
فرارو- يك استاد دانشگاه معتقد است: «موضوع حمله به سفارت خانه هاي اسرائيل نمايانگر گذر از كنش رسانه اي به نزديك شدن به اوج جنگ رواني براي اقدام نظامي احتمالي است. از اين منظر بايد گفت كه تحليل موضوع خبري اخير از جديت بسيار برخوردار شده و زمينه ساز تحليل هاي اقدام نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران از طرف اسرائيل مي تواند باشد.»
روز گذشته رسانه هاي خبري از حملاتي به سفارت خانه هاي اسرائيل در گرجستان و هند خبر دادند. پس از آن بود كه نتانياهو ايران را متهم كرد كه در اين حملات دست داشته است.
دكتر مهدي مطهرنيا استاد دانشگاه و كارشناس مسائل بين المللي در گفتگو با فرارو گفت: «آنچه كه در مجموعه خبرهاي مربوط به اين موضوع از اهميت اساسي برخوردار است ادبيات موجود در بيان اين خبرها است. به بيان ديگر اگرچه ترور و انجام به آن در هيچ مكتبي كه از زواياي اصول حقيقي به رفتار سياسي و اقدامات امنيتي مي نگرد، قابل پذيرش نيست اما ادبيات به كار برده از سوي رژيم صهيونيستي و حتي جمهوري اسلامي ايران در نسبت دادن اين ترورهاي متفاوت به يكديگر نمايانگر بالا رفتن سطح اصطكاك امنيتي - نظامي ميان ايران و رژيم صهيونيستي است و اين مي تواند براي آينده انديشان ساحت سياست سيگنال هاي جدي نگراني را مخابره كند.»
وي ادامه داد: «بالا رفتن اين سطح اصطكاك در گرفتن انگشت اتهام در اين ترورها به سمت يكديگر به واقع ورود بخش كنش رسانه اي به جنگ رواني و شتاب گيري اين جنگ رواني در ايجاد فضاي مناسب اقدام نظامي از منظر باريخ شناسي سياسي است. (باريخ در برابر تاريخ به كار مي رود. از گذشته تا اكنون مي شود تارخ زمان و از امروز به آينده مي شود بارخ زمان. بعضي به تاريخ مي انديشند و گذشته را مي نگرند و بعضي به آن زمان يعني حال زمان مي انديشند و برخي ديگر تمركز خود را بر آينده زمان مي گذارند كه باريخ است و بارخ زمان را نشان مي دهد.)»
اين استاد دانشگاه افزود: «براي باريخ شناسان سياسي اين نكته مسجل است كه سيگنالهاي موجود از چنين ادبياتي، نمايانگر گذر از كنش رسانه اي به نزديك شدن به اوج جنگ رواني براي اقدام نظامي احتمالي است. از اين منظر بايد گفت كه تحليل موضوع خبري اخير از جديت بسيار برخوردار شده و زمينه ساز تحليل هاي اقدام نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران از طرف اسرائيل مي تواند باشد.»
مطهرنيا گفت: «ارزيابي استراتژيك اسرائيل از ايران با مجموعه لبنان متفاوت است. لذا براي ورود به يك منازعه احتمالي با ايران نيازمند فضاسازي مناسب در افكار عمومي در دو بخش نخبگان و توده هاي مردم در سطوح و لايه هاي گوناگون آن است. انتشار اين اخبار در سطح وسيع و موضوع گيري صريح نتانياهو در ارتباط با آن با توجه به گفته هاي رئيس سابق موساد در چند هفته پيش نمايانگر آن است كه اسرائيل در پي ايجاد فضاسازي مناسب براي اقناع افكار عمومي نخبگان و اغواي افكار عمومي توده هاي مردم در جهت ورود آنها به اجماع بين المللي عليه ايران است.»
وي ادامه داد: «در تئوري جنگ نامتعادل كه اكنون در ارتباط با ايران در حال عملياتي شدن است، كنش رسانه اي آن سال هاست كه آغاز شده است. با توجه به سخنراني اوباما مبني بر مستثني كردن ايران و كره شمالي در كاربرد بمب اتم محدود شده عليه اين دو كشور، اكنون جنگ رواني به عنوان گام دوم جنگ نامتعادل عليه ايران در حال اوج گيري است. اين جنگ رواني پلي است ميان كنش رسانه اي و اقدام نظامي احتمالي.»
وی ادامه داد: «اما آنچه كه امروز در اين زمينه چالش برانگيز شده است از يك سو وضعيت بحران اقتصادي بين المللي و از سوي ديگر انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده آمريكا است كه دو جناح فكري در آمريكا خواهان ورود اوباما پيش از انتخابات به درگيري احتمالي در ايران هستند. يكي نئومحافظه كاران صهيونيست و ديگري هم فراماسون هاي وابسته به انگليس در آمريكا. اين در حالي است كه نئودموكرات ها به رهبري اوباما بر آن هستند كه اين اقدام را تا سرحد ممكن كنترل و به زمان بعد موكول نمايند. چرا كه ارزيابي استراتژيك از قدرت ايران نشاندهنده آن است كه ايران با عراق، افغانستان، ليبي و حتي سوريه متفاوت است لذا بايد برنامه ريزي دقيق تري در رابطه با ايران از اين منظر صورت بگيرد. و لذا امروز اصطكاك اساسي ميان اوباما و گروهها وجناح هايي است كه خواهان شتاب بخشيدن به برخورد با ايران در مسير تحولات و يا دگرش هاي موجود در خاورميانه هستند.»
مطهرنيا حملات صورت گرفته به سفارت خانه هاي اسرائيل در گرجستان و هند را مهندسي شده تحليل نمود و افزود: «با آنكه من اين حملات را مهندسي شده مي دانم اما انگشت اتهام را به سوي هيچ سويي نمي برم. زيرا به هر تقدير اسرائيل از جمله كشورهايي است كه در ميان كشورهاي مختلف جهان و حتي آزاديخواهاني با نگرش هاي مختلف راديكال، محافظه كار و متعادل دشمناني تعريف شده دارد. از سوي ديگر روابط ايران و اسرائيل در اين ميان از همه اين مولفه ها و شاخص ها تيره تر و خصومت بارتر است. لذا انگشت اتهام گرفتن اسرائيل به سوي ايران و ايران به سوي اسرائيل در افكار عمومي بسيار قابل پذيرش و سهل پذير مي تواند باشد. اما مطمئنا اسرائيل از مسئله بوجود آمده قصد استفاده به عنوان يك فرصت جهت اقناع افكار عمومي براي برخورد با ايران را دارد.»