اصول اخلاقی جهانشمولی که بهتر است مدیران بدانند
گذشتن از خطای دیگران به این معنا نیست که ما آن رفتار را پذیرفتهایم یا برایمان مهم نیست، بلکه کافی است به این نتیجه برسیم که احتمالا طرف مقابل نیت بدی نداشته است. تجربه مدیران موفق نشان داده است، گذشتن از خطای کارکنان موجب تداوم زندگی کاری و ایجاد محیطی یادگیرنده و شادیبخش خواهد شد که این مسائل در مجموع عملکرد سازمان را بهبود خواهد بخشید.
برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
شرکتهای موفق و پیشرو، شرکتهایی هستند که ارزش کمک بهکارکنان خود برای رشد و ارتقای ذهنیت و آموختههای آنها را به خوبی درک کردهاند. در برخی موارد، برنامههای آموزش رسمی و کاملی مانند برنامه آموزش مشهور شرکت جنرال الکتریک، کروتون یا برنامه گشایش ذهنی در آمازون، به مرحله اجرا درآمده است که نقش بسزایی در ارتقای ذهنی و افزایش یادگیریهای کارکنان ایفا کرده است.
تحقیقات مدرسه کسبوکار لندن، فرضیه قدیمی ۱۰/ ۲۰/ ۷۰ را به چالش میکشد
مدل UNIQ با امتحان کردن این دیدگاه شهودی که «جادوی» یادگیری در واقع در نتیجه اثر متقابل سه فعالیت اصلی «ادراک و شناخت» (UN)، «هویت» (I) و «عمل یا تلاش» (Q) حاصل میشود، بر سه گذرگاه توسعهای بین آنها متمرکز میشود و یک رویکرد کاملا متفاوت را نسبت به یادگیری برای افراد حرفهای ارائه میکند.
چگونه سازمانها حماقت جمعی را پاس میدارند و کارکنان با تعطیل کردنِ مغزشان تشویق میشوند
اکثر نظریههای مدیریتی میزانِ دانشِ انباشته را مهمترین داراییِ شرکتها میدانند. اما یافتههای پژوهشی جدید نشان میدهد که مهمترین عاملِ پیشبُردِ کارها در بزرگترین شرکتهای جهان چیز دیگری است: حماقتِ جمعی. در این روند افرادِ باهوش به سرعت در مییابند که هوشمندانهترین کارْ احمق بودن است. آنهایی هم که مدام با پیشنهادهای نوآورانه به استفاده از هوششان اصرار بورزند کنار گذاشته میشوند. خساراتِ چنین سیستمی چه خواهد بود؟
آیا تیم شما مشکلات را حل میکند یا صرفا آنها را شناسایی میکند؟
در خیلی از محیطهای کاری، فرهنگ غالب میگوید بیشتر مشکلات مربوط به کس دیگری است. در برخی فرهنگها شاهد بودهایم که برای داوطلبشدن بهمنظور حل یک مشکل، مقاومت شدیدی وجود دارد. این عدمانگیزه برای حل حتی سادهترین مشکلات در محیط کار، مدیران را ناامید میکند و مدیران ناامید به نوبه خود باعث عدم تمایل تیم به برخاستن و حل مشکلات میشوند و این چرخه ادامه پیدا میکند.
حضور بیثمر، اما نمایشی در همه جا، قهرمان بازی، تعریف از خود و بیان پایانناپذیر دستاوردهای حداقلی، بیتوجهی به زحمات همکاران و عدم قدردانی به مواقع و دریایی از صفات از این دست، از نشانههای مدیران ضعیف، اما پُر سر و صداست که مرتب دژاووهای ویرانگر خلق میکنند و تحقیر و عدم اطمینان را در سازمان نهادینه و به داستان روزمره آن سازمان تبدیل میکنند.
شواهد نشان میدهد افرادی که ذهنیت رشد دارند، چالش و استرس را مشابه افرادی که ذهنیت ثابت و بیتغییر دارند تجربه میکنند، اما در واکنشهای احساسی خود به این شرایط، تلاش بیشتری میکنند، پافشاری بیشتری دارند و بهدنبال یادگیری از تجربیات خود هستند.
اقدامات لازم برای تبدیل شدن به یک شرکت اثرگذار
هر ۶ تا ۱۲ ماه کسبوکار یا شرکت خود را بازنگری کنید. ابتدا به عوامل بیرونی کسبوکار، مانند روندها و شرایط بازار توجه کنید. سپس، به بازنگری استراتژیهای شرکت، ارزیابی برنامه کنونی کسبوکار و انطباق آن با این عوامل بیرونی اقدام کنید. در نهایت، رویههای عملیاتی در واحدهای مختلف منابع انسانی، فناوری اطلاعات، بازاریابی، تدارکات، مدیریت مالی و رهبری سازمان ی را ارزشیابی کنید.
جادو در انجام سریعتر و کمهزینهتر کارها نیست
شرکتهایی که میتوانند در امواج متلاطم امروز و فردا زنده بمانند، آنهایی هستند که میتوانند به سرعت محصولات، خدمات و تجربیات جدیدی برای مشتریان خود بسازند. آنها احساس میکنند و میسازند، واکنش نشان میدهند و رشد میکنند و بهطور همزمان روی بهبود مستمر تمرکز دارند.
یک رهبر سازمان ی عالی غالب اوقات خود را صرف شناخت و تجزیه و تحلیل مسائل حوزه کسبوکار خویش میکند، متناسب با زمان نسبت به ارتقا و گسترش مهارتهای خود عمل کرده و بهصورت مستمر در حال یادگیری است و در هیچ مرحلهای وانمود نمیکند که در همه امور تخصص دارد و برعکس بهگونهای عمل میکند که دیگران بدانند افراد ماهر و با دانش و تجربه گرداگرد وی فعالیت دارند.
راهکارهایی برای رهبران سازمانی برای بازگشت قدرتمندتر در جهان پساز کرونا
همهگیری کرونا یک تجربه آستانهای برای همه ما بوده است. اما علاوه بر چالشهای فردی متفاوتی که با آن داشتهایم، بهصورت جمعی نیز از آن عبور کردهایم. در چالش جمعی آن، شباهتها و حضور افراد در کنار یکدیگر، یک حس پیوند و دلگرمی داشته است.
استعفای کارکنان و رفتنشان از سازمان ی به سازمان دیگر اجتنابناپذیر است، اما اگر در جایگاه رهبری باشی، میتوانی کارهایی انجام دهی که این اتفاق، باعث ایجاد موج استعفا میان بقیه کارکنان نشود.
راههایی که مدیران میتوانند در زمان عدم اطمینان و تغییر از تیم خود حمایت کنند
سال ۲۰۲۰ نشان داد که مدیریت نیروی انسانی نه فقط مطلوب بلکه بسیار ضروری است. روشی که ما برای دههها بهعنوان رهبری سازمان ی، بهعنوان یک ترکیبی از اشتیاق، چشمانداز و مهارت به تصویر کشیده، ترویج و تمرین کردهایم، رهبران سازمان را آماده میکند تا درد و رنج انسان را بشناسند و تسکین دهند، چه رسد به موضوعات سیستمی که باعث ایجاد و تداوم آن میشوند.
فراخوان افراد دارای قدرت برای توجه به موضوعات پنهان و غیرقانونی در سازمان
سوتزن فردی است که هر نوع فعالیت غیرقانونی و غیراخلاقی در یک سازمان خصوصی یا عمومی را افشا میکند. موضوعاتی همچون تخطی از سیاستهای رسمی، تخطی از قانون، مقررات، تهدید منافع عمومی، امنیت ملی و همچنین تقلب و فساد از تخلفاتی است که سوتزنها میتوانند آن را افشا کنند.
هوشمصنوعی شرکتی میتواند به یاری مدیران آمده و با پیشبینی و ارائه سناریوهای ممکن نسبت به دعویهای صورتگرفته یا احتمالی مانع از تحمیل هزینههای حقوقی سنگین یا سرمایهگذاریهای نامناسب شده و به این ترتیب به افزایش درآمد شرکت از یکسو و رقابتپذیرتر شدن آن از سوی دیگر کمک میکند.
رهبران سازمان ی که مورد اعتماد ذینفعان خود قرار میگیرند، به نوعی احساس مسوولیت میرسند که باعث میشود نیازهای هر یک از این ذینفعان را در نظر بگیرند. این کار نیازمند آن است که بفهمیم برای ذینفعان مختلف، چه چیزی اهمیت دارد و به جای اینکه تلاش کنیم خودمان را جای آنها بگذاریم، همراه آنها قدم برداریم.
ترویج فرهنگ تعامل و کمک به یکدیگر در سازمان
پدیدهای داریم به نام «سندرم عقل کل». رهبران سازمان ها فکر میکنند باید همه چیز را بدانند و نباید نیاز یا سوالی داشته باشند. اما این محدودکننده است. رهبران هم باید سوال کنند. من یک وظیفه جدید برای رهبرهای سازمان ی پیشنهاد کردم: «کمکخواهی». اگر آنها در این زمینه پیشگام باشند، بقیه هم الگوبرداری میکنند.
سازمان دارد شرایط را برایت سخت میکند و حقداری اگر فکر کنی با فرهنگ «همهچیز روبهراه است» دارند فریب و شستوشوی مغزیات میدهند. آنها دارند به تو القا میکنند که اگر عقبی، خستهای و ساعتها بیوقفه کار میکنی، تقصیر خودت است و این اتفاق دارد در دورانی میافتد که تو بهواسطه شرایطت، آسیبپذیر هستی. این رویکرد آنها شاید عامدانه نباشد (معمولا نیست)، اما خروجیاش یکی است و مسئولش آنها هستند.
افزایش شانس موفقیت در سازماندهی مجدد کسبوکار
مهمترین چیزی که رهبران باید بهخاطر داشته باشند این است که سازمان دهی مجدد تنها مربوط به اعداد و ارقام نیست- بلکه در مورد انسانها نیز هست. دوستان و همکاران ممکن است شغل خود را از دست بدهند. وظیفه شما این است که با انصاف و دلسوزانه با آنها برخورد کنید و نیروی کاری که باقی میماند شما را بر مبنای چگونگی اداره این وضعیت قضاوت خواهد کرد.
محدودیتهای تخریب بازار
هر شرکتی با این مساله و خطر بزرگ مواجه است. واقعیت آن است که هر محصول و خدمتی، یک عمر مفید دارد و پس از آن اقبال مشتریان، فروش و سودآوری کاهش خواهد یافت. شرکتهایی مانند اپل و آمازون، پیش از آنکه عمر مفید محصولات و خدماتشان به پایان برسد، خودشان اقدام به تخریب و معرفی یک نوآوری جدید تحولآفرین میکنند. به همین دلیل است که از یک رشد پایدار برخوردارند.