این مطلب را آقای محمدی برای فرارو ارسال کردهاند |
ازسال 87 به فکر بازسازی ساختمانم افتادم هر سال بر قامت چند متر از آن ردای نو پوشاندم گلرخان دنیاییم ازساخت وساز متری ساختمان جان به لب شدند به ناچار تدبیرم تغییر کرد تا چند متر باقی مانده را یک باره بسازم.
بنایی را صدا زدم جان برادر مرا دریاب واین دوازده متر بی سقف را سقف دار کن آو آمد و با دو نفر کارگر. دریغا سه ساعت از کارکردنشان نگذشته بود که یکی از آنها زمین خورد و استخوانی از مچ دستش ترک برداشت.
با ذهن و دلی مشغول , مشوش و حسابی بی رمق و برخوردی اسلامی ماشین پرایدم را روشن کردم تا دست شفا بخش دکتر کاری کند.بعد از کلی معطلی واسیری دربیمارستان به این نتیجه رسیدیم استخوانی از دستش ترک خوره است ودکتر از جراحیش گفت.
شرایط سخت شد، قحطی پول است و دفترچه که ندارد. ماندم چه کنم؟ آن کارگر دست شکسته گفت نیازی به عمل نیست؛ به روش محلی عمل خواهم کرد وبا بستنش جوش خواهد خورد بالاخره بعد از بارها رفت وآمد 925 هزارتومان گرفت ورضایت داد.
به هرحال کار تعطیل شد تا این که چند ماه قبل ناچارا کار را ادامه دادم و خانه سقف دار شد و سفید و این بار آشپزخانه سینک می خواست.
آدرس با انصافی درجیب گذاشتم تا در این روزها که گرانی بسیار ارزان به دست می آید سینکی مناسب با قیمتی متناسب بخرم که متاسفانه نداشت .وارد مغازه ای دیگر شدم (از سالها قبل با هم آشنا شده بودم )
برادر سینک داری ؟آری.
چند می فروشی ؟85 هزارتومان.
خواستم پولش را بشمارم فرمود اجازه بده یک زنگ بزنم.
عرض کردم تو را خدا زنگ نزن در این بازار بی انصافانی یافت می شوند .چه کار به حرف و قیمت آنها داری؟
فرمود غم مخور ملاحظه ات را خواهم کرد.
ازمن کار ساخته نشد زنگ زد و از بخت بد من چهل هزار تومان بر قیمت سینک افزوده شد.
فروشنده از تخفیف پنج هزاری گفت ومن نیز از برگشتن بدون سینک.
بالاخره فرمود بیست وپنج هزارتومان تخفیف به خاطر رفقات وسیادتت و این که دست خالی بر نگردی.
خدایا چه کنم؟ چرا سینک نیز مثل طلا قیمتش لحظه ای شده؟ بخرم شاید جایی دیگر 85هرازتومان گیرم بیاید و اگر هم نخرم شاید مجبور به پرداخت رقم های بالاتر شوم .به ناچار احتیاط کردم و سینک را خریدم.
دربین راه مغازه ای دیگر که شخصی مومن ومسجدی مدیریت آن را برعهده داشت توجه ام را جلب کرد .از اوپرسیدم حال واحوال سینک را و او جواب مثبت داد آنهم با قیمت 85 هزارتومان.
بعد ازسینک نوبت هود آشبزخانه شد بار خدایا این بار کجا بروم ؟چرا هر مغازه ای قانونی وقیمتی دارد ؟ یکی می گوید 400هزارتومان ودیگری کمتر و یا کمی بیشتر؟باز به همان مغزه رفتم وگفت قیمت قبلی است و270هزارتومان.
حال ای جان برادر و ای خادم ملت بیش از این که به اوین می اندیشی به اقتصاد بیندیش و به لحظه ای شدن قیمت سینک فکر کن.اول درد دل میلیون ها ایرانی گرفتار گرانی را بشنو و سپس هزاران زندانی اوین را.
چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
الهی موفق باشید.