سروش صحت در اعتماد نوشت:
اين هفته نميخواستم اين ستون را بنويسم. چون دستم هنوز توي گچ است ولي ناخودآگاه سوار تاكسي شدم. راننده پرسيد: «چرا دوباره سوار تاكسي شدي؟» گفتم: «اشكالي داره؟» راننده گفت: «هفته پيش نوشته بودي ديگه اين ستون رو تعطيلش ميكني. فكر كردم ديگه سوار تاكسي هم نميشي.» گفتم: «من نوشته بودم اگه كسي ناراحت نميشه اين ستون رو تعطيل ميكنم ولي اگه خوانندهها بخوان بازم اين ستون رو مينويسم.» راننده پرسيد: «خوانندهها خواستن؟» گفتم: «بله. » گفت: «خيلي درخواست كردن؟» گفتم: «بله. » گفت: «از اينكه ميخواستي ستونت رو تعطيل كني خيلي ناراحت شدن؟» گفتم: «بله، چند هزارتايي ايميل و اساماس به دفتر روزنامه زدن گفتن اگه ميشه اين ستون تعطيل نشه.» راننده پرسيد: «راست ميگي؟» گفتم: «معلومه. دروغم چيه. »... دروغ ميگفتم.