روز حادثه، پسرعمویم با من تماس گرفت و از من خواست برای کمک در اسباب کشی به شهرک اندیشه بروم. من هم آتیلا را با خودم بردم و در راه بازگشت متوجه شدم که روی صندلی ماشین ادرار کرده است. خیلی عصبانی شدم و کتکش زدم، چون مواد کشیده بودم متوجه نبودم چه کار میکنم. وقتی به خودم آمدم که بچه نفس نمیکشید، بلافاصله به خانه رفتم و از پدر و مادرم خواستم آتیلا را به بیمارستان برسانند.