bato-adv
کد خبر: ۱۷۵۳۳

نبوی: من جزو مودب‌ترین طنزنویس‌ها هستم

گفتگوی انتقادی میم فه با ابراهیم نبوی-2

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۷ - ۰۲ آذر ۱۳۸۷
(بخش دوم گفتگو با آقای سید ابراهیم نبوی در پی می‌آید. بخش نخست در این آدرس قابل مشاهده است)

...
میم فه: این که شد یک نوع بازجویی معکوس! اصلا می خواهید خواننده ها سوالات و انتقاداتشان از شما را در بخش نظرات همین مطلب مطرح کنند و شما بعدا سر فرصت جواب بدهید؟
سید ابراهیم نبوی: فرقی نمی کند. 

میم فه: فرق می کند. منتها به قول خودتان حتما نباید که فرقش توی چشم آدم فرو برود! راستی چرا بعضی وقتها از همچین تعابیری در نوشته‌هایتان استفاده می کنید؟ یا مثلا "دهن سرویس، کوتوله، نکبت، ایکبیری..."؟

سید ابراهیم نبوی: معمولا هر چند ماه یک بار از این تعابیر استفاده می کنم، علتش هم این است که این تعابیر در نوشتن طنز استفاده می شود، می توانید مراجعه کنید به عبید زاکانی، ایرج میرزا، و تقریبا همه طنز نویسان.

میم فه: مطمئنید که ما می توانیم از همه تعابیری که ایرج میرزا و عبید زاکانی در طنزهایشان استفاده کرده‌اند استفاده کنیم؟

سید ابراهیم نبوی: می توانیم. منظورتان توانایی شخصی است یا موانع قانونی؟ 

میم فه: از لحاظ شخصی که ما می توانیم به جای اصطلاحات، خودشان را هم به کار ببریم! من درباره مسائل عرفی حرف می‌زنم .تازه خودتان هم می دانید که بسیاری از مطالبی که مانده است از آن بزرگان، برای محافل خصوصی بوده.

سید ابراهیم نبوی: از نظر عرفی مشکلی وجود ندارد، شما به اس ام اس ها نگاه کنید، تقریبا بی ادبانه ترین و وقیحانه ترین جوک های جهان را ما ایرانی ها اس ام اس می کنیم و تقریبا من جزو مودب ترین طنزنویسان پارسی نویس هستم. از نظر عرفی هم مشکلی وجود ندارد. نوشته های عبید یا لطایف الطوایف برای محافل خصوصی نبوده و اصولا بحث خصوص و عموم چنانچه اکنون می گوئیم نبوده است. ضمنا مشکل این نیست که ما نباید به کسی بگوئیم گاو، یا احمق، یا کودن، یا تهمت ناموسی بزنیم. کیهان در ستون طنز اش این کار را برای آمریکایی ها می کند. حتی به کل مجلس ششم هم گفته شد طویله و گفتند نمایندگان مجلس گاو هستند. منتهی در ایران فحش دادن به اصلاح طلبان بلامانع است، اما اگر عین همان حرف را به اصولگرایان بگوئید می شویم بی ادب، و از این حرف ها. 

میم فه: من از اینکه شما طنزهای خودتان را با جک های اس‌ام اسی یا ستون طنز بعضی روزنامه ها مقایسه می کنید از شما عذر می‌خواهم!

سید ابراهیم نبوی: عذرخواهی لازم نیست دوست من، مشکل شیوه استدلال شماست، وقتی می گوئید عرف، یعنی عامه مردم با این موضوع مشکل دارند، در حالی که چنین نیست، ضمنا سعی نکنید تکه های خیلی بامزه پرتاب کنید، بالاخره جفت مان این کاره ایم! مشکل عرف نیست، مشکل بهانه است. 

میم فه: بهانه نیست. سوال است. این سوالاتی را که می‌پرسم در مورد طنزهای شما بسیار مطرح هستند. البته با همه انتقادها که موافق نیستم اما وظیفه دارم به عنوان مصاحبه کننده به شما منتقل کنم .

سید ابراهیم نبوی: اگر فحاشی اشکال عرفی دارد چرا جامعه ما دائما در حال فحاشی است؟ و اگر اشکال قانونی در آن تعبیرات است، چرا قانونا به بوش می توان گفت کوتوله ولی به مثلا به "امیرعباس هویدا" نمی توان گفت؟

میم فه: اگر بوش قدش کوتاه بود و شما به او می گفتید کوتوله، یا اگر به اوباما بگویید "کاکاسیاه" فکر می کنید چون طنزنویس‌اید، کارتان درست است؟

سید ابراهیم نبوی: کاکاسیاه یک واژه‌ی نژادی است که در هر حال استفاده از آن غلط است. اما اگر کوتوله اصطلاحی باشد که برای بی عرضه سیاسی بکار رفته باشد و قبلا هم سابقه تشبیه آن وجود داشته باشد، چه اشکالی دارد؟ این موضوع نه غیراخلاقی است و نه زشت . من اصطلاح کوتوله را در سال 1379 در کتاب کوتوله ها و درازها استفاده کردم . ربطی به مسائل بعدی ندارد . اینکه کسی مصداق تمثیل شما بشود که شما مقصر نیستید.

میم فه: شما دائما بحث همان یک کلمه‌ی خاص را پیش می کشید، درحالیکه صرف نظر از این، بارها و بارها به قیافه و ظاهر رئیس جمهور ایران (که متاسفانه مثل بنده خوشگل و خوش تیپ نیست) اشکال گرفته‌اید و آن را دست انداخته‌اید. اینطور نیست؟

سید ابراهیم نبوی: از صد باری که در مورد ایشان طنز نوشتم، دو بار هم چنین نوشتم، اتفاقا این کلمات را من خلق نکرده بودم، اینها در جوک های مردم بود، چنان که الآن هم هست. شما نمی توانید پدر مردم را در بیاورید و انتظار داشته باشید مردم برایتان جوک نسازند. این یک مکانیسم طبیعی است برای تعادل اجتماعی.

میم فه: اگر باز بهتان برنخورد و به شیوه‌ی کسانی که همیشه از آنها انتقاد می کنید فکر نکنید قصد توهین یا دست انداختن شما را دارم باید بگویم انتظار ما از طنز سیاسی بیشتر از جک اس ام اسی است .

سید ابراهیم نبوی: حرف شما را می فهمم ولی مشکل من این است که من هزار مطلب نوشته ام و اتفاقا در دو مطلب آن که بعدا حرفم را هم پس گرفتم هجو کرده ام، شما تمام طنز سیاسی مرا با همان دو مطلب قیاس می کنید ؟! در حالی که در هر صد مطلب من شاید فقط در یک مطلب چنین باشد. ببینید ، در ایران البته ما مشکل محدودیت قانونی داریم، اما طبیعی است که اگر این محدودیت قانونی نباشد من مجاز هستم که طنز و هجو را استفاده کنم .

میم فه: در مورد اینکه می‌گویید دو مطلب به آن صورت نوشته‌اید، و منظورتان این است که اینها استثنایند و نه قاعده؛ این طور نیست. آنها فقط فکت‌های ظاهری هستند که راحت شاهد مثال می شوند. والا من به عنوان یک علافه‌مند جدی به مقوله‌ی طنز معتقدم در سال های اخیر جانمایه‌ی طنزهای سیاسی شما همان چیزی است که خودتان "مکانیسم تعادل اجتماعی" می نامید و من "عقده‌گشایی و خنک کردن دل خواننده ها" .

سید ابراهیم نبوی: شما این حرف را فقط برای این می زنی که مصاحبه ات چاپ شود وگرنه اصلا چنین نیست. بخشی از طنز من همین است، ولی بخش مهمی از آن چنین نیست.

میم فه: شما در این مصاحبه دست کم سه چهار بار به خاطر سوال‌ها و انتقادات مودبانه (هرچند به نظر شما اشتباه) با من برخورد کرده اید و "نیت یابی" کرده اید. شما که خودتان اهل فن هستید این طور باشید چه انتظاری از دیگران؟!

سید ابراهیم نبوی: می دانی مشکل چیست؟ مشکل این است که وقتی با یک فیلسوف طرف هستیم طبیعتا حرف های زیبا می زنیم ...

میم فه: نه اجازه بدهید، جواب سوال اخیرم را بگیرم. چرا دائم می گویید برای چاپ ،داری اینها را می پرسی؟ چرا نیت یابی می کنید؟ توهم توطئه مگر شاخ و دم دارد؟ سوالاتی که من اینجا از شما پرسیدم، یک دهم سوالاتی که شما در آستانه‌ی انتخابات دور دوم شوراهای شهر و روستا در یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی از ابراهیم اصغرزاده پرسیدید تند نبود. یعنی یک طنزنویس منتقد نباید حتی به اندازه‌ی ابراهیم اصغرزاده تحمل پرسش و انتقاد را داشته‌باشد؟!

سید ابراهیم نبوی: بیچاره کسانی که با آنها مصاحبه کردم! احساس کردم مصاحبه شونده خوبی نیستم...

میم فه: بگذریم، داشتیم در مورد این حرف می زدیم که چرا بعضا کلماتی در طنزهای سیاسی شما به چشم می خورد که استعمال آنها چندان در عرف پسندیده نیست.

سید ابراهیم نبوی: چطور ممکن است در کشوری که روزی ده تا ای‌میل در مورد خصوصی‌ترین مسائل سیاستمداران جوک می فرستند، طنز تمیز و غیرسکسی من بشود طنز اس ام اسی؟!

میم فه: شما چرا همه چیز را به اجتماع حواله می‌دهید؟ در این مملکت گل و بلبل، خواهر من هم که برود تا سر خیابان و برگردد ده تا متلک می‌شنود. این که دلیل و توجیهی نمی شود برای من که بیایم (حتی بسیار معدود) به زن یک نفر یا همکار خودن متلک بگویم. می‌شود؟
سید ابراهیم نبوی: نه دلیل نمی شود .

میم فه: خب پس شاید لازم نباشد اگر ما می‌خواهیم آینه‌ای از اجتماع و سیاست دوران خودمان باشیم به پلشتی‌ها هم کار خودمان را آلوده کنیم .
سید ابراهیم نبوی: این پلشتی نیست. اگر قرار باشد شوخی و هجو و هزل را از طنز حذف کنید تمام تاریخ طنز ایران را باید بگذارید کنار .

میم فه: فقط بحث بر سر حدود آنهاست . مطلقا من با هجو و هزل مخالف نیستم . همانطور که خودتان می دانید اصلا ما چیزی به نام "طنز" تا 70 سال پیش نداشتیم هجو بوده و هزل. به نظر من حتی طنز سیاسی هم در حقیقت نوعی هجو اجتماعی ست. منتها همانطور که گفتم بحث بر سر حدود آنهاست.

سید ابراهیم نبوی: من این اصول را فقط به عنوان محدودیت قانونی قبول دارم . سوال دیگری اگر هست بپرسید.

میم فه: سوال که الی ماشاالله هست ولی به گمانم این گفتگو زیادی انتقادی و نفس‌گیر شد!
سید ابراهیم نبوی: خوب بود. مثل مسابقه پینگ پونگ روی میز خراب بود، توپ ها می رفت یک جای دیگر، در هر حال همیشه همین است. انتقادی شدن اش هم اتفاقا خوب بود. امیدوارم چیزی از این گفتگو حاصل شده باشد.

میم فه: من واقعا دوست دارم که شما برگردید و بتوانید در کشور خودمان فعالیت داشته باشید. می دانم که خیلی دیگر از خوانندگان و حتی منتقدین شما همین را می خواهند.

سید ابراهیم نبوی: می دانی، دوست دارم برگردم، حدس می زنم سخت باشد، ولی سعی می کنم به خودم تسلی بدهم که همه چیز بهتر از آنچه همه می گویند پیش می رود. البته این وسط روی دو چیز حساب می کنم:

اول، اینکه بدترین کارهای من همان است که همه می دانند
دوم، اینکه خودم می دانم غیر از نوشتن مشکل دیگری ندارم.

میم فه: به امید دیدار شما در تهران. البته در خیابان!
برچسب ها: طنز مبوی
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین