احمد بخارایی:
یک جامعهشناس گفت: «اگر نظام حکمرانی بخواهد با همان فرمان گذشته پیش برود من چندان آینده روشنی درباره امید و سرمایه اجتماعی نمیبینم.»
در سطح دولت، علت اصلی شکاف دولت و ملت به گمان بنده «استبداد» بود/ دستیابی حکومتها به منابع مستقل از مردم سبب می شود که آنها طغیان کنند/ نفت سبب می شود که ذوق خودکامگی در حکومت گُل کند/ شکاف ملت و دولت بازتابی از شکاف در درون دولت است/ علت اصلی شکاف ملت -دولت در سطح جامعه این بود که جامعه ما سازمان یابی درون زای اجتماعی نداشت/شکاف میان دولت و ملت سبب ناکارآمدی دولت می شود/ هیچ جامعه ای با غر زدن، نق زدن، پشت سر حکومت بد گفتن، فحش دادن و فرار کردن به جایی نمی رسد/ روز به روز شکاف ملت و دولت بیشتر می شود و بی اعتمادی به نهادهای عمومی و حکومت روبه افزایش است/ اگر دولت و جامعه مدنی عقلانی عمل نکنند، نتیجه آن فروپاشی سیاسی و اجتماعی است/شاید آخرین امید اجتماعی در این دوران باشد
بهطورخلاصه هرگونه کوششی برای اصلاح جامعه و حل مشکلات رو به تزاید موجود بدون کوشش برای افزایش اعتماد عمومی از طریق گسترش دایره سیاست و حضور نیروها در مدیریت اجتماعی، آب در هاون کوبیدن و از دست دادن فرصت است. هرچند از رفتارهای موجود در سطوح رسمی چنین نشانههایی دیده نمیشود، پس غیرمنتظره نیست که حل نشدن و حتی عمیقتر شدن مشکلات را انتظار بکشیم. ولی این مساله دیر یا زود موجب توسعه بحران و افزایش بیاعتمادی خواهد شد و کاری را که امروز با انتخاب خود میتوانند انجام دهند، فردا از روی اجبار به شکل بدی به آن تن خواهند داد.
در جامعه ما «میل به موفقیت از طریق عملکرد» در حد قابل قبولی متناسب با نرمهای جهانی است. این حاکی از ظرفیتهای « امید اجتماعی » در ایران است. در پس گلایهها و اعتراض های مردم، سوسوی امید هست اما امیدی لرزان و حیران و سرگردان. چه باید کرد تا این امید، به انرژی سازمانیافته درونزای اجتماعی برای ساختن ایران تبدیل شود. با همان راهحلی که در بالا ذکر شد «امید خاموش اجتماعی» میتواند نهادمند، مستقر و شکوفا و اثرگذار شود.