bato-adv
کد خبر: ۱۹۶۴۱

جی لو یا فرارو؟

میم .فه

تاریخ انتشار: ۱۸:۴۲ - ۰۵ بهمن ۱۳۸۷
راستش را بخواهید این‌جورها هم نبود که قبلا از من نخواسته باشند طنز روزانه بنویسم. نخیر بارها و بارها از من تقاضاهایی شده بود و به قول عین‌الله باقرزاده در شهر به من پیشنهاداتی شده بود، منتها خودم قبول نمی کردم. دلیلش هم ربطی به فروتنی و ماخوذ به حیایی و اینطور ریاکاری ها نداشت. می ترسیدم سوژه کم بیاورم و برای شندرغازی که قرار است از یک رسانه بگیرم، آبروی خودم را با مطالب آبکی ببرم. اما بعد از مدتی دیدم همینطور چشم بسته هم می‌شود سوژه پیدا کرد و بدون نیاز به آب‌بندی، هر روز نه یکی بلکه سه چهارتا طنز آب‌دار نوشت. 

کافیست فقط آدم نگاهی به این سایت‌های خبری اینترنتی ایرانی بیندازد. حالا لطفا نگویید آدم چشم بسته چطور می‌تواند ببیند؟ می‌تواند دیگر. مثلا عرض کنم. شما فکر می‌کنید همین الان اگر خانم آنجلینا جولی، با آن پشتکار مثال زدنی‌شان، با یک لباس نه چندان مناسبی در میان جماعت نابینایان ظاهر شود، واقعا دیده نخواهند شد؟! پس شما هم تصدیق می فرمایید که دیدن فقط به چشم سر نیست که. به چشم دل و جاهای دیگر هم ربط دارد.
حالا شما فکر می‌کنید وقتی بانوی اجنبی غیرمسلمانی که اشتهار خوبی هم ندارد؛ بدون نیاز به چشم سر اینقدر خوب دیده شود، آدم‌های شریف و خودی و خوش‌نامی مثل آقایان فواد صادقی و سردار طلایی و جعفر محمدی و طلایی نیک و همین محمد حسین خان خوشوقت خودمان یا سایت‌هایشان که عبارت باشد از آینده و فردا و عصر ایران و تابناک و فرارو واقعا برای دیده شدن مشکلی دارند؟ یعنی به نظر شما اینها از جی لو کمترند؟! نعوذ بالله! (خب راستش را بخواهید من هم مثل شما ترجیح می‌دهم به جای ایشان و رسانه‌هایشان، اوشان و رساناهایشان را ببینم ولی خب به قول معروف "هر راست را نشاید گفت". بالاخره دروغ مصلحتی را برای همین وقت‌ها ساخته‌اند دیگر!) به قول شکارچی مشهور، زبل‌خان کافیست آدم دستش را دراز کند تا... 

تقدیم به بسیجیان عزیز!
واقعا شما فکر کرده‌اید وسط این تحولات عظیم جهانی من می‌نشینم برای شما سایت باز می‌کنم و خبر می خوانم که قاه قاه بخندید؟ بعد هم بیایند من را به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی ببرند یک جاهایی؟! فکر می‌کنید من اینقدر ساده‌ام که فکر کنم اگر خبری یا عکسی را رسانه‌های نظام (با رسانه‌های نظامی اشتباه نشود، شد هم شد؛ بیراه نیست که!) منتشر کردند من هم مجازم که نقل کنم؟ یعنی من آنقدر ساده‌ام که بیایم مثلا خودم را با آقای خوشوقت مقایسه کنم؟! می‌دانید ما چقدر فرق داریم؟ البته من که در سنین جوانی به خاطر اشتباه گرفتن گِل سرشور با پودر خودکشی (ر.ک. سعید امامی) از فرق آزادم ولی بالاخره آقای خوشوقت که فرق دارند. نه‌خیر، من حواسم هست... 

به عنوان مثال من اینقدرها حواسم هست که اگر در روزنامه‌ها و سایت‌ها بخوانم که سازمان بازرسی کل کشور و قوه قضائیه برای واگذاری سهمیه چهل درصدی ایثارگران به بسیجیان، به سازمان سنجش کشور فشار وارد می کنند و حتی رئیس این سازمان را هم به انفصال از خدمت تهدید کرده‌اند؛ با خودم نگویم که این چه قوه قضائیه‌ای است که برای تبعیض فشار می‌آورد و آن چه سازمان بازرسی کل کشوری است که برای تبعیض، تهدید می‌کند. چرا که همانطور که همگی می‌دانیم، این نهادها اصولا برای ایستادگی در مقابل تبعیض به وجود آمده‌اند و ایستادگی، ایستادگی است چه مقابل یک چیز، چه پشت سر یک چیز! 

من حیث المجموع اینکه این چیزها به ما نیامده و حتی اگر سازمان بازرسی کل کشور و قوه‌ی محترم قضائیه، تشخیص بدهند که بسیجیان محترم (که قطعا در میان آنها فرزندان بسیاری از مقامات بازرسی کل کشور و قوه قضائیه شرف حضور دارند) علاوه بر سهمیه 40 درصدی در دانشگاه، باید یک سهمیه‌ی سی درصدی از گاز کشور، یک سهمیه‌ی 25 درصدی از آب شرب، یک سهمیه‌ی 40 درصدی از مدال‌های ورزشی کشور، یک سهمیه‌ی 50 درصدی از کل نزولات آسمانی، یک سهمیه‌ی 60 درصدی از مناصب مدیریتی، یک سهمیه‌ی 80 درصدی از موقعیت‌های دیپلماتیک و حتی یک سهمیه‌ی 100 درصدی از کل کشور را داشته باشند، به ما نیامده در این باره نظری داشته باشیم و من به شخصه کل سهمیه‌ی نظرهای خودم را هم پیشاپیش به برادران و خواهران بسیجی پیشکش می‌کنم! البته این عزیزان هم در عوض دست دهنده دارند. مثلا می‌توانند 100 درصد خدمت سربازی‌شان را بدهند ما برویم همانطور که تا الان کسر خدمت‌های سربازی مربوط به سهمیه‌ی بسیجشان را سخاوتمندانه برای ما سرشکن کرده‌اند! 

این عکس متعلق به کیست؟
سایت فرارو، در تیتری که به راستی تکان دهنده است، زیر عکس یک بنده‌خدایی که مشتش را قاطعانه بلند کرده است نوشته: "ننگ عقب ماندگی باید از تاریخ ایران حذف شود" این بنده‌ی خدا شباهت عجیبی به آقای سید محمد خاتمی خودمان دارد هرچند که محال است این عکس از او باشد چون آن آدم نازنین در مواردی مثل کتک زدن وزیرانش و  توقیف یک شبه‌ی 29 نشریه... و در زمانی که رئیس جمهور بود هم صدایش را بلند نمی کرد چه رسد به الان. لطفا اگر این آقا را می شناسید به ما هم معرفی کنید.
ضمنا آقای "ننگ عقب‌ماندگی" هم سلام می‌رسانند و می‌گویند چشم همین الان حذف می‌شوم. زودتر می‌گفتید خب! 

هنر مبالی!
این هنر مبالی را از خودم درنیاوردم. ترجمه‌ایست برای اصطلاح art urinal. نمونه‌اش هم در زیر هست. اثر کلارک سورنسن:

برچسب ها: طنز
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین