محمد علی ابطحی در وبلاگ خویش مطلبی در باره آتش سوزی سینما جمهوری نوشته است و این ماجرا را از دو جهت فاجعه آمیز دانسته است.
در این یادداشت می خوانیم:
با توجه به عمدی بودن آتش گرفتن سینما جمهوری که در میان خبرهای هفته گذشته اعلام شد و فقط توجه اهالی فرهنگ و هنر را به خود جلب کرد، میتوان این ماجرا را از ۲ جهت فاجعهآمیز خواند؛
یکی برای اینکه در این کمبود فضاهای فرهنگی و هنری، یک سینمای دیگر از گردونه خارج شد. سینما خانهی هنر است و سینماروها دلبستگان هنر هنرمندانی هستند که در عرصهی جهانی علیرغم همهی مشکلات، نام ایران را با افتخار سربلند نگه میدارند.
وجود سینمای فاخر ایرانی که دیگر دنیا با نام خالقان آن آشنایی دارند و بینندهی آن هستند، از هر وسیلهای برای نامآور کردن ایران در سطح جهانی مؤثرتر است. وقتی سینمای ایران این چنین در دنیا بر قله قرار دارد، هنردوستان ایرانی بیش از همهی دنیا حق دارند که بینندهی این هنرآفرینیها باشند. سینما حلقهی وصل مردم و هنر هنرمندان نامی کشورشان است.
وقتی یکی از اینها در آتش میسوزد و یا تخریب میگردد، باعث محروم شدن مردم از دیدن تلاش هنرمندان است؛ به خصوص در این سالها که نه تنها سینمای فاخر مورد حمایت مسئولان رسمی نیستند، بلکه هر روز از این باغ مشکل آفرینی برگ و بر جدیدی میرسد. همچنانکه تعدادی از این فیلمهای دیدنی هنرمندان داخلی در ایران مجوز نگرفتند و بعضاً دیگرانی تنها در خارج از مرزها آن را دیدند.
نکتهی دردناک دیگر این بود که این اتفاق در سینمای جمهوری اتفاق افتاد. آنجا علاوه بر سینما، پاتوق فرهنگی هنردوستان بود. مرحوم علی حاتمی و بعد از آن دختر هنرمندش لیلا حاتمی و علی مصفا سینما جمهوری را مرکز گرد هم آمدن اهالی خوش ذوق و مظلوم هنر کرده بودند. وجود کافههای فرهنگی که برگرفته از یک سنت فرهنگمدار فرانسوی بوده در یک قرن اخیر در ایران خدمات بزرگ فرهنگی کرده است. هنرمند در جمع میتواند شکل بگیرد.
گفتوگو و تبادل نظر در محیطهایی که تناسب با روح ظریف هنرمند داشته باشد، اثرآفرین عرصهی ادبیات و هنر است. کافههای روشنفکری و مراکز تجمعهای اندیشمندان آثار بزرگی در ادبیات و هنر ایرانی به وجود آوردهاند که در تاریخ ایران ماندگار شده است. کافه نادری یکی از آنان بود که در آن آثار بزرگی پایهگزاری شده. کافهی سینما جمهوری هم یکی از این پاتوقهای فرهنگ ساز بود.
به این دلیل نیز از دست رفتنش فاجعهی فرهنگی و هنری بود. کاش دوباره دست به دست هم دهیم و این مرکز را بازسازی کنیم و موارد مشابهش را هم گسترده کنیم. برای لیلا حاتمی و همسر خوبش علی مصفا که یک هفته پس از حضور در کمپین دعوت از آقای خاتمی و سخنرانیهای مهمشان گرفتار این مصیبت فرهنگی شدند آرزوی توفیق بیشتر دارم.