
هارولد پینتر، نمایشنامهنویس، کارگردان و هنرپیشه بریتانیایی که در سال ۲۰۰۵ جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرده بود، در سن ۷۸ سالگی در گذشت. معروفیت پینتر پس از نمایشنامهی «سرایدار» بود که در سال ۱۹۶۰ به روی صحنه آمد.
هارولد پینتر در روز ۱۰ اکتبر ۱۹۳۰ در لندن چشم به جهان گشود. پدرش که یک خیاط بود، پیش از آن با نام «داپینتو» از پرتقال به انگلستان مهاجرت کرده بود. پینتر ۱۷ ساله بود که دبیرستان را به پایان رسانید و سپس در دانشکدهی هنرهای دراماتیک لندن، که یکی از برجسته ترین آموزشگاههای هنرپیشگی است، به تحصیل پرداخت. اما پس از چند ترم از ادامهی تحصیل سرباز زد و حتا از رفتن به خدمت سربازی نیز خودداری کرد.
بیست ساله بود که به یک گروه نمایشی معروف پیوست که شکسپیر را به آبادیهای کرانههای غربی ایرلند برد. سه سال پس از آن به انگلستان بازگشت و آنگاه با نام «دیوید بارون» بیشتر در نقش نمایشنامههای شکسپیر ظاهر میگردید.
هارولد پینتر هنگامی که ۱۳ ساله بود به نوشتن روی آورد و در ۱۷ سالگی مجموعهای از شعرهای خود را منتشر کرد. رمان «کوتولهها»یش را که تا اندازهای زندگینامهی خود اوست تا زمانی دراز ناتمام گذاشته بود، اما سرانجام آن را در سال ۱۹۹۰ برای نخستین بار انتشار داد. پینتر در یک جشنواره ی دانشجویی در "بریستول" با نمایشنامهی یک پردهای خود بنام «اتاق» توجه همگان را به خود جلب کرد، اما معروفیتاش پس از آن نمایشنامهی سه پرده ای «سریدار» بود که در سال ۱۹۶۰ اجرا گردید.
پس از آن بود که او در تئاتر لندن و در برادوی در نیویورک به چهرهای شناخته شده بدل شد. پینتر در نمایشنامههای خود ترس را که نیروهای مرموز و ناشناخته در زندگی روزمرهی انسانها پدید میآورند، موضوع اصلی کار خود قرار داد. افزون بر آن به ارتباط و پیوندهای انسانی پرداخت. در نمایشنامهی وی با نام «جشن تولد»، که در سال ۱۹۵۸ اجرا گردید، ترس و تهدید نیروهای سیاه و مرموز درهم آمیختند. و آنگاه در نمایشنامه ی «فریب خورده» زندگی بی پناهترین مردم روزگار را به روی صحنه آورد.
هارولد پینتر پس از موفقیت بزرگش در نمایشنامهی "آنهایی که به خانه بازمی گردند" در سال ۱۹۶۵ دیگر هیچ کار خلاقی برای تئاتر انجام نداد. پس از آن اما، با نمایشنامههای «منظره» و نیز «سکوت»، سکوت خود را شکست و مرحلهی تازهای را در آفرینش هنری با موضوعات نوتری آغاز کرد. وی با نمایشنامه «ناکجاآباد» در سال ۱۹۷۵ یکبار دیگر به موضوع «سریدار»، اما در سطحی بالاتر، بازگشت.
پینتر زبان را نیز موضوع نمایشنامهی کوتاه دیگرش به نام «پارتی تایم» قرار داد که در آن کسی که یک خودکامهی غربی او را پشتیبانی میکند، در یک مجلس عیش و نوش به پایکوبی و میخوارگی سرگرم است، در حالیکه در بیرون، تهاجم به مردم کشتههای زیادی برجای می گذارد.
نمایشنامهی «مون لایت» را، که در سال ۱۹۹۳ در لندن اجرا گردید، «پتر تسادک» کارگردان آلمانی در سال ۱۹۹۵ در آلمان به روی صحنه آورد و در هامبورگ نیز نمایشنامهی «خاکستر به خاکستر» او با برگردان آلمانی اجرا شد. این نمایشنامه، داستان زوجی را بازگو می کند که نمی توانند با یکدیگر سخن بگویند. این نمایشنامه را یکی از بهترین کارهای پینتر ارزیابی کردهاند.
هارولد پینتر همچنین در سالهای خلاقیت نمایشنامهنویسی به عنوان کارگردان تئاتر و سینما نیز، موفق بود و گاه گاهی نیز خود نقشی را در تئاتر و یا در برابر دوربین بازی می کرد. پینتر در میانهی سالیهای دههی ۸۰ خود را تا مرحله ی یک نویسنده سیاسی بالا برد. وی در مقالهها و نیز در شعرهایش از سیاست اجتماعی مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت بریتانیا، انتقاد می کرد و بعدها علیه جنگ در خلیج فارس و ماموریت ناتو در سیبری برخاست. پینتر همچنین به جنگ آمریکا و همپیمانانش در افغانستان و عراق با دیدهی انتقادی مینگریست.
هارولد پینتر برای دفاع از نویسندگان و گزارشگران دربند و یا تحت پیگرد در سال ۲۰۰۱ مدال «هرمان کستن» را از ایالت هسن آلمان و کانون نویسندگان این کشور دریافت کرد.