
وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به مشکلاتی که هفته گذشته در مذاکرات هستهای پیش آمد، خاطرنشان کرد که ایران صددرصد به توافق نهایی جامع متعهد است و در عین حال راه پرپیچوخمی با چانهزنیهای دشوار پیشروی دوطرف قرار دارد.
بنابراین اگر راهی وجود داشته باشد که ایزوتوپ رادیویی بسازید و نگرانیها درباره بازفرآوری پلوتونیوم را رفع کنید ...
درباره راکتورهای آینده، اگر آنها روشهایی را در اختیارمان بگذارند که نیازهایمان را برطرف کنیم اشکالی ندارد. درباره راکتور فعلی، باید درباره روشهای علمی مختلف و حل این مساله گفتوگو کنیم و ما آمادگی حل این مساله را داریم. این را به صورت مکتوب مینویسیم و همیشه به قولهایمان عمل خواهیم کرد. ما قول دادیم که مساله اراک را حل کنیم و مساله اراک را حل خواهیم کرد.
بیایید به سراغ مساله سوم برویم: فردو. اگر در ایران بنشینید و کسانی را ببینید که نگرانیهایی درباره فردو دارند، تنها نتیجهگیری که میتوانید به آن برسید این است که آنها میخواهند به شما حمله کنند. اهمیت فردو در چیست؟ فردو تاسیساتی است که به طور روزانه تحت بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد. روزانه! بنابراین ما نمیتوانیم کاری در فردو انجام دهیم. تنها تفاوت فردو با تاسیسات غنیسازی در نطنز این است که به فردو نمیتوان حمله کرد. بنابراین اگر پافشاری کنید که ما باید فردو را برچینیم و یا کاری با فردو انجام دهیم، این یعنی کسی قصد حمله نظامی دارد و من باید بگویم که حمله نظامی نقض اساسیترین اصول قوانین بینالملل است. منظورم این است که چنین کاری مبنای مذاکره نیست. من نباید مذاکراتی را قبول کنم که مبنای آن نقض قوانین بینالملل است. چه برسد به منافع ایران. بنابراین آنها من را مجبور میکنند مسالهای را بررسی کنم که به صورت اساسی غیرمنطقی است.
باز هم راهی برای رفع این نگرانی وجود دارد ...
راههایی برای رفع نگرانی وجود دارد، زیرا ما نمیخواهیم این برداشت
را ایجاد کنیم که ایران یک برنامه تسلیحاتی دارد. این به نفع ما نیست. ما
سیاست ابهام را دنبال نمیکنیم؛ این قصد ما نیست. ما سیاست شفافسازی را
دنبال میکنیم، اینکه به دنبال سلاح هستهای نیستیم. اگر شما ما را یک کشور
مذهبی میدانید پس حداقل مبنا و اساس پایهگذاری یک کشور مذهبی را به
رسمیت بشناسید. عالیترین اصل در یک کشور مذهبی این است که وقتی عالیترین
مجتهد آن کشور فتوایی را صادر میکند این فتوا قابل نقض نیست. این فتوا این
است که تسلیحات کشتار جمعی خلاف اصول اسلامی و حرام هستند.
بنابراین این ابهامی را باقی نمیگذارد. ما آمادهایم که این شفافیت را عملی کنیم، زیرا ما علاقهای به باقی گذاشتن هیچ ابهامی نداریم. ولی ما هیچ چیزی را که به ما تحمیل شود نخواهیم پذیرفت. ما قصد داریم درباره همه مسائل در چارچوب توافق ژنو مذاکره کنیم، ولی بر اساس اصل برابری و احترام متقابل. ما آمادهایم خود را جای شما بگذاریم و در عین حال از شما میخواهیم به محدودیتهای ما احترام بگذارید. از ما نخواهید که به شما یک تحلیل اقتصادی از اینکه چرا غنیسازی در ایران امکانپذیر است، بدهیم زیرا این درباره ما صدق نمیکند. قابلیت اقتصادی برای ما مساله نیست، مساله اصلی برای ما فقدان (فناوری) است. وقتی دسترسی به چیزی ندارید، مشکل مالی مطرح نیست.
مایلم به سراغ مسائل منطقهای بروم. من مطمئنم که شما به عنوان
وزیر امور خارجه تحولات سوریه را دنبال میکنید. یک علاقه روزافزون به
اینکه آیا ایران آماده کار کردن با سایر کشورها از طریق پروسه تحت حمایت
روسیه و آمریکا در ژنو برای رسیدن به یک انتقال سیاسی در سوریه است یا خیر،
وجود دارد. مثالی برایتان میزنم: در تاریخ 21 نوامبر نمایندگان ایران،
عربستان، روسیه و آمریکا با ولری آموس، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور
انسان دوستانه دیدار کردند تا درباره امدادرسانی احتمالی گفتوگو کنند.
بنابراین این سوال برایم پیش آمده است که آیا ایران آمادگی دارد در یک
پروسه گستردهتر شرکت کند که میتواند یک کریدور کمکهای انسان دوستانه را
به مرکز حمص باز کند یا خیر و اینکه چه گامهای دیگری امکانپذیر است.
بگذارید تلاش کنم سوالات مختلف را جواب دهم. اول درباره ژنو 2؛ ما با صراحت گفتهایم که ایران معتقد است راهحلی نظامی برای سوریه وجود ندارد. گرچه این ممکن است کاملا آشکار باشد، فکر نمیکنم همه بازیکنان منطقه این را باور داشته باشند.
آیا بشار اسد (رییسجمهور سوریه) این را باور دارد؟
اسد معتقد است که در نهایت به یک راهحل سیاسی نیاز است. ولی من معتقدم که کسانی که خواستار اقدام نظامی آمریکا هستند از اینکه آمریکا تصمیم گرفت در چارچوب قوانین بینالملل عمل کند و نه خارج از آن، ناامید شدند. آنها خواستار یک راهحل نظامی بودند ولی ما همگی امیدواریم که همه عقلشان سر جایشان بیاید و این حقیقت را که راهحل نظامی وجود ندارد درک کنند. ما به یک راهحل سیاسی نیاز داریم. ما گفتهایم که اگر دعوت شویم، در ژنو 2 شرکت خواهیم کرد و به رسیدن به آن راهحل سیاسی علاقهمندیم.
آیا ژنو 1 (توافق 2012 که خواستار انتقال سیاسی است) را به عنوان آغاز این پروسه میپذیرید؟
ما هیچ پیششرطی را قبول نخواهیم کرد، نه به این دلیل که با چیزی مشکل داریم، بلکه به عنوان یک اصل. ما معتقدیم که لزومی ندارد ایران پیششرطی را قبول کند، زیرا اگر بخواهید ایران نقش مثبتی ایفا کند آنگاه ایران را دعوت خواهید کرد. اگر نخواهید ایران نقش مثبتی را ایفا کند و آنجا باشد، آنگاه کسی دنبال دعوت شدن نیست. بنابراین من به دنبال دعوت شدن نیستم. بدون شک هیچ پیششرطی را نخواهم پذیرفت.
ما همگی میدانیم که توافقی در ژنو باید صورت گیرد و این توافق باید یک
توافق سوری باشد. بقیه نمیتوانند برای سوریه تصمیم بگیرند. بقیه تنها
میتوانند یک راهحل سوری را بر مبنای موافقت مردم سوریه تسهیل بخشند. من
معتقدم در نهایت بهترین راه برای پایدار کردن این موافقت از طریق صندوقهای
رای است و ما نباید از صندوقهای رای بترسیم. من نگران این هستم که کسانی
که به اصول دموکراتیک اعتقاد داشتند نگران نتیجه انتخابات هستند و در
تلاشند پیش شرطهایی را مطرح کنند.
یک پیش شرط جدی میتواند انتخابات منصفانه باشد. ولی نمیتوان درباره اینکه چه کسی باید در انتخابات شرکت کند یا نکند پیش شرطی گذاشت. اگر مردم سوریه باور داشته باشند که کسی نباید شرکت کند، که کسی برای حکومت مناسب نیست، به او رای نخواهند داد. آنها توانایی تعیین آینده خود را دارند و فکر میکنم اینکه سعی کنیم از قبل نتیجه انتخابات را تعیین کنیم توهین به مردم سوریه است. من معتقدم ایران میتواند نقش مثبتی در موضع سوریه داشته باشد ولی تصمیمگیری درباره آن بر عهده آنهاست. این من نیستم که عهدهدار این نمایش هستم.
تا جایی که به کمکهای انسان دوستانه مربوط میشود، ما معتقدیم که باید نگرانیهای همه طرفهای دخیل را در نظر بگیریم. اگر میخواهید بیانیههای سیاسی ابراز کنید، این یک مساله است. ولی اگر میخواهید به انسانهایی که در بخشهای مختلف سوریه هستند و تحت محاصره یک طرف یا طرف دیگر قرار دارند کمک کنید، باید مکانیزمهایی را پیدا کنید که قابل اجرا باشد. ما درباره این مساله با دوستان مختلف صحبت کردهایم. ما با ترکیه و اخضر ابراهیمی (نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه) و دولت سوریه صحبت کردهایم.
آیا در این زمینه با آمریکا هم صحبت کردهاید؟
ما درباره چیزی جز موضوع هستهای با آمریکا گفتوگو نکردهایم. ما در چارچوبهای بینالمللی مختلف از جمله جلساتی که بر عهده آموس است شرکت کردهایم. ولی این پروسه سازمان ملل است و ما میتوانیم در آن زمینه با یکدیگر کار کنیم. ما با آمریکا درباره سوریه صحبت نکردهایم. در زمینه مسائل هستهای تمرکز کردهایم، زیرا این مسالهای است که باید حل شود. ولی آمادهایم که در کمکهای انسان دوستانه با افراد محتاج در سوریه کمک کنیم. ما درباره لجیستیک آن با افراد مختلف صحبت کردهایم. ما آمادهایم که دست به کار شویم. متاسفانه برخی ممکن است به دنبال نتیجه سیاسی باشند تا انسان دوستانه. این بازی نیست که ما بخواهیم در آن شرکت کنیم.
بگذارید سوالی را صریحا بپرسم: برخی افراد میگویند که آشکار است که روحانی و ظریف اختیار مذاکره درباره پرونده هستهیی را دارند ولی پرونده منطقهای در دستان سایرین به ویژه سپاه پاسداران قرار دارد. پاسخ شما چیست؟
من مخالفم. در ایران تصمیمگیری درباره امور خارجی پروسهای است که با اتفاق نظر همراه است. رهبر ایران و شورای امنیت ملی ایران در همه مسائل دخیل هستند و رییسجمهور بازیکن اصلی است، ولی این کار را با موافقت رهبری انجام میدهد. بنابراین من با حرف شما موافق نیستم. دولت در همه مسائل سیاست خارجی اختیار دارد، ولی طبق قانون اساسی ما این اختیار در چارچوبی قرار دارد که باید از سطوح مختلف گفتوگوها و مشورتها رد شود و ما بر اساس احترام به قوانین این کشور که محدودههای خاصی از اختیار را ایجاد میکند، این سطوح را پشت سر میگذاریم.
من این سوال را تا حدودی به دلیل اظهارات محمدعلی جعفری که هفته گذشته شخصا از شما انتقاد کرد و این دیدگاه را تقویت کرد که دو دیدگاه، دو گروه و دو پرونده وجود دارد، مطرح کردند.
من معمولا سعی نمیکنم به اظهاراتی که در خارج از چارچوب سخنرانیها و اظهاراتم مطرح میشود پاسخ دهم و نمیخواهم بدون درک کل متن این اشتباه را مرتکب شوم و درباره اظهارات کس دیگری اظهارنظر کنم. من به اظهارات و دیدگاههای سردار جعفری احترام میگذارم و این انتظار را دارم که در دیدگاهش با من تفاوتهایی وجود داشته باشد. نه دیدگاههایی که من مطرح میکنم، نه دیدگاههایی که او مطرح میکند، دیدگاههای رسمی دولت ایران یا سازمانهایی که ما نماینده آن هستیم، نیست. ما سخنرانیهایی میکنیم و دیدگاههایمان را مطرح میکنیم و بعد پروسهای بر اساس ایجاد اتفاق نظر جمعی آغاز میشود که ما در آن به مناظره و گفتوگو و گاهی مناظرات داغ میپردازیم و پس از آن به یک اتفاق نظر جمعی میرسیم که به آن متعهد خواهیم بود و بر اساس آن مسئولیتهایی خواهیم داشت.
مایلم درباره تغییر مسیر تاریخ مدرن که شما در حال گذران آن هستید، صحبت کنم. توصیفی که هنری کیسینجر (وزیر امور خارجه پیشین آمریکا) برای آن ارائه کرده است این است که برای اینکه این چرخش اتفاق بیفتد ایران باید یک ملت باشد، نه یک آرمان. باید مانند ملتی عمل کند که منافعی دارد، به دنبال احترام است، به دنبال برابری است، نه به صورت یک جنبش انقلابی که باعث ناآرامی سایرین میشود. بگذارید صریحا از شما بپرسم: آیا ایران امروزه یک ملت است یا یک آرمان؟
من معتقدم دوگانگی غلط است، مخصوصا وقتی از جانب آمریکا باشد. من از شما میپرسم: آمریکا یک ملت است یا یک آرمان؟ شما رفتار آمریکا را چگونه توصیف میکنید؟ آیا آمریکا تنها یک کشور است و یا هدفی دارد؟ آرمانهایی دارد؟ باید در چارچوب درست به این مساله نگاه کرد. من معتقدم که همه کشورها آرمانها و منافعی دارند. به عقیده من دوگانگی بین منافع و آرمانها وجود ندارد. معتقدم که آمریکا منافع و آرمانهایی دارد. به عقیده من آرمانها و منافع یکدیگر را پوشش میدهند، نه اینکه از هم فاصله بگیرند. ولی ایران به اصول قوانین بینالملل متعهد است. ما به دنبال ایجاد اختلال در هیچ دولتی نیستیم. ما به دنبال دخالت در امور داخلی هیچ کشوری نیستیم. ایمنی همسایههای ما، حکم ایمنی و ثبات خودمان را دارد. معتقدیم که به یک محیط امن و آرام نیاز داریم تا بتوانیم پیشرفت کنیم. ما معتقد نیستیم که تنش به نفع ماست. بنابراین اگر شما این را تعریف یک ملت میدانید، پس ما یک ملتیم. ولی اگر میخواهید یک دوگانگی بین آرمانها و منافع ملی ایجاد کنید، فکر میکنم قبولاندن این پیشنهاد پیش از قبولاندن آن به ایران در آمریکا هم دشوار باشد.
به هر حال ما خود را یک ملت خارقالعاده میدانیم.
ما هم همینطور.
ساده بگویم، هفته گذشته در ابوظبی و دبی نگرانیهایی را درباره آنچه اقدامات بیثباتکننده ایران تلقی میشود شنیدم. این مردم را نگران کرده است. آیا همانطور که میخواهید درباره اهداف هستهای ایران به سایرین اطمینان دهید، بررسیهای مشابه و اعتماددهیهای مشابه را در زمینه این مسائل منطقهای نیز خواهید پذیرفت؟
بررسی را نخواهم پذیرفت. ولی در مقالهای که در روزنامه عربی الشرق الاوسط نوشتم پیشنهاد برقراری یک طرح همکاری و امنیت بینالمللی را دادم. معتقدم که ما باید مدتها پیش این کار را میکردیم. وقتی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که به جنگ ایران و عراق پایان داد نوشته میشد، به درخواست ایران در 26 سال پیش این پیشنهاد داده شد که امنیت منطقهای در راس قرار گیرد. ما معتقدیم که اگر این اتفاق میافتاد، اکنون با دو فاجعه در عراق (حمله عراق به کویت و جنگ عراق که با حمله آمریکا در سال 2003 آغاز شد) روبرو نبودیم. یک فاجعه یعنی جنگ ایران و عراق کافی بود. بنابراین معتقدیم که اقدامات اعتمادساز، گفتوگو و همکاری بین کشورهای منطقه نه تنها لازم است، بلکه غیرقابل اجتناب نیز است. همه ما به آن نیاز داریم. همه ما باید سر عقل بیاییم. نمیتوانیم همسایگانمان را خودمان انتخاب کنیم. امنیت تنها میتواند از طریق همکاری در بین ما حاصل شود. امنیت را نمیتوان خرید. نمیتوانیم به قیمت ناامن کردن سایرین به امنیت دست یابیم.
من (در اوایل ماه دسامبر) ملاقاتهای خوبی با رهبران کشورهای حاشیه خلیجفارس داشتم. معتقدم که ما همگی در این زمینه توافق داریم که آنچه در ژنو اتفاق افتاده است برای آینده ما خوب است و به ضرر کسی نیست. دلیلی برای نگرانی کسانی که ابراز نگرانی کردهاند، نمیبینیم. همه آنها با من صحبت کردهاند و گفتهاند که از این مساله استقبال میکنند.
در عین حال نگرانیهای بزرگی را هم مطرح کردهاند. من با یک کلام با دشمنان و دوستان صحبت میکنم. ما در خلیجفارس و در میان کشورهای منطقه به امنیت و همکاری نیاز داریم. نگرانیها باید حل شود و ما به عنوان قویترین کشور منطقه آمادهایم.
سوال آخر: در هفته گذشته با شنیدن اظهارات کوهن و تلاشهای گسترده مقامات کنگره آمریکا برای اعمال تحریمهای جدید، حتما احساس کردهاید که این پروسه در حال از دست رفتن است. به رابین رایت (گفتوگو با مجله تایم در هفته گذشته) گفتید که اگر تحریمهای جدیدی اعمال شود، کل توافق خواهد مرد.
این جوابی در پاسخ به سوال او بود.
ولی من میخواهم بپرسم به برخی افراد در ایران و آمریکا که ممکن است از مردن این پروسه خوشحال شوند چه خواهید گفت.به آنها میگویم که روشهایی که انتخاب کردند اشتباه بود و باید اکنون به مسیر درست فرصتی بدهند. آنها تحریمها را امتحان کردهاند. آنها فشار را امتحان کردهاند. تنها نتیجهاش 19 هزار سانتریفیوژ و بی اعتمادی مردم ایران نسبت به آمریکا است، زیرا آمریکا استانداردهای دوگانه و فشار را بر مردم ایران تحمیل کرده است. همه روشهایی که آنها امتحان کردهاند اشتباه است. آنها میگویند که دیپلماتها معمولا پس از امتحان کردن روشهای غلط، روشهای درست را امتحان میکنند. سیاستمداران همه راههای غلط را امتحان کردهاند. اکنون زمان آن است که اجازه دهند مسیر درست پیش برده شود؛ حداقل فرصتی برای پیشرفت به آن بدهند.
این مرحله از تاریخ که شما در حال گذران آن هستید بسیار بزرگ است.من فکر میکنم ما به یک دو راهی رسیدهایم و من امیدوارم همه اهمیت تاریخی این پروسه را درک کنند. این میتواند مسیر روابط ما با غرب را تغییر دهد.
روحانی به خاطر انتخاب فوق العاده ات متشکریم !
کاتت کردم بای
اصلا شنيدن كي بود مانند ديدن
وقتي از نزديك نديده اي
و ما رمیت اذ رمیت و لكن الله رمی را
وقتي نبودي تا درك كني إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ را
بيش از اين هم انتظار نمي رود
به هر حال لازم ديدم براي پيشبرد با قوت و قدرت مذاكرات كاري كنم
قوت قلب آقاي ظريف بلند صلواتي بفرستند...