bato-adv
کد خبر: ۱۴۰۹۴۶
فارن پالسی تحلیل می‌کند

آیا آمریکا از بن‌بست حاضر راضی است؟!

می‌توان گفت این کنگره است که ورق‌های مهم را در دست دارد، اگرچه کاخ سفید این ورق‌ها را به دستش داده باشد. شدیدترین تحریم‌ها در کنگره تصویب شده‌اند، و به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که الغای آنها بسیار سخت خواهد بود. اوباما می‌تواند این تحریم‌ها را تا شش ماه معلق کند. اما حکومت ایران حاضر نیست در قبال یک فضای تنفس شش ماهه تصمیم‌هایی غیرقابل بازگشت بگیرد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۴ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۱

فرارو- سرویس بین الملل؛ فارن پالسی در مطلبی به گره مذاکرات هسته‌ای ایران و پنج به علاوه یک پرداخته است و این مطلب را در زیر می‌خوانید:

اوباما هر کاری که توانست کرد، اما با این وجود باز هم سیاستش در قبال ایران در حال شکست خوردن است. هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که تحریم‌ها ایران را به زانو در خواهند آورد، و حکومت ایران را مجبور به پذیرش کنار گذاشتن برنامه‌ی هسته‌ای خواهند کرد. با این وجود هیچ نشانه‌ای هم از بروز یک طرز تفکر جدید در کاخ سفید هم مشاهده نمی‌شود. ولی نصر، که پیشتر در وزارت خارجه‌ی دولت اوباما کار میکرد می‌گوید: "دلیلی نمی‌بینم که سیاستی که سال گذشته جواب نداده بود امسال جواب دهد." به نظر می‌رسد که آنطور که نیویورک تایمز اخیرا اشاره کرده است دولت "از بن‌بست حاضر راضی است."

ایالات متحده مستقیما با ایران مذاکره نمی‌کند و این کار از طریق گروه پنج به علاوه‌ی یک انجام می‌دهد. موضع فعلی پنج به علاوه یک این است که ایران باید غنی سازی بیست درصدی را متوقف کند، ذخیره فعلی اورانیوم بیست درصد خود را به کشور ثالث منتقل کند، و تاسیسات فردو، یکی از دو تاسیسات غنی‌سازی خود را تعطیل کند. در مقابل طرف‌های گفتگو حاضرند تا به ایران کمک کنند اورانیوم مورد نیاز برای تحقیقات پزشکی را تولید کند. ایران این خواسته را رد کرده و می‌گوید فردو را تعطیل نخواهد کرد.

اما وضعیت فعلی یک مسئله‌ی بزرگتر را پنهان کرده است. این مسئله اینست که حکومت ایران باور دارد آمریکا میخواهد ایران را مجبور به عقب نشینی کند، که اتفاقا به نظر می‌رسد قضیه همین باشد. دور بعدی گفتگوهای پنج به علاوه‌ی یک بناست تا در هشتم اسفند در قزاقستان برگزار شود. با این حال اگر آمریکا نشانه‌‎هایی مبنی بر آمادگی برای ارایه‌ی مشوق‌هایی که از نظر تهران معنادار و هم سنگ عقب نشینی‌های تهران باشد از خود نشان ندهد به احتمال قریب به یقین این مذاکرات راه به جایی نخواهد برد. کارشناسان کنترل تسلیحات می‌گویند که هم دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس و هم کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا علاقمند به ارایه‌ی کاهش تحریم‌ها به ایران هستند، اما بدون همراهی ایالات متحده دستشان تا حد زیادی در این موضوع بسته خواهد بود.

نشانه‌هایی که ایران از خود نشان می‌دهد طبق معمول رمزآلودند. مقامات ایران به بازرسان هسته‌ای گفته‌اند که برنامه دارند تا نسل جدیدی از سانتریفیوژ را برای تسریع غنی سازی نصب کنند. از سوی دیگر ایران بخشی از اورانیوم با درصد غنای بالای خود را برای مصارف پزشکی مورد استفاده قرار داده است، به شکلی که مقامات اسراییل پیش‌بینی می‌کنند که ایران تا قبل از 2015 یا 2016 میزان موردنیاز اورانیوم غنی شده برای ساخت بمب اتم را در اختیار نخواهد داشت. هفته‌ی گذشته، علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران، به صورت علنی از جدی گرفته نشدن مذاکرات از سوی مقامات کشور انتقاد کرد. احتمالا منظور نظر وی محمود احمدی‌نژاد بوده است که گفته بود برنامه‌ی هسته‌ای ایران قطاری است که ترمز ندارد.

ایران در حال حاضر در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، و بعید است تا ماه خرداد امکان انجام مذاکرات جدی با آن وجود داشته باشد. اما آنچه که آشکار است اینست که رفتار و گفتار ایران در موضوع هسته‌ای متعادلتر شده است. همزمان، همانطور که روزنامه‌ی تایمز هم به آن اشاره کرده است، فشار تحریم‌ها آنچنان نیست که ایران را مجبور به آنچنان عقب نشینی‌هایی کند که به غرور ملی ضربه وارد شود. خلاصه اینکه ایران نسبت به یکی دو سال پیش برای رسیدن به توافق مشتاق تر است، اما برای تن دادن به این توافق نیازمند مشوق‌های جدی است.

در پی آن چه خواهد شد؟ تقریبا در تمام پیشنهادهایی که از سوی کارشناسان جهت پیشبرد مذاکرات ارایه شده است به این موضوع اشاره شده پنج به علاوه یک باید به خصوص پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران، دسته‌ای از اقدامات اعتماد ساز را به انجام برساند. گزارشی که اخیرا از سوی موسسه‌ی کنترل سلاح منتشر شد به دسته‌ای از این اقدامات اشاره می‌کند. مثلا، دیپلمات‌ها غربی می‌توانند بر پیشنهاد صالحی مبنی بر کنار گذاشتن غنی سازی درصد بالا در قبال دریافت میله‌های سوختی تمرکز کنند. یا ایران می‌تواند غنی‌سازی بیست درصد را در ازای تعلیق تحریم‌های جدید معلق کند. اما ایران اگر مطمئن نباشد که قدم‌های بیشتر منجر به دریافت مشوق‌های قابل توجه بیشتری هم خواهد بود، بعید است که به چنین عقب‌نشینی‌هایی تن دهد.

علاوه بر این مسیر رسیدن به "شرایط نهایی" برای صلح در خاورمیانه مشخص است: ایران بازرسی در جهت اطمینان از غنی نشدن اورانیوم بیش از سه و نیم درصد را خواهد پذیرفت و به دنبال سلاح هسته‌ای نخواهد رفت، و در مقابل غرب "حق ایران برای غنی‌سازی" را به رسمیت خواهد شناخت و تحریم‌ها را لغو خواهد کرد، و علاوه بر این مشخصات این توافق نیز به اندازه‌ی کافی مشخص است. با این وجود مشکل اینجاست که هیچکدام از طرفین به دیگری اعتماد ندارد، و هر یک از طرفین خواهان آنست که طرف دیگر اول پا پیش بگذارد. در چنین وضعیتی مسئله به هیچ جایی نخواهد رسید.

مقامات آمریکایی دلایل خودشان را برای این بی‌اعتمادی دارند. در سال 2009 آن‌ها با مذاکره‌کنندگان ایرانی به توافق رسیدند که ایران ذخیره‌ی اورانیوم با غنای بالای خود را به کشور دیگری بفرستد، اما بعدا ایران این توافق را اجرا نکرد. آنطور که "ری تکیه"، کارشناس ایران در شورای روابط خارجی، می‌گوید "حکومت ایران شرایط سیاسی خاصی ایجاد کرده که سازش برایش سخت شده است." اما در این طرف قضیه آمریکا هم با این مسئله مواجه است. هر کس که جلسه‌ی رای اعتماد چاک هیگل را دنبال کرده باشد متوجه می‌شود جوی که بر کنگره حاکم است ایران را کشوری غیرقابل اعتماد و حامی تروریست می‌داند که تنها با تهدید حمله‌ی نظامی سنگین می‌توان آن را از رفتن به سمت ساخت سلاح هسته‌ای بازداشت. اگر هیگل در چنین جوی از کاهش تحریم‌ها علیه ایران در ازای کوتاه آمدن این کشور در برنامه‌ی هسته‌ایش حرفی می‌زد، اوباما الان باید به دنبال وزیر دفاع دیگری می‌گشت.

می‌توان گفت این کنگره است که ورق‌های مهم را در دست دارد، اگرچه کاخ سفید این ورق‌ها را به دستش داده باشد. شدیدترین تحریم‌ها در کنگره تصویب شده‌اند، و به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که الغای آنها بسیار سخت خواهد بود. اوباما می‌تواند این تحریم‌ها را تا شش ماه معلق کند. اما حکومت ایران حاضر نیست در قبال یک فضای تنفس شش ماهه تصمیم‌هایی غیرقابل بازگشت بگیرد.

با این تفاسیر کاخ سفید بین تهران و کنگره گیر کرده است، و نمی‌تواند مدت زیادی در این بن‌بست فعلی بماند. هر چه باشد اوباما گفته است که گزینه‌ی "مهار" قابل قبول نیست. او امیدوار است که ترکیب فشار اقتصادی و ترس از حمله‌ی نظامی تهران را وادار به سازش کند. اوباما گفته است که در غیر اینصورت آماده است به دنبال استفاده از زور برود. شاید اوباما فکر می‌کند همانطور که رد تقاضای گفتگو از سوی ایران مقدمات اعمال تحریم‌های شدید علیه این کشور را فراهم آورد، مذاکرات شکست‌خورده هم بتواند دلیلی برای کسب حمایت گسترده برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران بدل شود. احتمالا در آن زمان وی خواهد گفت که ایران برای ما انتخاب دیگری باقی نگذاشت.

شکی نیست که گزینه‌ی حمله‌ی به ایران بدترین گزینه است و شاید عواقبی به مراتب سنگینتر از پذیرش یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای داشته باشد. حتی اگر اعضای کنگره قابل به درک این موضوع نباشند، اوباما به خوبی درک می‌کند که حتی بدترین دشمنان آمریکا نیز منافعی برای خودشان دارند که همانقدر که منافع آمریکا برای خودش موجه است، منافع آنها نیز برای خودشان توجیه دارد. اوباما به این موضوع واقف است که اگر بتوان نقطه‌ی اشتراک منافع را پیدا نمود، شانس رفع مناقشات نیز وجود خواهد داشت. زمان آن رسیده تا اوباما این درک خود را در قبال ایران نشان دهد.