زنان محله دو دسته هستند، یا تحت هیچ شرایطی از خانه بیرون نمیآیند یا آنها که بیرون میآیند تنفروشی میکنند. یک قرارداد نانوشته بین آنها و همسرانشان وجود دارد. مثل حبیب که از خانه بیرون زده، جلوی در ایستاده و برایمان تعریف میکند که خروسهای افغانی برای جنگ، خروسهای بهتری هستند. پسرش، مسعود، کنارمان ایستاده و بچههای جمعیت میپرسند مادرش کجاست و او میگوید خانه کار دارد، کمی بعد مردی آرام وارد خانهشان میشود و از پلهها بالا میرود. بعد حبیب همانطور که دارد درباره خروسها برایمان میگوید، در خانهاش را میبندد و با ما به سمت یکی از کوچههای فرعی میآید... .