتهای اینترنتی از طریق مخابرات استانی یک ظرفیت انتقالی را اجاره کرده
و به ما وصل میشوند. وقتی به ما وصل شدند دیگر فرقی نمیکند که در کجا
قرار داشته باشند تا مجبور به پرداخت هزینه اضافه بشوند. حتی ما پیشنهاد
دادیم که آن سه میلیون و 150 هزار تومان را که باید بابت هزینه انتقال ADSL
به ما بدهند، پرداخت نکنند. به جای اینکه از تهران سرویس بخرند و به مشهد
انتقال بدهند از همان مشهد سرویس مورد نیازشان را از زیرساخت بخرند. طبیعی
است این چرخاندنهای اضافی هزینه اضافی هم میخواهد، این هزینهها را که ما
نباید پرداخت کنیم.
با این توضیحات به این نتیجه میرسید که انحصار در
بخش پهنای باند و انتقال اگر هم شکسته شود تغییری در شرایط قیمت اینترنت
کشور نخواهد داشت؟
قطعا تغییری نمیکند. چون وقتی 35 درصد تخفیفی را که در بخش پهنای باند دادیم کسی احساس نکرد، فرض کنیم این 65 درصد مابقی را هم بیاییم تخفیف بدهیم به نظر شما کسی تغییری در شرایط احساس میکند؟
اگر
از بحث قیمت فاصله بگیریم به بحث کیفیت میرسیم. شرکتهای اینترنتی
معتقدند شبکه زیرساخت یک شبکه قدیمی است و همین باعث میشود که کیفیت
اینترنت کاهش پیدا کند.
کیفیت دارای شاخص است. یعنی وقتی ما میخواهیم
بگوییم کیفیت خوب یا بد است، باید بگوییم با چه خطکشی و با چه ملاکهایی
این کیفیت را میسنجیم. کیفیت در یکسری پارامترهای اصلی تعریف میشود. مثلا
ضریب دسترسی چقدر است، packet lost چقدر است، جیتر چه میزان است یا تاخیر
(Latency) آن چقدر است؟ بنابراین اینکه شبکه قدیمی باشد یا جدید، باید این
شاخصها را تحویل بدهد. یعنی این مشکل دارنده شبکه است که باید در هر
شرایطی این شاخصها را تحویل دهد.
شما با چه کیفیتی سرویس را به شرکتها تحویل میدهید؟
باید
دید چه بخشی از شبکه در اختیار ما است. همه شبکه که در اختیار ما
نیست.بخشی که مربوط به ما است، از مرز است تا آن شهری که ما پهنای باند را
در اختیار شرکتهای اینترنتی میگذاریم. از شهر تا جایی که سرویس به دست
کاربر برسد مسوول کیفیت شرکت اینترنتی است.
چه تضمینی وجود دارد که زیرساخت شاخصهای کیفیت سرویس را به خوبی ارائه کند؟
یک
موافقتنامه سطح خدمات با تمام شرکتها مبادله میکنیم. این موافقتنامه
سطح خدمات یا همان SLA براساس مصوبه 177 سازمان تنظیم مقررات است.
اما به گفته شرکتهای خصوصی این موافقتنامه سطح خدمات اجرا نمیشود؟
چطور
اجرا نمیشود. بعضی وقتها پیش آمده که کیفیتمان براساس همین قرارداد SLA
افت کرده و به شرکتها خسارت لازم را پرداخت کردهایم. اگر اجرا میشود پس
میتوانید بگویید چند درصد از افت کیفیت شبکه اینترنت مربوط به شبکه
زیرساخت و چند درصد مربوط به شرکتهای اینترنتی بخش خصوصی یا مخابرات بوده
است؟ اینکه چند درصد از مشکل مربوط به ما بوده است را ما متوجه نمیشویم،
این را باید سازمان تنظیم به شما اعلام کند.
ادعایی از طرف برخی
شرکتهای اینترنتی مطرح میشود مبنی بر اینکه وقتی آنها از زیرساخت یک STM1
خریداری میکنند اگر از بخشی از این فضا استفاده نکنند زیرساخت بدون اطلاع
این فضای خالی را با یک شرکت دیگر به اشتراک میگذارد. این ادعا را قبول
دارید؟
شرکت ارتباطات زیرساخت به هیچ وجه پهنای باند فروخته شده به
شرکتی را به اشتراک نمیگذارد. ما پهنای باند را بهصورت یک به یک واگذار
میکنیم. یعنی یک STM1 میخریم و یک STM1 میفروشیم. این بحث شما را اخیرا
هم شرکتها با ما مطرح کردهاند. یعنی گفتند که ما اگر پهنای باندمان را
خالی بگذاریم، شما میروید جای خالی ما را پر میکنید. ما هم گفتیم بسیار
خوب و برای اینکه به شما اطمینان بدهیم این اتفاق نمیافتد به شما
مانیتورینگ میدهیم. یعنی با کمک این مانیتورینگ شرکتها میتوانند هر لحظه
که اراده کنند لینک خودشان و آن ظرفیتی را که از زیرساخت خریداری کردهاند
مشاهده کنند و ببینند که ما این ظرفیت را پر نمیکنیم.
اما گویا هنوز
شرکت ارتباطات زیرساخت این سیستم مانیتورینگ را ندارد و شرکتها نسبت به
نبود چنین سیستمی برای نظارت ظرفیت خریداری شده خود انتقاداتی را مطرح
میکنند. دقیقا حق با شرکتها است. ما مانیتورینگمان دیر آماده شد، منتها
با تمام شرکتها توافق کردیم که مانیتورینگ را در اختیارشان بگذاریم.
تجهیزات این کار نیز به صورت کامل فراهم شده و ما فکر میکنیم که حداکثر
ظرف سه هفته (20 روزآینده) ما این سیستم مانیتورینگ را در اختیارشان قرار
میدهیم.
در یک مصاحبه گفته بودید مشکل سرعت و کیفیت اینترنت در رعایت
نکردن فرمول ضریب اشتراک از طرف شرکتهای اینترنتی است؛ درحالیکه اگر
فرمول یک به هشت را درباره یک خط ۱۲۸ در نظر بگیریم به هر کاربر ۱۶ کیلوبیت
بیشتر نمیرسد و الان شرکتها به مراتب بالاتر از این را به کاربران
میدهند.
ضریب اشتراک به این معنی نیست که شما یک سرویس را تقسیم بر 8
کنید. این تصور کاملا غلط است. ما وقتی میگوییم که یک سرویس 128 میفروشیم
با ضریب یک به 8، به این معنی است که باید هر لحظه هر کاربر به 128k
دسترسی داشته باشد. پس چرا به 8 کاربر میفروشیم؟ برای اینکه همه کاربرها
در هر لحظه آنلاین نیستند. اینکه ضریب اشتراک را تقسیم کنیم نه ما و نه
رگولاتوری، قبول نداریم.
پیشنهاد شما برای اینکه این ضریب اشتراک به درستی صورت بگیرد، چیست؟
ما
آمدیم بحث ضریب اشتراک و پهنای باند را با همه شرکتهای اینترنتی،
اپراتورهای مخابراتی و... در جلسهای مطرح کردیم. درنهایت به این نتیجه
رسیدیم که هیچ شرکتی نباید بیشتر از 90 درصد لینک خریداری شدهاش را مصرف
کند. این دستاورد بسیار بزرگی است؛ چراکه بیش از 100 درصد از ظرفیت خود را
شرکتها استفاده میکردند. قبول کردن این شرط برای شرکتها هزینه دارد؛
چون میخواهند 10 درصد از پهنای باندش را خالی بگذارد. اما آنها این شرط را
پذیرفتند و حاضر شدند هزینه را بپردازند؛ اما سرویس باکیفیتتری به
مشترکان خود بدهند؛ البته بدون افزایش قیمت سرویس خود.
قبول کردن این شرط چه تاثیری روی کیفیت سرویس اینترنت خواهد گذاشت؟
این
10 درصد خالی به ما چه کمکی میکند: 1) هیچ وقت مشترک با packet lost ناشی
از ترافیک برگشتی برخورد نمیکند، 2) در شبکه دیتا، تجهیزات و لینکها
کیفیت 100درصدی هیچ وقت ندارند. این خاصیت شبکه IP است. وقتی به 90 درصد که
میرسند، همین شکلی شروع میکنند از 90 درصد بالا میروند، 91، 92 و 93
ترافیک دچار افت کیفیت میشود. این خصلت شبکه IP هست و هیچکسی در آن
تقصیری ندارد.
این سیاست افزایش پهنای باند که از دولت گذشته تا امروز هم دنبال میشده تاثیری روی کیفیت اینترنت نداشته مشکل از کجاست؟
پهنای
باند اضافه کردن به این معنا نیست که مشکل کاربر نهایی برای بحث کیفی حل
شود. در حال حاضر سیاست دولت در این خصوص کمی تغییر کرده است. سیاست دولت
افزایش سرعت دسترسی مردم به اینترنت و میزبانی سایتهای پرمراجعه در داخل
کشور است. در نهایت ما توانستیم چیزی در حدود 30 درصد از ترافیک کشور را که
میخواهد به اینترنت وصل شود، به داخل ایران بیاوریم و هفتاد درصدش
اینترنتی باشد که در خارج از ایران است. وقتی 30 درصد محتوا به داخل ایران
بیاید سرعت و کیفیت دسترسی کاربر نهایی هم به شدت افزایش پیدا میکند. این
سیاست در حال تداوم پیدا کردن است. امیدواریم که بتوانیم این 30 درصد را
افزایش بدهیم و بتوانیم به 40 یا 50 درصد برسانیم.
بخشی از متخصصان
حوزه اینترنت کاهش سرعت و کیفیت اینترنت را بهدلیل عدم مدیریت ترافیک
اینترنتی مربوط میدانند. مدیریت زیرساخت در بحث ترافیک اینترنتی کشور به
چه صورتی است؟
اگر مستنداتی درباره افت کیفیت بر اساس مدیریت فعلی
ترافیک اینترنتی دارند به ما ارائه دهند. مستندات هم باید فنی باشد.
متاسفانه تاکنون ما هیچ مستندی از طرف این شرکتها دریافت نکردهایم که
نشان دهد ما ترافیک را خوب مدیریت نمیکنیم این ادعا به هیچ وجه قابل پذیرش
نیست.
بهعنوان آخرین سوال در یک ماه گذشته جناب آقای واعظی بهعنوان
وزیر ارتباطات یک ضربالاجل 45 روزه به زیرساخت دادند تا مشکل اینترنت کشور
را این شرکت حل کند و زیرساخت هم حل مشکلات این حوزه را به 45 روز بعد از
این ضربالاجل انتقال داد؛ به نظر شما مشکل اینترنت کشور با این
ضربالاجلها قابل حل است؟
دستور آقای وزیر تاثیر بسیار فوقالعادهای
داشت. این تاثیر این بود که زیرساخت ظرف45 روز مدیریتی روی حوزه اینترنت
کشور انجام دهد و گزارشی را تقدیم وزیر ارتباطات کند. در این مدت
ضربالاجل، هفت جلسه با اپراتورها، شرکتهای اینترنتی ندا و شرکتهای
ISDPبرگزار کردیم. درمجموع این هفت جلسه یک همدلی و توافق کلی بین
بازیگران این حوزه ایجاد شد تا همگی جدای از اینکه بگوییم مقصر کیفیت پایین
اینترنت چه کسی است تلاش کنیم که کیفیت سرویس اینترنت در کشور را افزایش
دهیم. کاری که دولت جدید انجام داده است افزایش میزان دسترسیها است. تعداد
پورتهای اینترنت پرسرعت به شدت در حال افزایش است. همچنین وزارت ارتباطات
تلاش کرد در شرایطی که قیمت تمام سرویسها، خدمات و قیمت ارز در کشور
افزایش پیدا کرد، ریالی قیمت سرویس اینترنت افزایش پیدا نکند. ثابت نگه
داشتن قیمتها و همچنین ارائه تخفیف در این حوزه از شاهکارهای دولت است.
بهعنوان یک کاربر حاضر هستم قیمت بالا پرداخت کنم؛ اما به کیفیت بالا
دسترسی داشته باشم.
در بخش کیفیت میتوانم از طرف تمام شرکتها و نه
تنها زیرساخت به مردم این وعده را بدهم که بعد از 45 روزی که اعلام
کردهایم (اواسط شهریورماه) مردم شاهد بحث ارتقای کیفیت سرویس اینترنت در
کشور خواهند بود و این رشد کیفیت را لمس خواهند کرد.
هزینه اینرتنت دیگه تقریبا مجانیه و عمده هزینه پرداختی بابت محتوا هست.
بالاخره انحصار همیشه منجر به کسب و کار سودآور می شه.
خوش به حالشون با این رانتشون
با توجه به پتانسیلهای به فعلیت نرسیده و شرایط جذاب در کشور (به طور کلی بازار بکر) سرمایهگذاران بسیاری حاضرند در حوزه زیرساخت (به عنوان جذابترین حوزه در صنعت ارتباطات) سرمایهگذاری کنند. اما زیرساخت در بهترین حالت (برای سرمایهگذار) فقط 40 درصد از درآمد را بدون هیچ تعهدی اعطا می کند. به عبارتی اظهارات آقاین در جلسات را که میشنوی بهترین عبارتی که به ذهن خطور می کند این است که صد رحمت به ترکمن چای.. در آن قرارداد حداقل به ایران دولت فخیمه گفته شده بود.
آقایان در زیرساخت تصور می کنند سرمایهگذاران دزد و غارتگرند و دوستان زیرساختی حافظ منافع مردم.
به عنوان نمونه شرکتهای دارای مجوز موظفند حدود 90 درصد از درآمد ترمینیشن و اورجینیشن (ارتباطات بین الملل) را به زیرساخت پرداخت کنند که در ان شرایط قاچاق گسترده ترافیک امری عادی و طبیعی است.
در منطقه خلیج فارس هر STM1 حدود 1500 دلار یعنی حدود 3.5 میلیون تومان هزینه دارد. دوستان زیرساخت پاسخ دهند که مگر هزینه شبکه فیبر نوری (که در استانداردهای بین امللی عمر 50 ساله برای آن در نظر می گیرند؛ یعنی هزینه استهلاک 2 درصدی) چقدر است که با اعمال ضریب شیر آن را به 24 میلیون و 38 میلیون می فروشند؟