مقصود فراستخواه ؛ جامعه شناس، گفت: در ایران همیشه نوعی سیکل معیوب وجود داشته است؛ چرخهای که با تمرکزگرایی شدید وجود داشته و در مقابلش هم خشونت بوده است.
فراستخواه گفت: در دهه ۶۰ شاخص سرمایه انسانی ما ۱۳ درصد بود. الآن ۶۰ درصد شده است و به یک انباشت بزرگ و قابلیتهای انسانی بالا رسیده است. زنان ما پردیسهای دانشگاهی را تسخیر کردند. زنانه شدن آموزش عالی در ایران و افزایش مشارکت دختران و زنان ایرانی در تحصیلات عالی را و همچنین افزایش ارتباطات جامعه با جهان بیرون شگفت انگیز است.
مقصود فراستخواه گفت: جِرم بحرانی اعتراض در حال وخیمتر شدن است. نشانه های یک پوست اندازی بزرگ اجتماعی در جامعه ایران نمایان شده است.
مقصود فراستخواه به یک پرسش مهم پاسخ داد
مقصود فراستخواه ، استاد دانشگاه معتقد است که این نسل سیاست زندگی را میخواهد؛ اما بهدلیل عدم به رسمیت شناخته شدن به سویههای دیگری کشیده شده است. با این حال در بیان چنین مطالباتی دهه هشتادیها تنها نیستند، بلکه والدین آنها نیز به پروسه غمخواری برای این نسل وارد شدهاند.
آیندهپژوهی قدرتی جادویی برای پیشبینی نیست بلکه سامانه معرفتی و اجتماعی موثق و معتبری است که با تفکر انتقادی و خردورزی جمعی و با توسل به مطالعات و تأملات سامانمند و روشمند و اعتباریابی شده، درک خود را نسبت به آینده و تغییرات پیش روی خودمان و محیطمان ارتقا ببخشیم.
مقصود فراستخواه
مقصود فراستخواه استاد جامعهشناسی گفت: خطایی که در امید به اصلاحات دولتی کمین کرده، این است که برخی گمان کنند این اصلاحطلبی دولتی در سرقفلی آقایان اصلاحطلبان خاصی است و هر سازی بزنند جامعه باید با آن برقصد که اینطور نیست! همانطورکه براندازان نباید امید به تغییرات اساسی را جزء حساب کاربری خودشان بدانند، امید به اصلاحطلبی دولتی نیز لزوما امید به حزب، جریان و شخصیتی خاص نیست.
مقصود فراست خواه میگوید: در جعبه سیاه مشروطشدنِ قدرت، همهچیز از دید ما پنهان است. باید بپرسیم چه فرایندهایی در محتوای جامعه اتفاق افتاده و چه تحولاتی در آگاهیهای میانی و ضمنی جامعه صورت گرفته که سرآخر به بالانس و مقیدشدن قدرت انجامیده است. چه شرایط و فرایندهایی درون جامعه بوده که نتیجه آن مشروطشدن قدرت شده است؟ ما معمولا با محتوای درونی این جعبه سیاه کاری نداریم و بهسادگی میخواهیم به نقطه آخر و لحظه فینال برسیم؛ اما وقتی چنین نمیشود، پس حتما ما عقبماندهایم! درحالیکه ما باید بازگردیم و آن جعبه سیاه را بگشاییم و توضیح دهیم که در آن جعبه سیاه چه اتفاقاتی رخ داده.
باید نحوه اداره کشور و طرز نگاه مسئولان به جامعه تغییر کند/ در کشور امکانات زیرساختی برای رفاه مردم وجود ندارد/ بسیاری از سیاستها اشتباه است و مسیر اداره کشور و رفتار سیاسی حاکمان با جامعه ایراد دارد/ متأسفانه با نگاه امنیتی و سیاسی، نهادهای اجتماعی را تضعیف ساختیم/ اگر مردم همکاری نکنند هیچ یک از مسئولین موفق نخواهند شد/ بی توجهی برخی از مردم به تذکرات ناشی از بی اعتمادی و وضعیت روحی و اجتماعی است/ بحران ویروس کرونا همبستگی و وابستگی میان ملت ایران را بیش از گذشته کرده است/ آموزه کرونا برای نهاد روحانیت؛ هر چه مستقلتر شوند، نقش مردمی تری خواهند یافت/ روشنفکر کافه نشین و دانشگاهی برج عاج نشینی نمیتواند دردهای مردم را لمس کند
نمیشود، چیزی به نام خلقیات ذاتی ایرانیان تصور کرد، دو دیدگاه در این خصوص وجود دارد؛ یکی دیدگاه خلقیات محور که تصور میکند خلقیات تغییر پیدا نمیکنند و ذات باورانه به آن نگاه میکنند و دیدگاه دیگر، نظریات موقعیتی است/ شرایط اجتماعی غالب، زمینه به وجود آمدن برخی رفتارها را فراهم آورده است. اگر شرایط اجتماعی عوض شود و عوامل دیگر مثل آموزش و پرورش و موقعیتهای اجتماعی توسعه پیدا کنند، طبعاً موقعیتهایی برای مردم فراهم میشود که رفتارهای آنها هم عوض میشود/ گفتمان شرق شناسی، شرق را ابژهمیداند و غرب را فاعل شناسایی میداند. غرب سوژهای است که شرق را بررسی میکند و شرق را همان گذشته تاریخی خود تصور میکند/ بحثهای مربوط به خلقیات ایرانی بحثهای سبک و بدون پایه علمی و شواهد واقعی هستند/میتوان با تقویت حرفه معلمی و نگاه به معلم نه به عنوان شغل بلکه به عنوان حرفه، شیوههای آموزش را با خلاقیت تغییر داد و شیوههای بحث و گفتگو را جایگزین آن کرد. به این ترتیب، همین کودکان به شهروندان مشارکت جو و اهل نقد و دارای تفکر انتقادی وگفتگومدار تبدیل میشوند
در جامعه ما «میل به موفقیت از طریق عملکرد» در حد قابل قبولی متناسب با نرمهای جهانی است. این حاکی از ظرفیتهای «امید اجتماعی» در ایران است. در پس گلایهها و اعتراض های مردم، سوسوی امید هست اما امیدی لرزان و حیران و سرگردان. چه باید کرد تا این امید، به انرژی سازمانیافته درونزای اجتماعی برای ساختن ایران تبدیل شود. با همان راهحلی که در بالا ذکر شد «امید خاموش اجتماعی» میتواند نهادمند، مستقر و شکوفا و اثرگذار شود.
«کنشگران مرزی»؛ آخرین فرصتها برای نظام
راه حل مشخص است. هرچند دیر شده، ولی باز هم میتوان به «جامعه مدنی» پناه برد. عقلای نظام کجایند؟ لطفاً پیش بیفتند و امکان این بازگشت را فراهم بیاورند. بخشی از مقامات، متأسفانه آمادگی ذهنی واخلاقی این اقدام ملی را از دست دادهاند، ولی هستند کسانی هنوز در پیرامون رسمی و غیررسمی حکومت که اینجانب مدتهاست آنها را «کنشگران مرزی» نامیدهام، با اینان شور و مشورت سیستماتیکی ترتیب بدهند. در قبل از انقلاب همچنین افرادی بودند؛ امثال مجید تهرانیان و بقیه که به آنها اعتنایی نشد.
پیمایشهای انجامشده در کشور نشان داده که مشکلاتی در شهر وجود دارد. شوخیهای جمعی و پیامکهای طنزی که ردوبدل میشود، نشانههای مشهودی است؛ نشان میدهد که در شهر خبرهایی وجود دارد که ما انکارش میکنیم، انگار ما درگیر تعارفات و گرههای فروبستهای هستیم که در سبک زندگی و دیدگاه نسبت به قشر محروم جامعه وجود دارد.
مقصود فراستخواه، جامعه شناس در گفت و گو با فرارو تحلیل کرد
فرارو برای تحلیل اعتراضات اخیر با مقصود فراستخواه نویسنده کتاب «ما ایرانیان» به گفت و گو نشسته است. این جامعه شناس مشکل را از سوی حکمرانان می داند که به دنبال دیگری ساختن «دیگری» یا همان خودی و غیرخودی کردن جامعهاند. او میگوید غیرخودیهایی که حکومت میسازد پس از مدتی با هم ائتلاف میکنند و رویدادهایی مشابه اتفاقات اخیر را میسازند.