
فرارو- باراک اوباما در سخنرانی مراسم تحلیف خود به عنوان رئیس جمهوری آمریکا، تنها 13 دقیقه پس از کسب این پست به طور غیرمستقیم به ایران اشاره کرده و از دست دوستی آمریکا که در صورت باز بودن مشت ایران به سمت تهران دراز خواهد بود خبر داد.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از واشنگتن پست، پس از هشت سال تحقیر ایدئولوژیک دیپلماسی با دشمنان آمریکا طی دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، چنین اقدامی از سوی اوباما حرکتی زائیده ضرورت بود، نه تمایل.
اما دیپلماسی اوباما چندان موفق نبوده است. پس از دو دوره مذاکرات در اوکتبر سال 2009 که طی آن تهران پیشنهاد مبادله اورانیوم با غنای پائین را با سوخت لازم برای راکتور تحقیقاتی رد کرد، مسیر اعمال تحریم ها فعال شد. از آن زمان ایران و آمریکا در مسیر مقابله قرار گرفته اند. واشنگتن تحریم های بی سابقه ای را علیه ایران به تصویب رسانده و در عوض، ایران تهدید کرده که تنگه هرمز را خواهد بست و غنی سازی اورانیوم را آغاز کرده است.
ایران و آمریکا به جای حل مسئله هسته ای به مقابله نظامی نزدیک شده اند اما نمی توان گفت جنگ اجتناب ناپذیر نیست. به عقیده بسیاری دیپلماسی که دولت اوباما پیش از موعد رها کرده می تواند هنوز هم به موفقیت برسد. در واقع این سیاست باید به طور کامل و به درستی کار می کرد یا به هیچ وجه کار نمی کرد. شش ماه پس از ناکام ماندن مذاکرات آمریکا، مقامات ترکیه و برزیل نوعی از مبادله سوخت را ارائه دادند که اوباما به دنبالش بود.
ترکیه و برزیل با نگرانی از اینکه بی نتیجه ماندن مذاکرات در نهایت منجر به بروز جنگ میان دو کشور شود، گامی پیش نهادند تا ایران را ترغیب به پذیرش معیارهای آمریکا برای مبادله سوخت کنند. در میان تعجب بسیاری از مقامات در کاخ سفید، ترکیه و برزیل موفق شدند.
اما دیگر خیلی دیر شده بود. دولت اوباما در مسیر اعمال تحریم ها قرار گرفته بود و ترکیه و برزیل با احساس نادیده انگاشته شدن به طور موقت از گرمی روابط خود با واشنگتن کاستند. ( از آن زمان بزریل توجه خود را به دیگر مسائل معطوف کرد اما ترکیه هنوز هم به عنوان میانجی روابط با ایران اقداماتی را صورت می دهد.)
واشنگتن پست در ادامه گزارش خود می نویسد: ما به جای ادامه مسیری که به جنگ ختم می شود باید دیپلماسی را تقویت کنیم و این امر با پیروی از تلاش های ترکیه و برزیل امکان پذیر خواهد شد. در سایه خبرهای هفته گذشته مبنی بر اینکه ایران مایل به مذاکره با گروه 1+5 متشکل از چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس و آمریکا است، پنج راه وجود دارد که آمریکا می تواند از تقابل ترکیه و برزیل با ایران بیاموزد.
مذاکره با همه- و مذاکرات بسیار
سوال فلج کننده ای که اغلب در واشنگتن مطرح می شود این است که: ما با چه کسی در ایران باید مذاکره کنیم؟ بررسی بیهوده برای یافتن تنها یک طرف صحبت معتبر اغلب باعث شده دیپلماسی پیش از آغاز، رد شود. ترکیه و برزیل در این تله گیر نکردند.
دقیقاً همانطور که هیچ کشوری انتظار ندارد بدون پرداختن به دغدغه های کاخ سفید، وزارت امور خارجه، پنتاگون و کنگره بتواند قرارداد مهمی را با آمریکا به امضا برساند، در ایران نیز هیچ تصمیم جدی بدون وارد کردن زنجیره ای از تصمیم گیرندگان به موضوع مورد بحث اتخاذ نمی شود. برزیل و ترکیه اعتماد مقامات مربوطه را جلب کردند و توانستند حمایت لازم برای میانجیگری را کسب کنند.
خبرنگار برجسته نزدیک به احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در اینباره می گوید: «تنها یک کشور است که ساختار قدرتش شبیه به ایران است؛ آمریکا. برای توافق در مورد یک معامله، مذاکره با رئیس جمهور کافی نیست، شما باید با همه صحبت کنید.»
برزیل و ترکیه محدودیت های زمانی و دیگر محدودیت ها را برای دیپلماسی خود قائل نشده اند اما آمریکا با قراردادن مهلت های غیر واقعی برای مذاکرات به منظور ایجاد نتایج و قرار دادن مبادله سوخت به عنوان شرطی برای گسترش دیپماسی در دیگر مسائل، همواره در حال ایجاد محدودیت بوده است.
در حد فاصل ناکامی مذاکرات آمریکا طی اکتبر سال 2009 تا موفقیت برزیل و ترکیه برای میانجیگری در می سال 2010، برزیل و ترکیه نسبت به گروه مذاکره کننده 1+5 زمان بیشتری را صرف مذاکره با مقامات ایرانی کردند. وزرای خارجه این دو کشور پیش از آغاز مذاکرات رسمی، ماه ها به ایران رفته و بازگشتند تا اعتماد و فضای سیاسی لازم برای میانجیگری را شکل دهند.
احترام و لحن کلام
پس از سه دهه دشمنی متقابل، آمریکا و ایران به جای مذاکره برای سازش، تلاش کرده اند که یکدیگر را وادار به تسلیم کنند. تهران و واشنگتن در زمان مخاطب قرار دادن یکدیگر از کلماتی مانند درگیری و جنگ استفاده می کنند. دولت بوش ایران را جزئی از «محور شرارت» خواند و همین امر همکاری بسیار مفید میان آمریکا و تهران علیه طالبان در سال 2002 را پایان داد. احترام به طرف مقابل میان ایران و آمریکا به ندرت ابراز می شود، چراکه گمان می رود این امر به ضعف تعبیر شود، به خصوص در یک سال انتخاباتی.
ترکیه و برزیل رویکرد دیگری را اتخاذ کردند. یکی از دیپلمات های ارشد ترکیه که در مذاکرات سال 2010 شرکت داشت می گوید: «ایران به صحبت های ما گوش فرامی دهد زیرا ما به آنها احترام می گذاریم. زمانی که ارعاب و اجبار را بر احترام ارجح می دانید، هیچ نتیجه مطلوبی کسب نمی شود.»
موضوع بحث را محدود نکنید
کاهش تنش های گسترده 30 ساله ایران- آمریکا به مذاکراتی که بر یک متغییر- توسعه تسلیحات هسته ای- استوار است، فرمولی برای دستیابی به موفقیت نیست. موضوعات بیشتری که شامل مسائل دیگری مانند عراق، افغانستان، امنیت منطقه ای و حقوق بشر می شود، می تواند قدرت مانور را افزایش دهد. ما می توانیم به بن بست در یک مسیر با ورود به مسیری دیگر غلبه کنیم.
برای مثال، برزیل مسئله حقوق بشر که برای ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است را مطرح کرد. سلسو آموریم، وزیر دفاع برزیل که در زمان مذاکرات وزیر امور خارجه این کشور بود به واشنگتن پست گفت که طی سفرهای بسیار خود به ایران چگونه توانسته آزادی یک فرانسوی که متهم به جاسوسی بود را پشت درهای بسته تضمین کند. برای کسب موفقیت در مذاکرات آتی، موضوعات باید گسترش بیابند و حتی به مسائل حساسی چون حقوق بشر نیز پرداخته شود. این امر نه تنها به تقویت روابط با مردم ایران کمک می کند، بلکه به آمریکا امکان مذاکره در مورد زندانیان آمریکایی در ایران را می دهد.
پرداختن به بازرسی و تایید هسته ای به عنوان یک اصل
مذاکره در مورد اینکه آیا ایران می تواند غنی سازی اورانیوم داشته باشد، از آغاز یک مسئله مهم بوده است. اگر تمرکزها معطوف به چگونگی بازرسی، تایید، محدودیت و نظارت بر غنی سازی اورانیوم شود، فرصت دستیابی به موفقیت بیشتر است. لازمه این امر پذیرش کامل مسئله غنی سازی در ایران است- اقدامی که غرب همواره رد کرده است. از نظر آموریم، موفقیت وی در کسب موافقت ایران با مبادله سوخت بیشتر به این دلیل صورت گرفت که مبادله به صورت تلویحی غنی سازی در خاک ایران را می پذیرفت.
آموریم در سال 2010 به واشنگتن پست گفته بود: «ایران هرگز با هیچ قراری که در تئوری یا در عمل تهران را از حق خود برای غنی سازی اورانیوم محروم کند، موافقت نخواهد کرد.»
با کمی کمک از دوستانتان پیش بروید
کیفیت روابط ایران با هر یک از کشورهای گروه 1+5 در شرایط بد و بدتر است. ایران به هیچ یک از اعضای این گروه مذاکره کننده اعتماد کامل ندارد و بالعکس. حل مناقشات هسته ای از طریق مکانیسمی که تقریباً عاری از هرگونه اعتماد متقابل است، کاری بسیار دشوار خواهد بود. با وجود آنکه راه گریزی از مسیر مذاکرات شورای امنیت وجود ندارد، این مذاکرات می تواند با اعتماد و اتکا به کشورهایی که به دلیل روابط صمیمی با اعضای دائمی و ایران قادر به ایجاد اعتماد به دیپلماسی هستند، تکمیل شود. بجز ترکیه و برزیل، کشورهای مانند نروژ، سوئد، آفریقای جنوبی، عمان و قطر می توانند در گام نخست با کاهش شکاف بی اعتمادی میان ایران و اعضای گروه 1+5 در گشایش بن بست فعلی کمک رسان باشند. طلب کمک از آنها به خصوص طی 15 ماه آینده بسیار حائز اهمیت است زیرا خطر افزایش تنش ها در طول فصول انتخاباتی در آمریکا و ایران تشدید می شود.
ضمن اینکه وجود اعتماد یک پیامد است نه یک پیش شرط. برزیل و ترکیه به جای اعتماد به ایران، باید به مکانیسم اجرای توافقنامه مبادله سوخت اعتماد کنند. مشاور لوئیس لولا داسیلوا، رئیس جمهور وقت برزیل در زمان مذاکرات سال 2010 به واشنگتن پست گفت: «مسئله، اعتماد به همه نیست. مسئله تقویت مکانیسمی است که مردم بر اساس آن بتوانند اثبات کنند که شایسته این اعتماد هستند.»
دیپلماسی پایدار و مداوم میان ایران و آمریکا همچنان آزمایش نشده مانده است. این امر بر جنگ و تحریم ارجحیت دارد و دلیل ساده آن این است که اگر جنگ و تحریم موفقیت آمیز باشند، نه تنها مانع توسعه تسلیحات هسته ای در ایران نمی شوند، بلکه کاهش تنش ها تمایل ایران به بازدارندگی هسته ای را کاهش می دهد. جنگ و تحریم ممکن است توانایی های هسته ای ایران را محدود کند اما این امر به قیمت افزایش تمایل ایران به کسب این ظرفیت به دست می آید و از دیدگاهی دیگر این تمایل بر موانع موجود غلبه خواهد کرد.
با تهدید و تحریم نمی توان به یک کشور احساس امنیت بخشید.