باسر میرزایی در دنیای اقتصاد نوشت:
طرح مسکن مهر یکی از بزرگترین طرحهای عمرانی است که سالهای اخیر در کشور اجرا شده است. چنین طرحهای رفاهی عظیمی را از چندین منظر میتوان مورد بررسی قرار داد. عمده بررسیهایی که از ابتدای این طرح تا به حال صورت گرفته است بیشتر بر بهینه بودن یا نبودن این نحوه خانهدار کردن مردم مربوط بوده است. سوالاتی از این قبیل که آیا محل تاسیس این خانهها مناسب بوده است؟ آیا کیفیت ساخت مناسب بوده است؟ آیا مردم قدرت پرداخت هزینههای مربوط به آن را دارند؟ اثرات فرهنگی چنین شهرسازیهایی چیست؟
چنین طرحهایی تنها نمونه وطنی ندارند. اکثر دولتهای رفاه کشورهای توسعهیافته نیز طرحهای کلانی را برای خانهدار کردن مردم اجرا کردهاند. در تمام این طرحها همیشه فرض این بوده است که خانهدار شدن مردم امری بدیهتا خوب به جهت اقتصادی است. مجله اکونومیست اما این فرض بدیهی را به چالش کشیده است.
اقتصاددانی به نام آندرو اسوالد مبتنی بر نتایج تحقیقات دانشگاهیاش مدعی شده است که فرض بدیهی «خانهدار شدن خوب است» نه تنها بدیهی نیست که شواهد فراوانی برای غلط بودن آن وجود دارد. او میگوید اقتصادی که اکثر مردم آن مالک خانههایی هستند که در آن ساکناند، اقتصادی سنگین، بیتحرک و خوابآلوده است. همین ادعا بهانهای برای مجله اکونومیست فراهم کرده است تا موافقان طرحهای عظیم مسکونی دولتهای رفاه را به پاسخ دادن فراخواند.
پرونده زیر حاصل چند روز مباحثه کتبی اقتصاددانانی است که دعوت اکونومیست را لبیک گفتهاند. این بحث قطعا برای کشوری که در آن مسکن مهر یکی از بزرگترین طرحهای عمرانی چندساله اخیرش بوده است اهمیت دارد. ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است.