
مرد معتاد كه پيرزني را به دليل سرقت اموالش به آتشكشيده بود با قطعي شدن حكم قصاصش از سوي ديوان عاليكشور يك قدم ديگر به قصاص نزديك شد.
به گزارش خبرنگار ما، يك سال قبل خبر دادند خانه پیرزني تنها در شيراز آتش گرفته است. وقتي آتشنشانان به محل رسيدند، متوجه شدند پيرزن در آتش سوخته و جان باخته، بنابراين پليس را خبر كردند. ساعاتي بعد از آغاز تحقيقات، خانواده اين پيرزن به پزشكي قانوني مراجعه و جسد را شناسايي كردند. با مشخص شدن هويت مقتول به نام زيبا، تحقيقات پليس ادامه يافت. آثار برجاي مانده در محل آتشسوزي نشان ميداد اين پير زن با لباس بيرون از خانه بوده و زماني كه او به حياط خانه وارد شده، آتش گرفتهاست. از طرفي يك ظرف آغشته به مواد محترقه كنار ديوار حياط پيدا و ثابت شد اين حريق عمدي و پيرزن قرباني جنايت شده است. ماموران براي به دست آمدن سرنخي از اين قتل، خانواده زيبا را مورد بازجويي قرار دادند، اما آنها مدعي شدند زيبا هيچ دشمني نداشت و آن روز هم قرار نبود كسي به خانهاش برود. آنها همچنين اعلام كردند به كسي هم مظنون نيستند.
يك روز بعد از انجام بازجوييهاي اوليه، متخصصان بررسي صحنه جرم و ماموران اداره آگاهي گزارش خود را به بازپرس اعلام كردند. آنها در اين گزارش آوردند مقداري پول و طلا از خانه زيبا به سرقت رفته است. بنابراين فرضيه قتل با انگيزه سرقت براي بازپرس قوت گرفت. چند روز بعد، رد جواهرات سرقت شده پيرزن از يك جواهرفروشي گرفتهشد و از اين طريق بود كه ماموران موفق شدند فروشنده جواهرات كه مردي معتاد به نام آرش است را بازداشت كنند.
آرش در بازجوييها ابتدا منكر قتل شد و گفت اصلا زيبا را نميشناسند اما در تحقيقات بعدي به قتل پيرزن اعتراف كرد و گفت: من به موادمخدر اعتياد داشتم و اعتيادم آنقدر شديد بود كه نميتوانستم بدون مواد زندگي كنم. پولي هم براي تامين مخدر مورد نيازم نداشتم. به همين دليل بود كه تصميم گرفتم از خانه پيرزن سرقت كنم. روز حادثه وقتي مطمئن شدم او در خانه نيست، وارد منزلش شدم تا پول و طلا سرقت كنم. چيزهايي را كه ميخواستم برداشته بودم و داشتم از حياط بيرون ميرفتم كه در باز و زيبا وارد خانه شد. او با من درگير شد و من چون مرد بودم زورم بيشتر بود. زن مسن را به زمين كوبيدم. ميدانستم اگر زنده بماند ميتواند من را شناسايي كند. يكدفعه چشمم به يك پيت نفت افتاد آن را برداشتم و روي پيرزن ريختم و او را آتش زدم بعد با پول و طلاهايي كه برداشته بودم از خانه فرار كردم.
با تكميل تحقيقات و بازسازي صحنه جرم، پرونده به شعبه دوم دادگاه كيفري استان فارس فرستاده و وقت رسيدگي تعيين شد. در ابتداي جلسه محاكمه، نماينده دادستان شيراز در جايگاه حاضر شد و براي متهم درخواست مجازات كرد. سپس اوليايدم در جايگاه حاضر و خواستار صدور حكم قصاص شدند. سپس متهم در جايگاه حاضر شد.
او اتهام قتل را قبول كرد و گفت: از كرده خودم پشيمان هستم و خيلي ناراحتم كه دست به قتل زدم. از فرط اعتياد اين كار را كردم. زيبا به من بدي نكردهبود و نبايد جانش را ميگرفتم و حالا درخواست بخشش از سوي اوليايدم را دارم. هرچند متهم درخواست بخشش كرد اما اوليايدم اعلام كردند حاضر به گذشت نيستند، بنابراين راي بر قصاص متهم صادر شد. راي صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت اما اين اعتراض مورد قبول واقع نشد و ديوانعاليكشور هم حكم را مورد تاييد قرار داد. به اين ترتيب مرد معتاد يك قدم ديگر به مرگ نزديك و پروندهاش براي اجراي حكم به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي شيراز فرستاده شد.