
مسعود ده نمکی
مسعود ده نمکی در وبلاگش که در این چند وقت به تبلیغ فیلم اخراجی های 2 اختصاص پیدا کرده از خاطرات جنگ نوشته است.
یادداش ده نمکی را بخوانید:
اونقدر آتیش سنگین بود که هر ساعت این گردان ششصد نفره حمزه سید الشهدا آب می رفت و از نفراتمون کمتر می شد.
بچه ها می گفتند پشت بیسیم شنود شده که خود عدنان خیر الله برای بازپس گیری شلمچه و این یه تیکه سه راه مرگ اومده تو خط.
هر ساعت جنگ و گریز داشتیم اما همه منتظر یه پاتک سنگین بودیم.پاتکی که دیگه سرنوشت منطقه رو معلوم می کرد.بچه ها خبر دادند فرمانده لشگر مون پیغام داده اگر بتونید یکی دو شب دیگه خط رو نگه دارید کل بچه های گردان رو پاداش می ده! همه می پرسیدند خوب این پاداش چیه که تمام قوای جنگی عراق آتیششون رو رو سر ما دارن می ریزند و ما نباید عقب نشینی کنیم؟
جواب رسید اگه خوب مقاومت کنید همه بچه های گردان ناهار چلوکباب تو دزفول مهمون حاجی هستند!
یعنی نفری هشتاد تومن!
همه زدیم زیر خنده. اما پیغام اصلی که رسید غر غر ها تموم شد.گردان ششصد نفره شده بو سیصد نفر و حالا دشمن داشت مقدمات پاتک اصلی رو آماده می کرد.همه خسته و کوفته منتظر بودیم تا ببینیم از قرار گاه چه پیغامی رسیده.
پیغام این بود. امام به سید احمد آقا گفته که به بچه ها سلام من رو برسون و بگو من امشب برای همه شما دعا می کنم.
این بار همه گریه مون گرفت و همین شد پاداش و روحیه. ته مونده نیرو ها ی گردان همه چپیدیم تو خاکریزها و منتظر شروع پاتک شدیم.