سالهای بعد ازکودتا که دکتر مصدق در زندان بود، دکتر غلامحسین مصدق که برای شرکت درکنگره پزشکی به لندن میرود، او را به طور تصادفی در خیابان میبیند. مکنیر از زندانی شدن مصدق اظهار تاسف میکند و به او سلام رسانده و میگوید: «او از مردان بزرگ تاریخ است، به ایران خدمت کرد، باید مجسمهاش را از طلا بسازند...»