بعد از موفقیتهای پیدرپی تیم ملی والیبال که کام همه ایرانیان را در سراسر جهان شیرین ساخت تیم ملی فوتبال کشورمان هم در روز شنبه مقابل آرژانتین خوش درخشید و هرچند بازی با شکست مواجه شد اما یک باخت شیرین را رقم زد که این موفقیت از نگاه سیاسیون دور نماند و حتی در عرصه بینالمللی هم پیامهای تبریک و تحسین به سمت کشور روانه شد. وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد ایران لایق برد بود؛ این سخن هرچند در قالب ورزش بیان شد اما به نوعی دیپلماسی پینگپنگ را به خاطر آورد که در این راستا محسن صفاییفراهانی، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال با آرمان به گفتوگو نشت که متن آن در ادامه میآید:
نظر شما درمورد سخنان جان کری وزیر امورخارجه آمریکا بعد از بازی ایران – آرژانتین که اعلام کرد ایران لایق برد بود چیست و آیا این را نوعی دیپلماسی فوتبال میدانید؟
گپهای دیپلماتیک که در کنار بحثهای فرهنگی مطرح میشود نهایتا ناشی از این میتواند باشد که ابتدا این عقلانیت وجود داشته باشد که از فرصتها استفاده کنیم درواقع این نوع گفتمانها نوعی ابزار است و نمیتواند خود دیپلماسی باشد و این مساله نمیتواند فینفسه در روابط تاثیر داشته باشد. برای مثال وقتی مساله دیپلماسی و حل مشکلات میان چین و آمریکا در قالب دیپلماسی پینگپنگ مطرح شد این بدین معنا نبود که آن مسابقه تاثیرگذار بود بلکه این بازیها تنها ابزاری بود که از آن ابزار استفاده کنند و از آن طریق روحیه مردم را از آن فضایی که قبل از این جریان داشت، دور کنند. بنابراین اینجا این سوال مطرح میشود که چقدر ما مایل هستیم با دنیا تعامل داشته باشیم. اگر دولت را تنها قوه مجریه بدانیم، طبیعی است که دولت کنونی به دنبال چنین تعاملی هست اما آيا قوای دیگر نیز همگام با دولت در این مسیر قرار دارند؟ بنابراین باید این عزم و اراده یعنی تعامل با دنیا در تمام ارکان و قوا بهوجود بیاید. صرف اینکه ما تصور کنیم این بحثها که پیرامون مباحث ورزشی و فرهنگی مطرح میشود اشتباه است.
یعنی در آمریکا نیز این اراده وجود ندارد؟
در طرف مقابل هم برخی خواستار برقراری این رابطه هستند. اما مهم این است حامیان برقراری روابط سعی کنند از هر ابزاری استفاده کرده و سطح تنش را کاهش دهند البته در این راه هزینههایی هم باید داد. برای مثال حضور آمریکا در عراق آیا بدون هزینه است؟! قطعا اینچنین نیست و حضور نیروهای نظامی آمریکا در عراق برای این کشور، هزینه گزافی را بهدنبال دارند و حتی حضور سربازان آمریکایی در اروپا هم برای آنها هزینهبر است بنابراین آمریکا بهدنبال این است که امنیت این کشورها را به دست خودشان بسپارد و از این طریق از حجم هزینههای خود بکاهد و این درحالی است که آمریکا بیش از همه کشورها بودجه نظامی دارد. بنابراین مسلم است که هرچه تنش کاهش یابد، هزینههای دولت آمریکا نیز کاهش مییابد. بهعبارت دیگر درست است که آمریکا در تمام دنیا به دنبال حفظ منافع ملی خود است اما این طبیعی است که این حفظ منافع را از کمهزینهترین راه میخواهد محقق سازد و جدای مباحث ژورنالیستی این عین عقلانیت است.
با توجه به آنچه بیان کردید یعنی این نوع گفتمانها هیچ تاثیری نخواهد داشت؟
نه، منظور من این نیست که هیچ تاثیری ندارد بلکه این اراده یعنی استفاده از فرصتها باید از سوی هر دو طرف وجود داشته باشد. بهیاد دارم سالی که رئیس فدراسیون فوتبال بودم دولت آمریکا تمام تلاش خود را به کار بست تا تیم فوتبال ایران به آمریکا برود زمانی که با رئیس فدارسیون فوتبال وقت صحبت میکردم ایشان بیان داشت بیشتر از آنکه ما به این کار اصرار داشته باشیم خانم آلبرایت (وزیر امورخارجه دولت کلینتون) خواستار تحقق این مساله است. حتی آن زمان هنگامی که تیم ملی ایران به آمریکا سفر کرد بهصورت کامل دولت آمریکا و نه فدراسیون سنگ تمام گذاشت که از چنین فضایی استفاده و بهرهای برده نشد و نهتنها بهرهای برده نشد بلکه سیل هجمهها نسبت به این مساله صورت گرفت.
بحث رابطه با آمریکا هرازگاهی مطرح میشود، نظر شما چیست؟
بدیهی است این دید در دولت نیز وجود دارد بهویژه در دولت یازدهم اینگونه است که آنها میخواهند با همه بهجز رژیمصهیونیستی تعامل داشته باشند اما اینکه مساله را باید بهصورت عقلانی سامان دهیم و موانع را مرتفع کنیم که چنین عزمی نیاز به تغییر رویکرد آمریکا نسبت به مواضع جمهوری اسلامی ایران دارد.
بازی ایران و آرژانتین را چگونه دیدید؟
نمیخواهم به تیم بپردازم و مایلم در حوزه مدیریت با شما صحبت کنم و درواقع نهادهای ذیربط باید به این مقوله خوب دقت داشته باشد یعنی دو اتفاق مدیریت موجب درخشش شد یکی آمدن ولاسکو به ایران بود که توانست تیم والیبال ایران را به یک درجهای از رشد برساند که امروز یکی از برترین تیمهای جهان است و این درحالی است که والیبال در دانشگاههای ما از جایگاه مناسبی برخوردار نیست بنابراین آمدن یک فرد آگاه و حرفهای که به تمام ابزارهای روز آشناست و فردی که به خوبی والیبال را میشناسد، توانست تیم والیبال را به یک استاندارد جهانی برساند. همین اتفاق در تیم فوتبال توسط کیروش افتاد. قبول دارم تیم بسیار عالی بازی کرد اما آن نوع ارنج و چیدمان و درکی که مربی از تکتک اعضای تیم و از بازی تیم مقابل دارد موجب چنین موفقیتهایی میشود. میخواهم این را بگویم که اگر ما در این دو رشته ورزشی امروز اینجا هستیم، نشان از مدیریت دارد. درواقع باید بگویم اگر ما میخواهیم در دیگر عرصهها موفق باشیم باید از مدیریت درست بهره گیریم. اگر امروز میخواهیم از این وضعیت خارج شویم باید بپذیریم بدون آنکه وابسته شویم از کارشناسان دیگر کشورها برای بهتر ادارهکردن امور استفاده کنیم. بنابراین دولتمردان ما باید از والیبال و فوتبال درس بگیرند و به بحث مدیریت توجه داشته باشند.