تقی آزاد ارمکی ، جامعه شناس و استاد دانشگاه اظهار داشت: همین مردم بی حجاب در حکومت سکولار پهلوی، انقلاب اسلامی را رقم زدند. یعنی اینگونه نبود که افرادی خاص بیایند و انقلاب کنند و مردم ایران را مسلمان کنند، همین طیف بی حجاب در اعتراضها شرکت کردند و سپس حکومت اسلامی را قبول کردند. اما در جامعه این باور وجود دارد که مردمانی از آسمان آمدند و انقلاب کردند، که اینگونه نیست.
«تمام تنشها از این جا شروع میشود که طیف تندرو این درخواست جامعه را نمیپذیرد و برچسب برهنگی به افراد جامعه میزند و باعث سرکوب جامعه مدنی و حتی دولت میشود. به عنوان مثال اگر درگیری در جامعه رخ دهد، این نیروهای تندرو بلافاصله شروع به سرکوب دختران، زنان و مردمان این سرزمین میکنند، این اقدامات خطرناک است و باعث افزایش اعتراضات اجتماعی میشود.»
تقی آزاد ارمکی در برنامه کامنت فرارو تحلیل کرد
تقی آزاد ارمکی ، جامعه شناس گفت: «توسعه اجتماعی، اسیر توسعه اقتصادی شده و توسعه اقتصادی هم به صفر رسیده، چرا که همه اینها را روی پول نفت تعریف کردهایم و این نعمت الهی (نفت) را تبدیل به کوفت برای جامعه کردهایم. به همین دلیل است که ترامپ میگوید نفتتان را به صفر میرسانم. کشور حدود ۹۰ میلیون جمعیت دارد و از لباس تا خودکار مردم از خارج از کشور میآید. ۹۰ میلیون موبایل تولید و مصرف، کم تجارتی است؟ ۳۰۰ میلیون خودکار تولید و مصرف کردن، کم تجارتی است؟ همه چیزها از خارج از کشور میآید. چرا که بخش خصوصی معطل است، چون توسعه نداریم. توسعه امر به غفلت گرفته شده و گروگان گرفته شده است. ما به دنبال انتقال ایدئولوژی هستیم نه توسعه. این چه زیستی است که هرچه مصرف میکنیم مال خود ما نیست (وارداتی است)؟»
تقی آزاد ارمکی در گفتگوی تفصیلی با فرارو تحلیل کرد:
واقعهای که برای امیرمحمد خالقی رخ داد بسیار تاثر برانگیز است. ما این واقعه را با صدای بلند شنیدهایم، چون جریان دانشجویی به آن حساس بود و واکنش نشان داد. ریشه این قتل و این سطح از خشونت به اتفاقی برمی گردد که به لحاظ اخلاقی در جامعه ما رخ داده است. ما دچار «تورم بی اخلاقی» شدهایم...
یک جامعهشناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: «زمانیکه درباره سطح اعتماد اجتماعی سؤال میشود، هم بهصورت افقی و هم بهصورت عمودی، مردم کمترین اعتماد را به نهادهای رسمی، دولت، عناصر دولتی، مجلس و... دارند. چرا؟ چون بیاعتمادی، به نارضایتی اجتماعی تبدیل شده است. مشکلات روی هم قرار گرفته و درنهایت ما با یک جامعه ناراحت و معترض مواجهایم. این جامعه گرفتار و عصبانی، وقتی در مقابل مسئلهای مانند قطعی دوساعته برق مواجه میشود، بهانهای پیدا میکند تا صدای اعتراضش را بلند کند و بیاعتمادیاش را نشان دهد.»
یک جامعهشناس و استاد دانشگاه، بر این اعتقاد است که جامعه ایرانی مملو از حوادث، اتفاقات، هیجانات اجتماعی و سیاسی است. گرانیهای گسترده، دلار ۸۹ هزار تومانی، اجارههای نجومی، مشکلات بهداشتی، مهاجرت، فقر مطلق و... گلوی ایرانیان را فشار میدهد. این پروندهها روی زمین مانده و کسی درباره آنها راهحل ارائه نمیدهد. اگر فکری به حال این بحرانها نشود، به زودی در شمایل دملهای چرکین ظهور و بروز پیدا میکنند. اگر مشکلات ادامهدار باشند در آیندهای نه چندان دور مردم اعتراض خواهند کرد.
جامعهشناس و استاد دانشگاه در واکنش به تجمعهای غیرقانونی تندروهای کفنپوش علیه مسوولان نظام از جمله رئیس مجلس و معاون راهبردی رئیسجمهور، گفت: امروز کشور در بحرانیترین شرایط خود قرار دارد، در این شرایط افرادی خودسرانه با تنش آفرینی اعلان جنگ میکنند، اینها باید منطقی رفتار کنند و به عقلای کشور اجازه تصمیمگیری و تصمیمسازی بدهند، نباید به پوپولیست فضا داد.
تقی آزاد ارمکی در گفتوگو با فرارو تحلیل کرد
یکی از دلایل قهر مخاطب با صدا و سیما این است که سرعت و نحوه ارسال اطلاعات این رسانه با سرعت نشر و نیاز جامعه به دانستن برخی اخبار خاص همخوانی ندارد. متاسفانه طی سالهای اخیر، بارها دیدهایم که صدا و سیما پس از وقفههایی طولانی مدت و غیرضروری، فقط یک بخش گزینشی از اخباری را منتشر میکند که جمعیت زیادی در انتظار آن هستند. معادله بسیار ساده است؛ صدا و سیما شکاف زیادی در حوزه پخش اخبار و اطلاعات دارد و تا زمانی که این شکاف پر نشود، مخاطب بر نمیگردد. صدا و سیما باید یاد بگیرد از تحمیل عقیده و اجبار بر مخاطب دست بردارد. صدا و سیما به جای این که رسانهای آگاهی بخش باشد به رسانهای تحمیلی تبدیل شده است
تقی آزاد ارمکی گفت: «اقلیت نمیتواند برای اکثریت تصمیم بگیرد. وقتی اقلیت تصمیم میگیرد، یعنی دارد یک نوع دیکتاتوری اعمال میکند؛ حتی اگر بهترین و صالحترین آدمها اقلیت باشند، این دیکتاتوری اقلیت حتی خوب علیه یک اکثریت غیر خوب میشود. به نظر من این خلاف عقل مدرن بشری است و قطعاً شرع همین نظر را دارد.»
تقی آزاد ارمکی در برنامه کامنت فرارو:
ترامپ یک شخصیت غیراخلاقی، مبتذلِ دزد و ضدقانون است. یک معنا دارد. سرکشیده که میخواهم جهان را نجات دهم. دنیا دچار فقر نهادهای میاندار شده است. در بدترین دوره تاریخ جهانیم. در جنگ اسرائیل یک نیروی میاندار وسط نیامده. سازمان ملل هم مسخره شد. در این فضا لمپنها بالا میآیند. ترامپ بالا میآید. وقتی به فرهنگ به معنای توده تکیه میکنیم تا فرهیختگی این اتفاق میافتد. ما فرهیختگی را به سخره گرفتیم. دانشمندان را به انزوا بردیم. این یعنی ویرانی فرهنگ. دنیا دچار پوپولیسم اجتماعی، سیاسی فرهنگی شده. اینها جنگ تولید میکنند. پول برایشان هم است.
جامعه تصمیم گرفته که دیگر به نظام سیاسی کاری نداشته باشد و من اسم این تصمیم را نوعی فراموشی عرصه سیاست و حکومت در ایران میگذارم.
جامعه تلاشهای بسیار زیادی برای اصلاح نظام سیاسی و اجتماعی کرد، مردم با گرایشات چپ، راست، اصولگرایانه و اصلاحطلبانه مشارکت حداکثر داشتند و اینطور نبود که مردم فقط دوم خرداد حداکثری آمده باشند، بلکه در تمام دورههای بعد هم مشارکت حداکثر داشتند. دیگر این مردمِ بیچاره چهقدر باید به صدای اصولگراها و اصلاحطلبها گوش بدهند؟
تقی آزاد ارمکی گفت: امروز به خاطر تعداد زیاد ایرانیان خارج از کشور، پدیدهای به نام ایران فراتر از مرزهای جغرافیایی در حال شکلگیری است. مفهومی در جهان تولید شده که در حال گسترش است. بسیاری از ایرانیانی که ایران را ترک کردند، فرهنگ و مناسباتشان را نیز با خود بردند. بعد منفی این پدیده این است که سرمایه انسانی و مادی از کشور خارج شده و بازگشت آن، دور از انتظار است.
یک استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، گفت: در زیست اجتماعی طبیعی هم، شادی و غم توامان و درهماند و اشکال گوناگون هم دارند. ما نمیتوانیم فقط غمهای یک جامعه را نشان دهیم و شادی را در سایۀ غم توضیح دهیم؛ و یا برعکس. اینها درهم و برهماند.
اولین علت مهاجرت نخبگان از کشور دلیل اقتصادی نیست. نخبهها به این دلیل مهاجرت میکنند که در خیلی از عرصهها، شبهنخبهها حضور و نفوذ دارند و جای آنها را گرفتهاند. مسئله دیگر، بدبینی نسبت به نخبهها در کشور است.
تقی آزادارمکی؛ جامعه شناس، گفت: جامعهشناسی و بهطور کلی علوم انسانی باید بتواند رنج مردم را غیرخشونتآمیز بازگو کند و در کاهش آن، مؤثر باشد؛ اگر دانشی، هر دانشی، نتواند به کاهش رنج بشر کمک کند، خود یک معضل است
تقی آزاد ارمکی گفت: وقتی نظام اشتغال در ایران سطح نازلی دارد، به چه دلیل دانش باید سطح بالایی داشته باشد؟ وقتی اینجا ارزش تخصص پایین است، چرا باید سطح دانش بالا باشد و ما به دنبال این باشیم که همۀ ایرانیان از حیث دانش و تخصص در بالاترین سطوح ممکن باشند؟ با این دانایی و تخصص قرار است در کجای نظام اشتغال کشور مستقر شوند؟
آزاد ارمکی گفت: در حال حاضر جامعهای داریم که در خود فرو رفته است. به لحاظ سیاسی هم دارای نظام سیاسی یکدستی هستیم که صدای منتقدین را برنمیتابد. محصول این روند، نارضایتی است تا کاهش نارضایتی. این وضعیت همه را معترض میکند. کسانی که مخالف نبوده اند هم مخالف میکند. در نهایت این شرایط ما را به وضعیت جدیدی میبرد که در آن، احتمال برخوردهای رادیکال بین مدافع و مخالف به شدت افزایش مییابد.
تقی آزاد ارمکی اضافه کرد چنین جامعه ای هم خطرناک هست و هم قابل احترام است. خطرناک بودن آن در هنگامی است که به آن اعتماد نمیکنیم و مسئولیت به او نمیدهیم و نیروی آن را به رسمیت نمیشناسیم. این استاد دانشگاه با بیان اینکه مخالف کسانی است که میگویند جامعه ایران با فرسایش سرمایه انسانی روبروست، گفت: اتفاقاً جامعه ایران با پنهان کردن سرمایه انسانی روبروست و اینطور نیست که ضعیف و بدبخت شده باشد.
عقل و خرد حکم میکند، وقتی از یک تجربه بهره مناسبی نداشته، این تجربه دوباره تکرار نشود. نمیدانم مسوولان چرا در مواجهه با مسالهای که به حوزه فرهنگ عمومی، عفت عمومی، حجاب و... ارتباط دارد از همان شیوههایی استفاده میکنند که هرگز نتیجهبخش نبوده است.